از همه جا رانده شدم، آمدم
باز به تو، باز به تو رو زدم
چشم سرم بسته و با پای دل
همسفر قافلهٔ مشهدم
ای همهٔ دلخوشی ام، السلام
سایهٔ تو روی سرم مستدام
دست مرا مثل همیشه بگیر عالی مقام
ای جانم و جانانم و ای دردم و درمانم
حاجت بدهی یا ندهی پای تو میمانم
سلطانم سلطانم سلطانم
" السطان اباالحسن "
رو به روی گنبد تو جنتم
نوکریِ خانهٔ تو عزتم
روز ازل دل به حرم دادهام
تا به ابد بر سر آن بیعتم
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجا درماندگان، راهم بده
ای یارم و دلدارم و ای ماه شب تارم
تو محرم اسراری و من جز تو کرا دارم؟
ای یارم ای یارم ای یارم
" السطان اباالحسن "
جز نظرت مرحم هر غصه چیست؟
در همه جا جز تو مرا یار کیست؟
یاورم این بوده که جز لطف تو
هر چه رسد، هر که رسد رفتنیست
من به کرم خانهٔ تو دلخوشم
منت دستان تو را میکشم
ای همهٔ آبرو و عزت و آرامشم
آقایم و مأوایم و آن مرحم غمهایم
هر جا بروم آخر سر سوی تو میآیم
مولایم مولایم مولایم
" السطان اباالحسن "