خونمون ماتم گرفته
حجرههاشو غم گرفته
داری راه میری و فضه
دستتو محکم گرفته
غمت خون جگرم کرد
منو خسته ترم کرد
شب بی سحرم کرد
که بی همسفرم کرد
عدو بی سپرم کرد
لگد رو کمرم کرد
که زد بی پسرم کرد
چه خاکی به سرم کرد
" فاطمه وای وای وای "
تو چشات بارون گرفته
پیرهنت رو خون گرفته
سفره انداختی تو ایوون
خونه بوی نون گرفته
بیا مادر خونه
که نون آوره خونه
رسیده در خونه
دلش یکسره خونه
بیا خسته نگام کن
نگاهی به امام کن
منو به اسم صدام کن
بگو علی سلام کن
" فاطمه وای وای وای "
شهر نامردا مدینه
من که قهرم با مدینه
سر درش رو مینویسم
مقتل الزهرا مدینه
یادم میمونه بازوت
گلم سینهی مجروت
خراش زیر ابروت
همین لرزش زانوت
در افتاده رو پهلوت
چقد رد شدن از روت
هنوز ماتم و مبهوت
شدی راضی به تابوت
" فاطمه وای وای وای "