بسم الله الرحمن الرحیم
پسر شیر حیدر از فرس افتاده
به دم تیغ لشکر از نفس افتاده
ماه شب های حسن افتاده زیر دست و پا
ای عمو جان
پیش پای تو در کنار من آمده بابا
ای عمو جان
می شوم من فدایت به پایت عمو جان
میزنم من صدایت فدایت عمو جان
-----------
نور سرخی گرفته چهره ی فانوسی
قامت یک کبوتر با پر طاووسی
بین آغوشت تا نفس دارم با تو می آیم
ای عمو جان
در تنم مانده خورده هایی از استخوان هایم
ای عمو جان
تا صدایم شنیدی رسیدی عمو جان
از حرم پر کشیدی رسیدی عمو جان
-----------
روی دست حسین است شاخه ی شمشادش
من یتیمی را با حضور تو بردم از یادم
ای عمو جان
لحظه ی آخر راحتم کن از دست صیادم
ای عمو جان