آمدی گریه کنی چشم ترت مال من است
دل آشفته ، دل در به درت مال من است
تو رفیق همه هستی و رفیق من نه
خوشی ات مال همه دردسرت مال من است
نکند فکر کنی دست تورا ول کردم
عافیت داری اگر در خطرت مال من است
انقدر چشم نگردان سوی نامحرمها
آخر ای بنده غافل نظرت مال من است
به زمین خوردی اگر باز بیا پیش خودم
میدهم سود به جایش!ضررت مال من است
گریه برحال خودت کن که خودم میخرمش
به غریبه نده خون جگرت مال من است
حرفی از فقر نزن زود برو کرببلا
کربلایی شو که خرج سفرت مال من است
آه از آن لحظه که زینب به زن شامی گفت
چادر قیمتی روی سرت مال من است
صوت : 27 بهمن 96 - حرم حضرت عبد العظیم - مناجات و قرائت دعای کمیل