بسکه با نفسِ بَدم بسته به زنجیر شدم
زیر بارِ گنهِ خویش زمین گیر شدم
با وجودی که تو همواره به یادم بودی
من به چاهِ عمل خویش سرازیر شدم
گفتم از بسكه کریمی ، نکنی رسوایم
باز هم مرتکب غفلت و تقصیر شدم
خود به درگاهت اگر آمده ام ، می دانم
چقدَر با گنهم دور ز تقدیر شدم
پوستِ نازک من طاقت آتش دارد؟
این سؤالی است که یعنی ز گنه سیر شدم
کوهی از جرم و خطا، وای چه کردم با خود!
من بدَستان خودم اینهمه تحقیر شدم
در گنه بودم و افتاد دلم یادِ حسین
بس خراب آمدم اما بتو تعمیر شدم
کن خبر در برِ من فطرسِ پر سوخته را
تا سلامی دهم ارباب، که تطهیر شدم
آه از آندم که ز داغ علی اکبر گفتی:
خیز از جا که کنار بدنت پیر شدم
صوت : 7 اردیبهشت 97 - حرم حضرت عبدالعظیم - بسکه با نفس بدم بسته به زنجیر شدم
کلیدواژه ها:
حاج منصور ارضی - حرم حضرت عبدالعظیم حسنی - ارضی قرائت دعای کمیل