آورده دستی را کمی بالا به زحمت
دستی گرفته زیر دستی را به زحمت
دست دعای دختری هم رفته بالا
بلکه نیوفتد مادرش زهرا به زحمت
سخت است درد بازویش را از عزبزش
پنهان کند صدیقه ی کبری به زحمت
زینب نکن اینگونه گیسو را پریشان
مویت مرتب میشود حالا به زحمت
برخواسته از جای خود قطعاً به سختی
خوابیده در بستر اگر شبها به زحمت
خون جگر از زخم پهلویش پیداست
می ایستد وقتی که روی پا به زحمت
از تاول پایش مشخص میشود که
یا با مَشقَّت راه رفته یا به زحمت
پیراهنش هم زار خواهد زد برایش
آن شب که غسلش میدهد مولا به زحمت
مظلوم عالم بیش از الان خواهد افتاد
با رفتن انسیة الحورا به زحمت