نامه زیبای امیرالمؤمنین به مالک اشتر
چون نزدیک انتخابات هست، به بررسی چند نکته از این نامه می پردازیم.
نکته ی بسیار ویژه ای در میان هست و آن هم اینکه امیرالمؤمنین وقتی که مالک اشتر را منتصب می کنند، میدانند که ایشان معصوم نیست، لذا امیرالمؤمنین یک سری خطابه ها را به ایشان عنوان می کنند. لذا آن هایی که خورده می گیرند و می گویند حضرت آقا معصوم نیست، پس ما از ایشان تبعیت نمی کنیم، حرف اشتباهی است؛ چون مالک اشتر هم معصوم نبود ...
الان که انتخاب در دست ماست و توسط ما (مردم) انتخابات صورت می گیرد، بحث برسر این است که ما باید چه کسی را انتخاب کنیم؟
امیرالمؤمنین به مالک اشتر می فرمایند: اگر خواستی زمامداری را انتخاب کنی، فرمانده ای و یا مسئولی را انتخاب کنی، این خصوصیات را داشته باشد.
1-صراحت بیشتری در اظعار حق داشته باشد.
2-کم هزینه ترین افراد باشد.
3-اهل صدق و راستی و اعل ورء باشد.
4-جامعیت در صفات پسندیده داشته باشد
5- از اعوان طاغوت نباشد.
6-قرارداد های سست نبندد.
7-جهل به جایگاه خودش نداشته باشد.
8-حرس و سوءظن به خدا و ترس از دشمن نداشته باشد.
قبل از توضیح نکات، باید توجه کنیم؛ آیه ی قرآن داریم، می فرماید: « اِنَّ اللّهَ یَأمُرُکُم أنْ تُوَّدُوا الاماناتِ إلی أهْلِها » خداوند یک سری چیز ها را به امانت در دست ما گذاشته است؛ جمهوری اسلامی، انقلاب، دین، تفکرات ما و ... همه امانتی دست ما و شماست.
این امانت ها باید به دست اهلش سپرده بشود. لذا باید این اهل مشخص بشود، اصلح از غیر اصلح شناخته شود.
وظیفه ماست که این امانت را به دست اهلش بسپاریم و بر اساس معیارهای امیرالمؤمنین اهلش را پیدا کنیم.
معیار هایی که امیرالمؤمنین فرموده اند به دوبخش تقسیم می شود؛ یک سری معیار های مثبت و یک سری معیار های منفی. یعنی شخص باید معیار های مثبت را دارا باشد وعاری از معیار های منفی باشد.
1-اولین معیار این است که فرد صراحت بیشتری در اظهار حق داشته باشد. ترس نداشته باشد؛ وقتی می بیند که دارد حقی پایمال می شود و یا حقی بیان نمی شود، او به صراحت و بدون ترس آن حق را بیان کند. « ثُمَّ لکِن آثارَهُم عَنکَ اَقبَلَهُم مُرَّ الحَقِّ لَک ...» یعنی اینکه حق را بیان کند؛ هرچند تلخ باشد.
2-دومین معیار اینکه حضرت می فرمایند: کم هزینه ترین افراد باشد. « اَخذٌ عَلَیکَ مأونَةً » یعنی کم ترین هزینه را در دایره ی حکومت داشته باشد. « وَ اَحسَن عَلَیکَ مَعونَة » یعنی معونة نداشته باشد. یعنی باعث سختی و گرفتاری و خرج بسیار نباشد. و مأونة باشد، یعنی بهترین کمک برای ما باشد. یعنی امانت الهی را خوب و صد درصد اجرا کند.
3-سومین معیار « وَ صِدق بِأهلِ الوَرَء وَالصِّدق » و این که ایشان صدق و راستی داشته باشد، از اهل ورء باشد، از اهل صدق و راستی باشد.
تقوا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات؛ ورء یک گام بالاتر از تقواست. یعنی هم انجام واجبات و ترک محرمات و هم ترک مشتبهات.
امیرالمؤمنین می فرماید: ایشان باید ورء به صدق داشته باشد؛ یعنی نه تنها راستگویی واقعی را انجا بدهد، بلکه اگر فکر کرد که حرفی دروغ است، آن را بیان نکند. یعنی اگر برای این فرد شبهه ای به وجود آمد و احساس کرد که نکند این حرف دروغ باشد؛ آن را بیان نکند.
4-چهارمین معیار، این است که فرد جامعیت در صفات پسندیده داشته باشد. « وَاخصُص رَسائِکَ الَّتی تَدخُلوا فیها وَ اَمارِکَ بِأجمَعِهِم لِوُجوهِ الصالِح الاَخلاق »
حال به بررسی معیار های منفی می پردازیم.
1-در اولین معیار حضرت می فرمایند: از اعوان طاغوت نباشد.
معنای طاغوت در قرآن آمده است. « اللهُ وَلی الَّذینَ ءامنوا یُخرِجُهُم مِن الظُّلُمات اِلی النّور وَ الَّذینَ کَفَروا اَولیاءُهُمُ الطّاغوت ...» یعنی آن چیز و آن کی که غیر از کلام خدا و اهل بیت را بیان می کند، طاغوت است. کسی که خارج از معارف اهل بیت گام بردارد؛ از طاغوت است یا از اعوان طاغوت. (اعوان طاغوت بودن یعنی کمک رسانی به غیر خدا، کمک رسانی به طاغوت...)
2-در دومین معیار حضرت می فرمایند: فرد در بستن قرارداد با دیگران، قرار داد سست را امضا نکند. یعنی قراردادی را نپذیرد که از او و منافع جامعه ی تخت مدیریت او سوء استفاده شود.
و همچنین حضرت می فرمایند: فرد انتخاب شده در حل و فصل قراداد های سست ناتوان نباشد. « وَ لا یؤجزُ عَن اِطلاق ما عُقِدَ عَلَیک » یعنی قدرتی داشته باشد که بتواند آن عقد و قرادادی را که بسته و ضعیف بوده را حل و فصل نماید.
3-سومین معیار، کمی اخلاقی است. « وَ لا یُجهَلُ مَبلَغَ قَدرَ نفسه فی الأمور » یعنی فرد انتخاب شده، جهل به جایگته خودش نداشته باشد. برای مثال اگر به فرد، گفتند که در اینجا خطا کردی، این حرف رو زدی، این قول ها را به مردم دادی ولی آن ها را عملی نکردی؛ فرد آن ها را انکار نکند و بگوید که اشتباه کردم. بعد حضرت می فرمایند : « فَاِنَّ جاهِلَ بِقَدر نَفسه یَکونُ بِقَدر غَیرِه أجهَل » یعنی کسی که نسبت به خودش جاهل است، نسبت به اندازه و ظرفیت خودش جاهل است، به آن کاری که کرده و حاضر نیست اقرار کند جاهل است، نسبت به قدر و مقدار طرف مقابلش جاهل تر است ...
لذا چنین فردی فرافکنی می کند، تهمت می زند، هر کاری که می تواند انجام می دهد.
پس معیار سوم این است که فرد نسبت به خودش جهل نداشته باشد؛ که اگر اینگونه باشد دیگران هم از دستش در امان نخواهند بود.
4-چهارمین معیار این است که فرد انتخاب شده حرس و سوء ظن به خدا و ترس از دشمن نداشته باشد.