کربلایی طاهاسرباز

۲۴ شهریور ۱۴۰۰ 371 0 نظر

رها کن دستم عمه جانم
ببوسم پایت مهربانم
از آن می‌ترسم وا بمانم، واویلا
یتیمم قلبم را مسوزان
علی اصغر هم رفته میدان
فقط من ماندم دیده گریان، واویلا
رها کن دستم عمه جانم
ببوسم پایت مهربانم
از آن می‌ترسم وا بمانم، واویلا
یتیمم قلبم را مسوزان
علی اصغر هم رفته میدان
فقط من ماندم دیده گریان، واویلا
واویلا، عمویم شده بی کس و بی یاور
زده حلقه گرد عمویم لشکر.
مزن عمه بر سر
من از تبار، شاه مدینه ام
عقده کوچه مانده به سینه ام
به خیمه آیم‌ای بی قرینه ام
یابن زهرا مظلوم کربلا…
به بالای تل قد کشیدن
صدای آهت را شنیدن
ز. خیمه تا مقتل دویدن، واویلا
مسیر گودالت شلوغ است
دگر چشمانم بی فروغ است
که گفته این روضه دروغ است، واویلا
واویلا، چرا گیسویت دست این و آن است
به زیر لگد آیه قرآن است
ز. تن خون روان است
ز. سینه آه، هل من معین مکش
میان قتل، آهی حزین مکش
محاسنت را روی زمین مکش
یابن زهرا مظلوم کربلا…

گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کربلایی طاهاسرباز می باشد.