از این زمانه جدا می شویم با گریه
ز دام نفس، رها می شویم با گریه
به روی خاک می افتیم از سرِ غفلت
ولی دو مرتبه پا می شویم با گریه
دل شکسته حریم مقدس یار است
مُقربین خدا می شویم با گریه
به عشق شاه نجف ما کمیل می خوانیم
غریقِ نور دعا می شویم با گریه
همین که بوی شب جمعه می رسد از راه
اسیر کرب و بلا می شویم با گریه
حسین کشته ی اشک است، پس به عشق حسین
فدای شاهِ وفا می شویم با گریه
به زخم های تن کشته ی میان دو نهر
شبانه روز، دوا می شویم با گریه
برای روضه ی سقا به لطف اُمّ بنین
به روز حشر سوا می شویم با گریه
تو سوختی دل مادر کباب باقی ماند
چرا که جسم تو در آفتاب باقی ماند
لبم به آب خنک بعد تو نخواهد خورد
برای چشم ترم اشک ناب باقی ماند
تو رفته ای وبه جز آه دربساطم نیست
برای من فقط این مشک آب باقی ماند
قسم به سوره ی کوثر که شرم آبت کرد
فقط برای تو شرم از رباب باقی ماند
میان همهمه ی «این عمی العباس»
به دست نیزه هزاران جواب باقی ماند
تورفتی وهمه ی گوشواره ها رفتند...
برای اهل حرم اضطراب باقی ماند
به روی نیزه سرت،پیش محمل زینب
هزارشکرکه پا در رکاب باقی ماند
هزار روضه ی مکشوفه خوانده ام اما
هزار روضه ی بین حجاب باقی ماند
سرت شکست ولی تا تنور برده نشد
تنور گفته شد اما شراب باقی ماند
صوت : 11 اسفند 96 - حرم حضرت عبدالعظیم - مناجات و قرائت دعای کمیل