آخرین لحظه ی سال است ، الهی العفو
نزدِ رب ، بنده وبال است ، الهی العفو
یادمان رفته خدایی است در این نزدیکی
فکر ما ثروت و مال است الهی العفو
آمده وقت درو حاصل یک سال چه شد ؟
میوهِ هامان همه کال است ، الهی العفو
غرقِ دنیا شده ام ، غافلم از روز جزا
ترسم از قبر و سوال است ، الهی العفو
مهدی فاطمه را سخت اذیت کردیم
دل ولی خوش به وصال است ، الهی العفو
یک شب جمعه می آید برسم کرب و بلا
بهترین فکر و خیال است ، الهی العفو
قَسَمَت می دهم اکنون به علی شاهِ نجف
آخرین لحظه ی سال است ، الهی العفو
حسین جان ...
شب جمعه مادر به قدی خمیده
ببوسد به گریه گلوی بریده
بنی ...
ازاین غم چه خاکی روی سر بریزم
شهید ِ غریبم سرت کو ؟ عزیزم
حسین جان...
به پیش نگاهم به هم خورده مویت
شد آخر بریده بریده گلویت
حسین جان ..
سلام ای کسی که عزیز خدایی
تو آقای عالم شه کربلایی
حسین جان ...
حرم بی اباالفضل ندارد پناهی
ببین مانده زینب میانِ سپاهی
علمدار...
چه بد با عمودی سرت را شکستند
سرت را به زحمت روی نیزه بستند
علمدار...
می نویسم به اذن ثارالله
از زنی با وقار همچون ماه
راوی صادق بنی هاشم
از علوم خفی حق آگاه
مهد علم و مفسر قرآن
کوه عصمت، مقرب درگاه
چون حسین و حسن سخاوتمند
مثل زینب صبور آل الله
مثل زینب بلا چشیدن را
ام کلثوم بوده خاطر خواه
با صلابت مبارزه می کرد
با سلاح دعا و اشک و آه
خطبه مانند مرتضی می خواند
خطبه هایی پر از غم جانکاه
مدح او را بس است چون بوده
دختر فاطمه ، سخن کوتاه
دختر دوم ولی خدا
ام کلثومِ حضرت زهرا
آن قدر داغ و دردسر دیده
قد کمان و نحیف گردیده
بعد داغ غم رسول الله
یاس را در دل شرر دیده
وسط کوچه ی بنی هاشم
یک نفر به چهل نفر دیده
خاک غم روی چادرش مانده
چون شکاف سر پدر دیده
جگرش پاره شد کنار حسن
طشت لبریز از جگر دیده
چادر خواهر بزرگش را
وسط خیمه شعله ور دیده
لب گودال بر زمین خورده
غارت جسم محتضر دیده
کوفه و شام پر بلا رفته
بر سر نیزه ها قمر دیده
نیزه ها را ببر از این جا شمر
دور کن چشم بی حیا را شمر
با دلی پر شراره و گریان
لقمه ها را گرفت از طفلان
صوت : 25 اسفند 96 - حرم حضرت عبدالعظیم - مناجات و قرائت دعای کمیل