حجت الاسلام مهدوی نژاد: اگر روزگار بر وفق مراد ما نبود چه کنیم؟/ چرا ما برای امورات معنوی خود هیچ برنامهریزی نداریم؟! / اگر مسئولین ما به این فرمان امیرالمؤمنین(ع) عمل میکردند، ما این همه گرفتار نمیشدیم! / فرهنگ غرب، چیزهایی که ضروری زندگی ما نبوده است، وارد زندگی ما کرده است و این یعنی بدبختی.
هیئت انصار ولایت یزد، مراسم هفتگی ششم بهمن ماه را با حضور جمعی از مردم دارالعباده در حسینیه ارگ برگزار کرد. در این مراسم حجت الاسلام مهدوی نژاد در ادامه شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه و با موضوع «منطق الخیر (۱۴)، طبع سخت و طبع نرم» به ایراد سخنرانی پرداخت که در ادامه گزیدهای از سخنان وی را میخوانید.
اگر دنیا علیه تو بود...
امیرالمؤمنین (ع) در ادامه نامه خود به فرزند برومندشان میفرمایند: «سَاهِلِ اَلدَّهْرَ مَا ذَلَّ لَكَ قُعُودُهُ وَ لاَ تُخَاطِرْ بِشَيْءٍ رَجَاءَ أَكْثَرَ مِنْه»؛ بر روزگار سهل بگیر، مادامی که با تو میسازد و نعمتی را به امید دست یافتن به بیشتر از آن، به مخاطره میفکن». این عبارت را با روایت دیگری توضیح دهیم. حضرت میفرمایند: «الدَّهرُ یَومانِ، یَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ»؛ دنیا برای هر کسی دو چهره دارد، گاهی بر وفق مراد شماست و گاهی هم چرخ روزگار به نفع شما نمیچرخد.
ادامه روایت با تفاوتهایی ذکر شده [در مجموع] فرمودند اگر دنیا به نفع تو بود، سرمستی نکن؛ خودت را گم نکن، مغرور نشو و اگر دنیا بر علیه تو بود «فَلا تَحزَن» غصه نخور، [به اصطلاح] خودخوری نکن، افسرده نشو، «فَلا تَضجَر» بیقراری نکن، به خودت زجر نده، «فَاصبِر» صبر کن. چرا که در هر دو حالت دارید امتحان میشوید.
وقتی کسی بداند که خوشیهای دنیا برای امتحان است، خودش را گم نمیکند. وقتی بداند سختیهای دنیا برای مسابقه و امتحان است، بیتابی نمیکند. آخر بعضیها روزگارشان که خوش میشود خراب میکنند، تا پولی به دست میآورند، فساد میکنند، یک ذره احترامشان میگذارند، خودشان را گم میکنند، چهار نفر طرفدار پیدا میکنند، خیال برشان میدارد. بعضیها برعکس، تا شرایط سخت میشود، سقوط میکنند. مؤمن کسی است که در هر دو حالت، آرامش خود را داشته باشد.
یکی از نشانههای ضعف ایمان
روایت میفرماید وقتی مصیبتی به شما وارد شد، نوحه نکنید، مویه نکنید، خودتان را نزنید، گریبان چاک نکنید. بله عزیزتان از دست رفته اما یک حدی از گریه و زاری کفایت میکند. مؤمن خوددار و تسلیم است، بیش از حد بیتابی نشاندهنده ضعف ایمان است.
روایت میفرماید اگر خیلی بیتابی کنید، مصیبت شما دو برابر میشود. در مصیبتها باید صبر کرد چون وقتی انسان بیتابی میکند، حرفهایی به زبانش میآید که اولاً اجر معنوی خود را ضایع میکند، دوماً حرفهایی میزند یا کارهایی انجام میدهد که باعث میشود گاهی تمام پلهای پیش روی خودش را خراب کند، فرصتهایی را که برای اصلاح وضعیت آیندهاش دارد، از دست بدهد، گاهی قدرتهایی که خدا به او داده تا با آن آینده خودش را بازسازی کند را در این بیصبریها خراب میکند. پس در هر حال صبر و تحمل، انسان را به سلامت از مشکلات عبور میدهد.
راهکارهایی برای آرام کردن خود در قبل و بعد از مصیبت
چطور میتوان به مقام صبر در مصیبتها و مشکلات رسید؟ یکی اینکه در نتایج صبر تأمل کنیم. نه اینکه وقتی مصیبتی به ما رسید، بنشینیم و فکر کنیم. از قبل باید آمادگی داشته باشیم، به هر حال مرگ حق است و ما عزیزان خود را از دست میدهیم. باید قبل از آن به نتایج صبر و نتایج بیصبری فکر کرد. تقوای الهی پیشه کنید و صبر را برای خود مرور کنید.
راه دیگر، پناه بردن به خداست. اینکه میگویند در وقت مصیبت بگویید: انا لله و انا الیه راجعون، برای این است که یاد خدا خیلی مهم است و انسان را کنترل میکند، چون برای انسان یادآوری میشود که همه چیز در ید قدرت خداست و خدا جبران کننده است؛ سزاوار نیست اعتراض کنیم.
در چنین شرایطی انسان باید توسلات خود را بالا ببرد، داد و قال فایدهای ندارد، خداوند محول الاحوال و مدبر الامور است، به خدا توکل کنید، خودش همه چیز را برایتان ردیف میکند. اگر میخواهید ببینید اعتقادتان به خدا چقدر است، ببیند در مصائب و سختیها چقدر پای خدا ایستادهاید!
قرآن میفرماید: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ»؛ وقتی خیلی به هم ریختهاید، از صبر و نماز کمک بگیرید، دو رکعت نماز امام زمان(عج) بخوانید، آرام میشوید. اینها راهبردهای جدی و مهم ما برای اطمینان قلب و بندگی است. بعضیها میخواهند با کشیدن سیگار و روانگردان و مواد مخدر آرام شوند! نماز خواندن که خرج کمتری دارد، امنتر است، خسارت هم ندارد. عبادت کن، خدا تو را آرام میکند.
اوضاع آرام خودت را به هم نزن
امیرالمؤمنین (ع) به فرزند خود میفرمایند: ««سَاهِلِ اَلدَّهْرَ مَا ذَلَّ لَكَ قُعُودُهُ»؛ به روزگار سهل بگیر وقتی که روزگار خم شده و تو بر آن سوار هستی. سختش نکن. خداوند نعمتهایی در این شرایط به تو داده، [میآیی] اوضاع آرام خودت را به هم میزنی تا به بیشتر از این چیزی که داری، برسی، بعد همین را هم از دست میدهی! روزهای آرام زندگی را برای خودت پر از تلاطم میکنی به هوس این که به موقعیتهای بهتر برسی. نه تنها به آنها نمیرسی، آرامش امروزت را هم از دست میدهی، آیندهات را هم خراب میکنی.
[توجه کنید:] گاهی انسان آنقدر سرش شلوغ است و کار دارد که آرزو میکند ای کاش چند ساعت وقت بیشتر داشتم، استراحت میکردم، ای کاش یک روز از شهر بیرون میرفتم. گاهی مریضیها، مشکلات زندگی باعث میشود زندگی پر از تلاطم شود و انسان آرزو میکند فرصتی پیش میآمد که این مشکلات نباشد و آرامش داشته باشد. بارها از این فرصتها در زندگی ما فراهم میشود، ولی به جای اینکه استفاده کنیم، فکرهایی به سرمان میزند و مشغلههایی برای خودمان درست میکنیم که هم آن فرصت را از دست میدهیم و هم اطرافیان را به زحمت میاندازیم.
کار در فرصتهای آرام زندگی
خداوند نعمتها و فرصتهایی در شرایط آرام به شما داده، برو از اینها استفاده کن. [مثلاً] کارهایی که مربوط به عبادت میشود و آن را انجام ندادی، یا کارهایی است که در زندگی که انجامش ندادی مثلاً یک سری اختلافات در فامیل هست، الان فرصت شده، برو حلش کن. کارهایی برای خانواده باید انجام میدادی، الان فرصت شده، انجامش بده. شرایطی پیش آمده اوضاع مالیاتان یک کمی بهتر شده، حالا وقت بذار به امورات معنویات بپرداز، کلاس برو، چهارتا کتاب بخوان، یک دور آثار شهید مطهری را بخوان. الان مشغله شبها یا صبحهایت کمتر شده، یک دور ختم قرآن شروع کن. اینها را هم کار بدانیم. فرصت تربیت خود و اصلاح اخلاق، فرصت ارتباط با مؤمنین، صله ارحام، مطالعه و ... مخصوصاً فرصت جوانی که گل وقت عمر انسان است، را قدر بدان، اگر از این فرصت جوانی استفاده نکنی، بعدها دیگر نمیتوانی و حسرت میخوری. لذا چه در مقاطع مختلف عمر، چه در مقاطع شبانهروز، اگر این فرصتها را پیدا میکنید، برای آن برنامهریزی کنید تا بهترین استفاده را ببرید. چقدر ما کسری مطالعه داریم و بسیاری از ضربههایی که میخوریم به خاطر عدم مطالعه و کسب دانش است! اگر حتی دو روز وقت پیدا کردید و اوضاع زندگی کمی آرام شده است، به این امور بپردازید.
توجه به برنامهریزی برای امور معنوی خود
چرا ما برای امورات معنوی خود هیچ برنامهریزی نداریم؟! این خوب است که هفته ای یک جلسه هیئت میآییم. پیامبر(ص) فرمودند: اُف بر مسلمانی که یک روز از هفتهاش را برای یادگرفتن مسائل دینیاش وقت نگذارد. خیلی حرف تندی زدند. ما کدام یک از روزهایمان را اختصاص میدهیم به یادگیری دینمان؟! حداقلش همین روضهها و منبرهاست که بشنوید، این خیلی خوب است ولی کافی نیست. شما کارهایی را اینجا یاد میگیرید که باید در طول هفته انجام دهید. هیچ برنامه اصلاح و تزکیه و تربیتی در طول هفته برای خودمان نداریم. برای همین وقتی خدا نعمت هم به ما میدهد (مثل محبت اهل بیت(ع)، سلامتی، توفیقات مادی و معنوی ...) چون نمیرویم بر روی آنها سرمایهگذاری کنیم و به کارهای دیگری میپردازیم، این نعمتها را هم ضایع میکنیم. بنابراین به امور بندگی و معنوی در فرصتهایی که برایمان پیش میآید، بپردازیم.
اگر ما به این نعمتهایی که داریم بپردازیم، مشکلات دیگر زندگیمان هم کم یا برطرف میشود، چون خداوند معادلاتی دارد. مثلاً صله رحم میکنیم، یا مطالعه میکنیم و… به خاطر این عبادت، یک سری مشکلات دیگرمان حل میشود.
برای خدا، اساسی وقت بگذار
وقتی خداوند به انسان نعمتی میدهد، مثلا فرزندی عنایت میکند، فکر و ذکر والدین چیست؟ به سیسمونی و لباس و گهواره و شیر خشک و...؟ اینها که طبیعی است و باید به آنها برسند اما چه چیزی فکر و ذهن آنها را مشغول کرده؟ بعضیها قبل از اینکه صاحب فرزند شود، بررسی میکنند چه بخورند، چه نخورند، چه دعاهایی وارد شده است، چه چیزهایی را رعایت کنند تا خداوند فرزند صالحی به آنها بدهد. اگر دغدغه والدین تنها غذا باشد که هر حیوانی برای بچهاش این دغدغه را دارد. اینها طبیعی است و باید انجام دهند ولی چرا همه فکر و ذهنتان غذا و لباس بچه است، این بچه تعالی و سعادت هم میخواهد. چرا فقط به مادیات فرزند توجه میکنید و به معنویات توجه نمیکنید!
اصلاً وقتی انسان با خدا باشد، خداوند مادیات را برای او فراهم میکند، اجازه نمیدهد معطل اینها بماند، اما اگر انسان وقت و فرصت خود را تماماً برای دنیا صرف کند، همیشه باید بدود. البته نباید طوری باشد که هیچ تلاش و فعالیتی نکند و بگوید خدا جور میکند! وقتی اساسی برای خدا و معنویات وقت بگذاری، خدا هم اساسی برای تو وقت میگذارد. «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُم».
حرص، انسان را کوچک خواهد کرد
امیرالمؤمنین(ع) در روایتی میفرمایند: «الحِرصُ يُنْقِصُ قَدْرَ الرَّجُلِ، وَلَا يَزِيدُ فِي رِزْقهِ»؛ اگر انسان در امور دنیا حرص داشته باشد، در شخصیت خود نقص پیدا میکند و روزی او هم بیشتر نمیشود. گاهی که اصلاً رزق او زیاد نمیشود و گاهی هم که زیاد میشود، در جای نامناسبی خرج میشود و باز همان میماند که قرار بود به او برسد! در روایت دیگری فرمودند: حرص و زیادهخواهی سرچشمه تمام دنائتها و پستیهاست. اینقدر حرص نخور تا همه تو را دوست داشته باشند، تو بنده خدا باش، خداوند دلها را به سمت تو میآورد.
در روایت دیگری میفرمایند: «العجل محتوم و الرزق مقسومفلا يغُمن أحدكم إبطاؤه فإن الحرص لا يقدمه والعفاف لايؤخره والمؤمن بالتحمل خليق»؛ مرگ حتمی است و همه خواهیم مرد، رزق هم قسمت شده است و به انسان میرسد. (یعنی تو کار خودت را بکن، خدا به اندازهای که نیاز تو باشد، میرساند.) اگر میبینی رزقت بد یا دیر میرسد غمگین نباش، چون حرص زدن تو روزی تو را نزدیک نمیکند، حرص نزدن هم قرار نیست، روزی تو را عقب بیندازد. مؤمن با تحمل خلق شده است.
دنیا رمنده است، بیش از حد از دنیا مخواه!
اگر زندگی در بستر طبیعی خود حرکت میکند، شما با کمترین انرژی میتوانید بهره مورد نیاز خود را از دنیا ببرید. شرایط عادی خود را به شرایط غیرعادی تبدیل نکنید. اسب و شتر تا اندازهای میتوانند بار ببرند، بیش از آن اگر بار بزنی، رم میکنند و بارت را به زمین میزنند! دنیا هم رمنده است، بیش از حد از دنیا مخواه، حرص نزن. بیش از اندازه بار بزنی، بارت را به زمین میزند و تو در زیر فشارها خواهی ماند.
توقعات خود را با امکانات و وضعیت فعلی خودتان تنظیم کنید
یک نکته حرفهای و مهم، میفرماید: دنیا را به همان اندازه که در اختیار توست و روزگار تو را میگذراند بسنده کن تا راحت حرکت کنی. توقعات خود را با امکانات و وضعیت فعلی خود تنظیم کن، نه به اندازه آرزوها و هوسهایت. خرابکاریهای ما اینجاست که بیش از آنچه که داریم و میتوانیم، میخواهیم. امیرالمؤمنین(ع) با یک قصابی مواجه شدند، قصاب گفت: گوشت خوب آوردم، ببرید. آقا فرمودند: پول ندارم. گفت: ایرادی ندارد، صبر میکنم. حضرت دست به شکمشان زدند و گفتند: به این میگویم صبر کند، چرا تو صبر کنی! با این شرایطی که دارید خودتان را تنظیم کنید و بسازید. امروز زن و شوهر از هم توقعات بیش از اندازه دارند. ایام فاطمیه است و باید از حضرت زهرا(س) یاد بگیریم. پیامبر (ص) به دخترشان فرمودند: هیچگاه از همسرت چیزی نخواه که نتواند فراهم کند! از آن طرف هم مرد هم نباید توقعات بیش از حد از همسرش داشته باشد.
دنیا را چگونه برای خود تعریف کردهای؟
الان متاسفانه بعضیها آنقدر در ناز و نعمت زندگی کردهاند که [اصلاً نمیدانند مشکلات زندگی چیست!] طرف سگش را گم کرده است، وقتی پیدا میکند، آنقدر گریه میکند و او را بغل میکند و میبوسد که انگار بچه خودش هست! یا طرف ماهی یکبار موبایل عوض میکند، رنگ خانه برایش تکراری میشود و… از آن طرف هم هستند که در حداقل دارند زندگی میکنند. از خانمی که معروف است به مادر آرزوها پرسیدند: شما کدام یک از آرزوهایی که برآورده کردهاید بیشتر تحت تأثیر قرار گرفتید؟ گفت: یک بار از یک پسربچه پرسیدم آرزوی تو چیست؟ گفت: آرزو دارم یک وعده غذای گرم بخورم! او را به رستوران بردم تا غذای گرم بخورد.
یک عده اینطور دارند در کف جامعه از بین میروند، یک عده هم از آن طرف افتادهاند. همانطور که دنیا را برای خود تعریف کردهای، همانطور هم زندگی میکنی.
بعضیها درگیر ظواهر زندگی نیستند، ولی بعضیها هم ظواهر برایشان اصل است و درگیر هستند. به اندازهای به ظواهر توجه کنید، که باطن و اخلاق زندگیتان خراب نشود. فکر و ذکر مؤمن تعالی خودش است. همه این ابر و باد و مه و پول و اسباب و وسیله مقدمهای برای رسیدن به تعالی است. تأکید میکنم نباید ضروریات و رفاهیات معمولی زندگی خانواده و والدین را تجملات و دنیاطلبی بدانیم و سختگیریهای بیمورد کنیم اما نباید در دام زیادهخواهیها و ظواهر هم بیفتیم.
چیزی که ما را بدبخت کرده است، فرهنگ غرب است
چیزی که ما را بدبخت کرده است، فرهنگ غرب است. فرهنگ غرب، چیزهایی که ضروری زندگی ما نبوده را وارد زندگی ما کرده است. مثلاً موسیقی؛ آیا شده شما یک روز موسیقی گوش ندهید؟! اگر هم نخواهید باید گوش بدهید، موسیقی جزء لاینفک زندگی شده است. در مورد تغذیه، چقدر نیازهای کاذب برای ما تعریف کردهاند و ما خیال میکنیم باید داشته باشیم. در صنعت، پوشاک و… چقدر غیرضروریات را وارد زندگی ما کردهاند که باید داشته باشیم! این همان فرهنگ زیادهخواهی هست. همه اینها برای ادامه حیات نظام سرمایهداری است. اینها را از گردن خود باز کنید.
مسئولین به فرمان امیرالمؤمنین(ع) عمل کنند
اگر مسئولین ما به این فرمان امیرالمؤمنین(ع) که میفرمایند: دنیا را سهل بگیر آنجا که به تو آسان گرفته است؛ عمل میکردند، ما این همه گرفتار نمیشدیم! الان یک عده از مسئولین که بلد نیستند برای مردم کار کنند، دنیا را بر مردم سخت کردهاند. وقتی دنیا بر مردم سخت میشود چقدر نعمتها و فرصتها زائل میشود. در دوران شکوفایی انقلاب، سالهایی بود که کمی وضع مردم بهتر شده بود. رهبری فرمودند: قدر نعمتهایی که خداوند به ما داده است را بدانیم و روی پای خود بایستیم. اینها میگفتند: نه ما باید مذاکره کنیم تا وضع مان بهتر شود. مذاکرات انجام شد. به جای اینکه از امکانات موجود استفاده کنیم، به خاطر حرص بیشتر، این امکانات را به خطر انداختیم. هم هستهای خود را از دست دادیم و یک جاهایی هم زیر سلطه کفار رفتیم.
خیانت آشکار برخی از مسئولین
به تازگی هم ۸ وزیر پیر، خسته و خائن به مردم برای رهبری نامه نوشتهاند که شما دستور بدهید این دو لایحه پالرمو و CFT را مجمع تشخیص مصلحت، تصویب کنند. رهبری در جواب فرمودند: «چه تضمینی هست که تحریمها را بردارند و دوباره عهدشکنی نکنند؟!». نتوانستند جواب این دو سؤال را بدهند. برجام شما به کجا رسید که دوباره با پررویی حرف از تصویب این دو لایحه میزنید؟!
خیانت یعنی همین که مدام به مردم بگویید: وضع خراب است باید برجام تصویب شود، دوباره بگویند: باید این دو لایحه تصویب شود. هر کدام هم نشد، دیگری را رو کنیم. اگر رهبری تأیید نکنند، میگویند: اگر تأیید کرده بودند، وضع ما خوب میشد. اگر تأیید کنند و وضع خوب نشود، میگویند: ایشان تأیید کردند! سیاست دشمنان هم این است که تا سال ۹۸ اصل رهبری را در مقابل مردم قرار دهند. وضع مردم را هر روز خرابتر کنند تا مردم در اثر فشارهای اقتصادی در مقابل رهبری بایستند. مردم هم گاهی سادگی میکنند و باور میکنند.
آب به آسیاب دشمن نریزیم!
از طرفی حزباللهیها هم گاهی افراط میکنند و برای یک حق، حقوق بزرگتر را ضایع میکنند. مثلاً میگویند: در مجلس خبرگان فلان مشکلی وجود دارند. ما باید نامه منتشر کنیم و مردم را آگاه کنیم. عزیز من! خبرگان از ارکان نظام است، شما میدانید زدن خبرگان، یعنی تزلزل در مسئله ولایت فقیه و نظام. چه مسئلهای امروز بالاتر از حفظ ولایت فقیه است؟! بعضیها وقتی میخواهند جمهوری اسلامی را نقد کنند، جوری نقد میکنند که اصل نظام را زمین میزنند! دشمن همین را میخواهد. یک بار دیگر هم مثال زدم: جمهوری اسلامی مثل کعبه است؛ اگر در کعبه بت هست، باید بتها را بیرون ریخت، نباید کعبه را خراب کرد. بعضی جوری انتقاد میکنند که کعبه را هم همراه بتها خراب میکنند.
زیرپاگذاشتن حق امیرالمؤمنین(ع) به خاطر زیادهخواهی
در جریان بعد از رحلت پیامبر(ص)، عدهای به خاطر زیادهخواهی و به طمع به دست آوردن بیشتر، حق امیرالمؤمنین(ع) را زیر پا له کردند. چون گفتند: علی(ع) عدل دارد و قرار نیست به ما بیشتر بدهد. یک عده هم مانند طلحه و زبیر، ابتدا با امیرالمؤمنین(ع) بودند اما ۲۵ سال بعد که حضرت به حکومت رسیدند و اینها دیدند نمیتوانند با حضرت ببندند، همه چیز را به هم زدند. در مقابل حضرت ایستادند و با سوابقی که داشتند توانستند فاجعه جمل را به بار بیاورند.
فاطمه(س) بین در و دیوار رفت برای این فراز از اذان
یکی از اتفاقاتی که در ایام بعد از رحلت پیامبر(ص) افتاد، این بود که بلال حبشی بعد از رحلت پیامبر (ص) به دلایلی از مدینه رفت. روزی حضرت زهرا(س) به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: دلم برای صدای اذان بلال تنگ شده است، چرا مدتی است که دیگر اذان نمیگوید؟! حضرت فرمودند: بلال از مدینه رفته است. در یکی از همین روزهای آخر، بلال برمیگردد. امیرالمؤمنین(ع) به بلال میفرمایند: دختر پیامبر(ص) میخواهند صدای اذان تو را بشنوند. بلال میگوید: با اینکه من عهد کردهام بعد از پیامبر(ص) دیگر بالای مأذنه نروم، اما چون میفرمایید دختر پیامبر(ص) امر کردهاند، به روی چشم، امروز ظهر، اذان میگویم. امیرالمؤمنین(ع) به خانه رفتند و به حضرت زهرا(س) فرمودند: بلال را پیدا کردهام و قرار شده امروز ظهر اذان بگوید. حضرت زهرا(س) به فضه فرمودند: بستر مرا نزدیک در بینداز تا بهتر صدای اذان بلال را بشنوم!
بلال اذان را شروع کرد، حضرت به گریه افتادند. وقتی اذان بلال به «أشهد أن محمد رسول الله(ص)» رسید، ناله حضرت بلندتر شد. بلال دید در خانه حضرت باز شد و حسنین دویدند که بلال اذان نگو. بلال گفت: مگر خود حضرت نفرمودند اذان بگویم؟ حسنین فرمودند: بله، اما مادر ما تا اسم پیامبر را شنیدند، غش کردند.
عرض من این است که اگر عبارت «اشهد ان علیاً ولی الله» هم در اذان بود، فاطمه(س) بین در و دیوار نمیرفت. اصلاً فاطمه(س) بین در و دیوار رفت برای این فراز از اذان. اشهد أن علیاً ولیالله در اذان شیعه نتیجه شهادت بیبی و دفاع ایشان از حق علی(ع) بود.
صوت : هفتگی 6 بهمن 97 - سخنرانی حجت الاسلام مهدوی نژاد ، منطق الخیر 14