بسم الله الرحمن الرحیم
دلم را بر یر عشقت سرشتند
به روی قلب من اسمت نوشتند
خدا بر پرچم این حسینیه نوشت
این طایفه اهل بهشتند
--------------
تا سر رو اوردن گقت:بابا سلام
اقا جان به سلام رقیه سلام ما رو هم قبول کن
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
شکر خدا که زندگیم نظر روضه هاست
شکر خدا که روزی ام از سر سفره شماست
شکر خدا که پای شما سینه میزنم
شکر خدا که درد مرا نامتان دواست
عمری نفس زدم به هوای نگاهتان
عمری شدم نوکر به سایه بیرق شما
بار ها و بارها هم گقتم
بابی انت و امی حتی بچه هام هم فدای رقیه ات
قلبم به بستر شبتان خو گرفته است
چشمم به خاک خانه تان خوب اشناست
من که به جز در خونه شما جایی رو ندارم برم اقا جان
به روی سنگ قبر من بی گناه اینگونه حک کنید
این خانه زاد روضه و مجنون کربلاست
حسین جان
-----------------------------------------
نبودی تو بابا زهر گوشه غم ریخت
ببین جای خالیت چه خاکی سرم ریخت
با قد خمیده موهام زد سپیده
ببین کار زجر و قیافم به هم ریخت
ببین دندونامو یه جور زد اونم ریخت
ببین زیر چادر موهامم یکم ریخت
بابا این رخت و لباسم خنده داره مگه نه
هر جا میردن هر جور میزدن
هی گفتم پاهام با پا میزدن
میخوردم زمین بازم میزدن
کافی بود بگم زهرا میزدن
یه چند روزی بعد از کبودی پلک هام
رسیدم به شهری پر از زخم و دشنام
دلم میخواست بمیرم/تا نذری بگیرم
من از یک غریبه تو دروازه شام
حسین جان
------------------------
اصلا رقیه جنس غمش فرق میکند
سیلی و کتک و لگدش فرق میکند
رسم است همه جا نوازش یتیم
اخر مگر حسین دخترش فرق میکند
با پای ابله روی خار ها وای وای
خار مغیل مگر درد و تبش فرق میکند
هر چند زدند چادرش ز سر جدا نشد
اصلا رقیه عشق به معجرش فرق میکند
کندند گوشواره ز گوش رقیه جان ولی
ان پست بی حیا گوشواره کندنش فرق میکند
بابا تمام راه فقط کتک بود و سلسله
اینجا به شام فقط کتکش فرق میکند
تو شاه عالمینی و سنان عشقی ترین پلید
اخر چرا نوازش من و دخترش فرق میکند