شب بیستم، ۲۴ خرداد
رمضان [۱۴۳۸ - ۱۳۹۶]
استان فارس، شهرستان نورآباد
بحث شماره ۲۰:
▪️حکمت یازدهم نهج البلاغه:
《وَ قَالَ ع إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْه.》
🔹مقدمه ای راجع به این سخن امام
موضوع این سخن عفو و بخشش است.
❔عفو چیست؟
در اسلام در چه مواردی باید عفو کرد و بگذشت و در چه مواردی جایز نیست؟
واژه عفو که به معنای بخشش است.
عبارت است از اینکه حقی از انسان پایمال شود و انسان آن حق را ، اغماض کند و نادیده بگیرد و طرف مقابل را بدون تقاص عفو کند و بگذرد.
موضوع عفو در قرآن و روایتها بسیار آمده است
《خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین (اعراف اواخر)》
عفو و بخشش را بگیر و به معروف امر کن و از نادانان جامعه اعراض کن.
یعنی با عفو و بخشش را از او درگذر. به عنوان یک سجیه و یک خصلت پسندیده این مساله را مطرح کرده است.
کلمه عفو و واژه هایی که از این کلمه مشتق شده است آمده است.
و اما موارد عفو و بخشش چیست؟
موارد را به صورت گسترده ذکر باید کرد:
۱. تجاوزگر حقی را پایمال کرده است و نسبت به این عمل نادم و پشیمان نیست و شخص مقابل او مقهور است و نمیتواند حق خود را از او بستاند.
. اینجا جای عفو هم نیست.
. حضرت زینب سلام الله در مجلس ملعون یزید اینطور فرمود:
. (وسعی سعیک ) تلاشتو بکن. (فوالله لا تبلغ غایتنا و لا تمحوا ذکرنا و لا تمیت وحینا ) تو نمیتونی نام ما را وحی ما را از زبانها بگیری.
. اینجا معمولا مظلوم کار را به خدای خودش واگذار میکنه.
۲. ظالم ظلم کرده است و انسان مورد تعدی و تجاوز قرار گرفته به انواع ظلم ولی شخص مقابل مقهور نیست و میتواند از خودش دفاع کند:
. وقتی که سیلی زده است، نمیگوید عذر میخواهم که بد کردم، حتی پشیمان نشده است.
. اینجا هم جای گذشت نیست و اگر بگذریم میدان عمل پیدا میکند.
. اظهار عجز پیش ستمگر ابلهی است
اشک کباب باعث طغیان آتش است
. با قانون جوابشو بدیم.
تا اینجا عفو معنا ندارد.
۳. آنجایی است که انسان قدرت بر تلافی و تقاص دارد و متجاوز پشیمان است.
. الان در دست شما گرفتار است. میگوید بد کردم خلاف کردم.
. اینجا جای عفو است.
♦️نمونه ی تاریخی:
🔹نمونه اول:
عفو رسول خدا، پیامبر با کفار مکه جنگید و مبارزه کردند. و عزیزانی همچون حمزه را به قتل رساندند.
سال فتح مکه رسید،
رو کردند به قریش فرمودند: شما با من بد عمل کردید،
《حالا ماذا تظنون و ماذا تزعمون.》
گفتند:
《اخٌ کریم و ابن اخٍ کریم. ما نظن بک الا خیرا.》
پیغمبر عفو کرد.
《انکم الطلقاء.》
اینجا باید عفو کرد.
.