حدیث سوم
سخنران: حجت الإسلام والمسلمین سید حسین حسینی قمی
موضوع سخنرانی: خدمت به مردم
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيم
امیر مؤمنان در حکمت 23 نهج البلاغه میفرماید: مِن کفّارات الذنوب العظام اِغاثه المَلهوف و التَّنفیس عن المکروب، یکی از راههای جلب رحمت الهی و کفارهی گناهان بزرگ ــگناهان کبیرهــ این است که گرفتاری کسی را برطرف کنیم. در قرآن و روایات ما راههای زیادی برای جلب رحمت الهی معرفی شدهاند. یکی این است که دل مؤمنی را شاد کنی. من کفّارات الذُنوب العِظام. ما گرفتار گناهان بزرگ نشدهایم؟ اگر گرفتار گناه کبیره شدهایم، یکی از راههای جبران اغاثه الملهوف است، به فریاد دردمند رسیدن، و التَّنفیس عن المکروب، یعنی برطرف کردن غم فرد غصهدار.
مرحوم ابن فهد حلی رضوان الله تعالی علیه کتابی دارد به نام عده الداعی. ابن فهد از علمای بزرگ شیعه است و کتابش بسیار ارزشمند. او نقل میکند که امام مجتبی سلام الله علیه در مسجد الحرام معتکف بودند. در حال طوافشان کسی آمد و تقاضای کمک کرد. گفت من طلبکاری دارم که امروز باید طلبش را بدهم، ولی نمیتوانم. اگر ممکن است شما همکاری کنید و در فلان محلهی شهر مکه نزدش بروید و از او بخواهید به من مهلت دهد. امام مجتبی (ع) طواف و اعتکاف مسجد الحرام را رها کردند و دنبال این شخص راه افتادند. ابن عباس به حضرت عرض کرد أنَسیتُم، فراموش کردید در حال طواف و اعتکاف مسجدالحرام هستید؟ فرمودند نه، ولی از جدم رسول الله شنیدم قضاء حاجه المومن، برآورده کردن حاجت مومن از 2000 سال اعتکافی که شبهایش به شبزندهداری و روزهایش به روزه بگذرند برتر است. امیر مؤمنان (ع) در حکمت 25 نهج البلاغه هم به کمیل ــصحابی بزرگی که دعای کمیل را از او داریم و به شهادت رسیدــ میفرماید مُر اَهلک أن یَرَوهُ فی کسب المکارم و یُدلِجو فی حاجه مَن هوَ نائِم، به خانوادهات فرمان بده روزها دنبال کسب فضائل اخلاقی باشند و شبها دنبال رفع نیازهای مردمی که من هو نائم؛ یعنی بیخبر و بیهیاهو. امیر مؤمنان قسم میخورد: فَوَالذی ما مِن احدٍ اَودَعَ قلباً، به خدا قسم اگر کسی قلبی را شاد کند، إلّا و خَلَقَ الله، از این خدمتش خداوند لطفی برای او میآفریند. إذا اَنزَلَت بهِ نائبه، روزی که خودش گرفتار سختی شود، خداوند به واسطهی همان لطف گرفتاریش را برطرف میکند. یعنی یکی از آثار مهم خدمت به خلق این است که خداوند آن را برای روز گرفتاری ما ذخیره میکند و آن روز به فریاد ما میرسد.
امیر مؤمنان در حکمت 101 نهج البلاغه سفارش میکنند که یادتان باشد اگر خواستید به مردم خدمت کنید، آبرومندانه کار کنید. لا یستقیم قضاء الحوائج إلّا بثلاث. خدمت به مردم با سه ویژگی به کمال میرسد: [اول] بِاستصغارها، کارتان را، حتی اگر بزرگ است، کوچک بشمارید و آن را بزرگ ندانید؛ لَتُعظم، خدا آن را بزرگ میکند. دوم باستِکتامِها، کارتان را پنهان کنید و به کسی نگویید، آن را به ریا آلوده نکنید؛ لتظهر، خدا آن را آشکار میکند و خوبیهایتان را به دیگران نشان میدهد، اما شما نگویید. سوم بتعجیلها، زود انجامش دهید. اگر نیازمندی به شما مراجعه کرد، امروز و فردا نکنید، تا برایش گوارا باشد.
باز در روایت تکاندهندهی دیگری داریم که وقتی انسان در غوغای خروج از قبر سر برمیدارد و میخواهد وارد دنیای محشر و قیامت شود، التماس میکند که خدایا، به من رحم کن، یا رب ارحمنی. جواب چیست؟ رحمت خدا شامل همه است؟ نه. جواب میآید که لَئِن رَحِمتُم فی الدنیا لَتُرحمون الیوم، اگر رحمتتان در دنیا شامل حال دیگران شده باشد، امروز رحمت الهی شامل حال شما خواهد شد. معامله و مبادله است. این آیه را فراوان شنیدهاید که هل ادُلکُم علی تجارهٍ تُنجیکُم. تجارت است؛ داد و ستد است؛ شما در راه خدا بدهید، شما به دیگران رحم کنید، تا رحمت الهی شامل حالتان شود. اِرحَم تُرحَم.
سید الشهدا سلام الله علیه در بیان بسیار زیبایی ــکه نظیر آن را در نهج البلاغه هم میبینیمــ میفرمایند ان حوائج الناس الیکم من نِعَم اللهِ علیکم. اگر میبینی خدا به دست تو گره از کار مؤمنی میگشاید این نعمت خداست؛ فلا تملّوا النِعَم، از این نعمت خسته و ملول نشوید. امیر مؤمنان میفرماید اگر شما از این نعمت استفاده نکنید، خدا آن را میگیرد و به دیگری میدهد. اگر امروز میبینید مشکل و گرفتاری مردم به دست شما حل میشود و شما مسیر حل گرفتاری مردم هستید، نعمت خداست. به فرمودهی امیر مؤمنان، اگر از این نعمت استفاده نکنید، خدا آن را به دیگران میدهد. در روایت هشداردهندهی دیگری هم امام صادق (ع) میفرمایند که ما آمن بالله و لا برسوله و لابولایته، به خدا و به پیامبر و به ولایت ما ایمان ندارد، کسی که إذا اتاهُ اخوه المومن فی حاجه، وقتی برادر ایمانیش برای رفع حاجتی نزدش میآید، نه فقط حاجت او را برطرف کند، بلکه با گشادهرویی برخورد نکند. شاید به نظرتان بیاید که حل بعضی مشکلات مردم از توان ما خارج است. حضرت در ادامه میفرمایند که عیبی ندارد؛ اگر میتوانی از آبروی خودت استفاده کن، واسطه باش، شفاعت کن. در روایتی دیگر هم داریم که زکاه الجاه الشفاعه، کسانی که آبرویی دارند زکات موقعیتشان این است که برای گرفتارها واسطه بشوند.