به اسم مادرت قسم
برا عمو دلواپسم
عمه برام دعایی کن
به قتلگاه دیر نرسم
رجز رو لبهام یا حسنه
نوبت علمداریه منه
مگه مرده باشم که سر از تنت جدا شه
مگه مرده باشم که سرت رو نیزه جا شه
مگه مرده باشم که رقیه بی باباشه
باید تو رو یاری کنم
هر جوری هست کاری کنم
وقتشه که پیش بابام
من آبروداری کنم
بعد داداشم منای عمو جونم
دیگه نمیخوام زنده بمونم
نمیخوام ببینم تنتو به زیر مرکب
نمیخوام ببینم غارت حرم رو امشب
نمیخوام ببینم به اسیری میره زینب
تو لحظههای آخرت
تو قتلگاه مادرت
تو آغوش تو جون میدم
مثل علی اصغرت
برای تو دستام یه سپره
یه نفرم اینجا یه نفره
بمیرم عمو جون شده کربلا مدینه
بمیرم عمو جون که تنت روی زمینه
بمیرم عمو جون پا میزاره روی سینه