حجتالاسلام مهدوینژاد: زندگی انسان هم مثل طبیعت چهار فصل دارد. / فرصتها لحظهای و مناسبتی هستند و مثل آب و ابر و نسیم در حال گذر هستند./ ضایع کردن فرصت، غصه میآورد / اگر یک نماز صبح از کسی قضا شود شیطان پایکوبی و هلهله میکند، چون میداند آن روز تا شب، ابواب خیر به صورت کامل بر روی شخص بسته است./ در فتنه88 فرصتسوزی بزرگی اتفاق افتاد.
تصویر : هفتگی 8 دی 97 - سخنرانی حجت الاسلام مهدوی نژاد
هیئت انصارولایت دارالعباده یزد، شامگاه شنبه هشتم دی ماه، ضمن گرامیداشت ایامالله9دی، مراسم هفتگی خود را در حسینیه ارگ برگزار کرد. در این مراسم حجتالاسلام مهدوینژاد در ادامه تبیین نامه 31نهجالبلاغه با موضوع «منطقالخیر(11)» به سخنرانی درباره فرصتها و غم و حسرت از دست دادن آن ها، پرداخت.
دین؛ عنصر اساسی در تفکر و تصمیم
حجتالاسلام مهدوینژاد در این مراسم، ابتدا در تکمیل بحث «حفظ تجارب» با توجه به این کلام امیرالمؤمنین(ع) که فرمودند: «عقل وسیلهای است برای حفظ تجربهها»، گفت: به این سه مفهوم توجه کنید: مفهوم اول: «عقل»؛ یعنی همان دستگاه تولید فکر. مفهوم دوم «معقولات»؛ یعنی چیزهایی که در این دستگاه (فکر) میریزند، اطلاعات و دادههای علمی و تجربی. جای علم و تجربه هر دو در عقل است. مفهوم سوم؛ «دین» است؛ کار دین، تنظیم فکر است. دین در اینجا نقش کلیدی و اساسی دارد. درست فکر کردن و اطلاعات درست دادن به عقل، کار دین است.
وی در اهمیت دین گفت: اگر دین نباشد، عقل و حتی تجربهها، جهت درستی نخواهند داشت. اگر دین نباشد وقتی عقل فرآیند تفکر را طی میکند و به تصمیم و نظر میرسد، این تصمیم و نظر درست نخواهد بود. به عبارت دیگر هرکس دین ندارد، فکر درست هم ندارد ولو زیرکترین افراد باشد.
چرا حر و عمرسعد در شرایط یکسان دو تصمیم متفاوت گرفتند؟
سخنران مراسم با بیان اینکه عقل و اطلاعات و تجربیات علمی را تقریباً همه دارند و این دین است که بودن یا نبودن آن در خروجی فکر اثر میگذارد؛ گفت: عمرسعد یک شب مهلت خواست که فکر کند با امام حسین(ع) بجنگد یا نجنگد. حرّ هم یک ساعت از لشکر عمرسعد جدا شد و رفت فکر کرد که با امام حسین(ع) بجنگد یا با عبیدالله بماند. هر دو عقل داشتند و فکر کردند، [میزان] اطلاعات هر دو هم یکی بود یعنی میدانستند که امام حسین(ع) و عبیدالله چه کسانی هستند، حق و باطل را هم میشناختند، ولی تصمیمها فرق میکند، چرا؟ حر بر محور ایمان و تقوا فکر میکند و عمرسعد بر محور دنیا، جهت افکار حر الهی هست و جهت افکار عمرسعد شیطانی و نفسانی.
وی افزود: همه ما در زندگی در دو راهیهایی قرار میگیریم که باید تصمیم بگیریم،گفت: با توجه به اینکه دین چقدر در تصمیات ما نقش دارد، نتیجه تصمیمات ما متفاوت میشود. اینکه روایت میفرماید: یک ساعت فکر از هفتاد سال عبادت بالاتر است، چون هفتاد سال عبادت ممکن است بدون فکر و معرفت باشد ولی یک ساعت فکر میتواند حر بن یزید را به چه مقامی برساند.
حجت الاسلام مهدوینژاد سپس به روایت «اُوصیکُمْ بِتَقْوَی الله و اِدامَةِ التَّفَکُّرِ» اشاره کرد و گفت: حضرت میفرمایند: من توصیه میکنم شما را که تقوای الهی پیشه کنید، بعد فکر کنید. فکرهایتان را بر مبنای تقوا جلو ببرید. [با مبنا قراردادن دین] نتیجه فکرها خیلی فرق میکند. در مسائل مختلف زندگی، کسب و کار و هر کاری که میخواهید انجام دهید، جهت اصلی تفکر شما دین باشد. دینی فکر کنید و دینی عمل کنید.
انسانهایی که از فرصتهایشان خوب استفاده میکنند، بانشاط هستند
حجتالاسلام مهدوینژاد در بخشی دیگر از سخنان خود به تبیین این فراز از نامه 31 نهج البلاغه که میفرماید «بادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ اَنْ تَكُونَ غُصَّةً»؛ فرصت را غنیمت بشمار قبل از اینکه به خاطر از دستدادن آن غصه دار شوی، پرداخت و گفت: غصه به معنای اندوهِ گلوگیر است. غم عمیق که ناشی از حسرت از دست دادن موقعیتهای عالی در زندگی است، غمی که انسان را به فکر فرو برد و احیاناً انسان را افسرده کند، به این مدل غم، غصه میگویند. حضرت میفرماید: اگر فرصتها را قدر ندانید، غصهدار میشوید. بعضی مواقع که بیخودی دلتان میگیرد و ناراحت هستید، به خاطر ضایع کردن فرصتهایی است که شبانهروز دارید و چون به آن توجهی ندارید روی دلتان تلمبار میشود و غمباد میگیرید. انسانهایی که از فرصتهایشان خوب استفاده میکنند، افسردگی ندارند، بانشاط و سرحال هستند چون حسرت درونی ندارند. بنابراین حضرت میفرمایند مواظب باش که فرصت تبدیل به غصهات نشود.
سه قانون الهی درباره فرصتها
وی به بیان قوانین الهی درباره فرصت پرداخت و گفت: کسانی که دغدغه دارند از فرصتها استفاده کنند به این سه قانون توجه کنند. قانون اول: قانون امتحان. هر انسانی امتحان مخصوص به خودش را دارد و حتماً تکتک ما امتحان میشویم، امتحانهایی که لحظه به لحظه وجود دارد و یا برخی دیگر در مواقع خاص است ولی همه داریم امتحان میشویم. قانون دوم: قانون فرصتها. خدایی که برای رشد انسان، امتحان میکند، فرصتهایی هم خلق کرده است که انسان بتواند تواناییها و داراییهای بالقوه درون خودش را به برکت آن فرصتها شکوفا کند. قانون سوم اینکه: فرصتها ماندگار نیستند، در حال گذرند، اگر فرصت را شکار نکنید، فرصت شما را شکار میکند، فرصتها لحظهای و مناسبتی هستند و مثل آب و ابر و نسیم در حال عبور هستند.
فرصتها مثل ابر در حال گذرند
سخنران مراسم در ادامه درباره «گذر فرصتها» به روایات اشاره کرد و گفت: امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «اِغتَنِمُوا الفُرَص فَاِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب»، فرصتها را غنیمت بشمارید چون مثل ابرها در حال گذر هستند. چه تعبیر لطیفی است. الان میبینید هوا ابری است، یکساعت بعد هوا آفتابی است. نفهمیدید اصلا کی ابرها آمدند و کی رفتند! [رسول خدا فرمودند] « إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِی أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»، خدا در دوران زندگی شما نسیمهای نوازنده رحمت آفریده است (یعنی فرصتهایی ایجاد میکند) آگاه باشید از این فرصتها (که مثل ابر در حال گذر هستند) استفاده کنید. اگر هزار سال هم بگذرد، امروز که رفته است، دیگر باز نمیگردد به قول قدیمیها «آب رفته به جوی برنمیگردد».
وی با خاطرنشان کردن اینکه در قدیم، عمرهای طولانی وجود داشت، گفت: حضرت داوود دیدند پیرزنی بر سر قبر فرزندش گریه و زاری میکند. پیامبر سؤال کرد: ای پیرزن چه شده است؟ گفت فرزندم از دنیا رفته ایت. پرسید: چند سال داشته است؟ گفت: جوان مرگ شده، 350 سال داشته است. حضرت گفت: شما ناراحت نباش، زمانی میآید که انسانها صدسال بیشتر عمر نمیکنند، این پیرزن تعجب کرد و گفت: یا نبی الله! آیا اینها خانه و زندگی هم دارند؟ فرمود: در این صدسال بر سر داشتن خانههای مجلل رقابت میکنند. پیرزن تعجب کرد و گفت: من اگر جای آنها بودم روزگارم را به خوشی و خوشحال کردن دیگران میگذراندم.
استفاده از فرصتها برای ساختن آخرت
مسئول هیئت انصار ولایت در ادامه به لزوم استفاده از فرصتها برای [ساختن] آخرت پرداخت و گفت: خداوند میفرماید: «أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ»[1]؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی به شما گفته میشود، برای جهاد در راه خدا حرکت کنید، روی زمین سنگین هستید، به زمین چسبیدید. آیا به حیات دنیا در مقابل آخرت راضی شدهاید؟ مگر نمیدانید این زندگی دنیا در مقابل آخرت قلیل است. این آیه به این علت نازل شد که پیامبر وقتی از طائف برگشتند، دستور جهاد و حرکت به سمت روم دادند، فصل برداشت میوه بود. کشاورزها کلی زحمت کشیده بودند، باید میوهها را میچیدند. خلاصه کسب و کار کساد میشد. برای همین جهاد برایشان سنگین آمد و جواب درستی به پیامبر ندادند. خدا اینگونه امتش را امتحان میکند. از یک طرف، زحمت و کشاورزی و زن زندگی، از طرف دیگر دشمن قوی بود و جهاد و شهادت و جنگ با روم که اسم آن هم لرزه بر تن میانداخت. امتحان سختی بود و خدا [با این امتحانات] میخواست مؤمنین را تربیت کند.
فصلهای زندگی
وی زندگی را به فصول طبیعت تشبیه کرد و گفت: زندگی انسان هم مثل طبیعت چهار فصل دارد. تا جوانی بهار است که سه ماه کودکی و نوجوانی و جوانی دارد. [از جوانی] تا میانسالی تابستان است. [از میانسالی] تا کهنسالی پاییز است و موقع مرگ که زمستان آن است.
سخنران مراسم با بیان اینکه در این چند فصل، انسان باید قدر آن را بداند و از این فرصتها درست استفاده کند، افزود: همانطور که از لطافت و زیباییهای فصل بهار لذت میبرید، اگر از فرصت جوانی درست استفاده کنید برای شکوفه زدن و شکوفا شدن، از لطافت جوانی هم لذت میبرید. فرصت تحصیل در دوران نوجوانی و جوانی است، کار و زحمت و ازدواج در همین دوران جوانی است، اگر به موقع ازدواج نکرده باشید، تبدیل به غصه میشود. زمان ازدواج در جوانی است. در میانسالی باید ثمرات آن را ببیند، از میوههای زندگی لذت ببرید. کهنسالی مثل پاییز است، رنگ و برگهای مختلفی دارد. کسی که در دوران گذشته زندگی خود به خوبی تجربه کسب کرده در دوران کهنسالی، تجربههای مختلفی دارد. وقتی آدمهای متفاوت با تجربههای خوب کنار هم قرار میگیرند، مثل صحنه درختان رنگارنگ زیبای پاییزی است که فقط باید از وجود آنها لذت ببرید و دیگران هم در چنین دورانی از همنشینی شما لذت ببرند. فصل ریزش تجربیات و دانش تو بر سر دیگران باشد. بعد برفی ببارد و انسان به خواب زمستانی برود. این فرصتها را در امور دنیایی حلال باید قدر بدانید.
توصیههای امام خمینی(ره) در استفاده از فرصتها
حجتالاسلام مهدینژاد با بیان اینکه دوران جوانی بهترین دوران برای جهاد با نفس است، عنوان کرد: امام خمینی(ره) در یکی از نامههای عرفانی که خطاب به جوانان داشتند، نوشتند: «به قدر میسور(توان) در رفع حُجُب و شکست اقفال (قفلها) برای رسیدن به آب زلال و سرچشمه نور کوشش کنید، تا جوان هستید، کوشش کنید در تهذیب نفس، زیرا هزاران جوان موفق میشوند و یک پیر موفق نمیشود. قید و بندها و اقفال شیطانی اگر در جوانی از آنها غفلت شود، هر روز که از عمر بگذرد، ریشهدارتر و قویتر میشود. خطرناکتر از مکائد بزرگ شیطان و نفس، این است که به انسان وعده اصلاح در آخر عمر و زمان پیری میدهد و تهذیب و توبه الیالله را به تعویق میاندازد، برای زمانی که درخت فساد در وجود انسان قوی شده و اراده و قیام به خودسازی ضعیف، بلکه مرده است.». در جوانی هنوز درخت تکبر و رذائل، نهال است، مواظبت کنید میتوانید از ریشه بیرون بیاورید ولی در میانسالی و کهنسالی تنومند شده است و با تبر هم نمیتوانید قطعش کنید، حیف نیست این فرصت جوانی را برای مبارزه با هوای نفس قدر ندانیم؟! کی میخواهیم باخدا شویم؟! کی میخواهیم پسند امام زمان(عج) شویم؟ چرا به فکر آخرت و معنویت و درست کردن خودمان نیستیم؟! حاج آقا قرائتی در 25 سالگی نزد یکی از مراجع بزرگ رفت و گفت آقا من فهمیدهام که ریاکارم. آن مرجع اشک ریخت و گفت: خوب است که تو در جوانی فهمیدی، من در 80 سالگی فهمیدم.
مسئول هیئت انصار ولایت ضمن توصیه به مطالعه نامهها و توصیههای امام خمینی(ره)، به نامه دیگری از حضرت امام(ره) که خطاب به سیداحمد آقا نوشته بودند، پرداخت و گفت: امام فرمودند: «پسرم اکنون با تو که جوانی صحبت میکنم، باید توجه کنی که برای جوانان توبه آسانتر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریعتر میتواند باشد. در پیران هواهای نفسانی و جاهطلبی و مال دوستی و خودبزرگبینی بسیار افزونتر از جوانان است، روح جوانان انعطافپذیر و آنقدر که در پیران حب نفس و حب دنیاست در جوانان نیست. جوان میتواند خود را از نفس اماره نجات دهد و رها سازد. در جلسات موعظه و اخلاق آنقدر که جوانان تحت تأثیر واقع میشوند، پیران نمیشوند. جوانان متوجه باشند و گول وسوسههای نفسانی و شیطانی را نخورند. پسرم فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن.»[2]
شیطان چگونه فرصتها را از دست ما میرباید؟
سخنران مراسم در ادامه به «تسویف» که مانعی برای استفاده از فرصتهاست، اشاره نمود و گفت: «تسویف» یعنی سوف سوف گفتن، سوف یعنی «بَعد». شیطان انسانها را به تسویف مبتلا میکند، به تأخیر انداختن کار خیر، یعنی [میگوییم] بعداً خودمان را اصلاح میکنیم، بعداً توبه میکنیم، بعداً... . شیطان ما را گول میزند. زمانی بود که بنده را برای تبلیغ دعوت میکردند، محلهای اسم و رسمداری بود که چون میدیدیم نیتمان خالص نیست، نمیرفتیم. نزد یکی از علمایی که فرصتشناس بود، رفتیم و موضوع را مطرح کردیم، ایشان گفت: شما تحت تعلیم شیطان هستید! گفتم: ما داریم با نفسمان مبارزه میکنیم. گفت: شیطان شما تا جوان هستید و عمر دارید و حال و حوصله دارید، کارهای خیر را از شما میگیرد و به بهانههای مختلف کاری میکند که ترک کنید. نافله را نخوان که ریا میشود، آن کار خیر را انجام نده که حرف برایت درمیآورند، منبر نرو که به خاطر اسم و رسمش است. همینطور داری کارهای خیر را ترک میکنی. اینها وسوسه شیطان است. بعداً میبینید سن بالا رفته و حال و انگیزه و سلامتی هم کم شده و قدرت انجام وظیفه وجود ندارد، شیطان اینطور اانسان را مبتلا میکند.
وی افزود: مقام معظم رهبری در یکی از درس اخلاقیشان میفرمودند: محراب یعنی محل حرب. ما داریم میرویم نماز بخوانیم با کسی دعوا نداریم! فرمودند: دعواست. مثلاً میخواهید نافله بخوانید، شیطان میگوید ریا میشود. بگویید: «به جهنم که ریا شود. اصلا شیطان غلط میکند که میخواهد مرا وسوسه کند که ریا شود». محراب یعنی با شیطان دعوا کنید، چرا فرار میکنید! حال ببینید چقدر فرصتهای معنوی به خاطر افکار اشتباه ما از دست ما رفته است.
غصه بعضی از فرصتهای از دسترفته
این فعال فرهنگی سپس به برخی از فرصتهایی که از دست دادیم، اشاره کرد و گفت: در روایت است: اگر یک نماز صبح از کسی قضا شود شیطان پایکوبی و هلهله میکند، چون میداند آن روز تا شب، ابواب خیر به صورت کامل بر روی شخص بسته است. در روایت دیگر داریم: تمام مستحبات عمر شما نمیتواند جای یک نماز صبح قضاشده شما را پر کند. شیطان ما را گاهی به مستحبات مشغول میکند تا از واجبات جا بمانیم. (البته کسانی که اهل مستحبات هستند، شیطان آنها را به مستحبات مشغول میکند اما کسانی که اهل گناه هستند که بماند). روایت میفرماید: ضایع کردن فرصت غصه میآورد[3]. در جای دیگر گفتهاند: فوت شدن خیر، از مرگ بدتر است، فوت یعنی ضایع شدن خیر. چرا فوت شدن خیر از مرگ بدتر است؟ چون ممکن است با موت شما عزیز شوید، ولی فوت خیر، به انسان ضرر میزند، خیرات را از انسان منع میکند. قدیمیها بین اذان میگفتند: «عجلوا بالصلاه قبل الفوت» یعنی اگر نمازت فوت شود، خیرالعمل را از دست دادهای.
در فتنه88 فرصت نظام را ضایع کردند
حجتالاسلام مهدوینژاد در پایان به کسانی که در فتنه سال 88 فرصت نظام را ضایع کردند، اشاره کرد و گفت: در سال 88، سی سال از انقلاب گذشته بود، انقلابی که از آسمان و زمین آن را مورد هجمه قرار دادند، بعد از سی سال، 85 درصد مشارکت در انتخابات داشت. قریب به 40 میلیون نفر که در کره زمین بینظیر بود. داشتیم از یک پیچ تاریخی عبور میکردیم که یک دفعه اقتدار و امنیت و اعتبار این نظام را لطمه زدند، وحدت و یکپارچگی نظام را از بین بردند. داشتیم از استکبار جهانی عبور میکردیم ولی این انقلاب را تا لبه پرتگاه بردند. همین بلا را سر انقلاب مصر و لیبی آوردند و چون آنها ولیفقیه نداشتند، انقلابشان مصادره شد اما اینجا چون ولی فقیه حاکم بود، ایستاد و گفت من زیر بار این بدعتهای غیرقانونی نمیروم و انقلاب را از لبه پرتگاه نجات داد.
ریشه تحریمها و مشکلات کجاست؟
وی تصریح کرد: ریشه شدتیافتن تحریمها و مشکلات اقتصادی، فتنه 88 بود. ریشه انحرافات در انتخابهای مردم انحرافات فکری و ذهنی فتنه 88 است. اتفاقی افتاد که لطمه جدی به انقلاب زد. خیلی از بلاهایی که الان بر سر ما میآید، ریشه آن در فتنه 88 بود. 6 سال است که فرصتهای این انقلاب را به نام مذاکره ضایع کردند، الان هم که بودجه 98 را نوشتند، در آن بودجه نظامی کشور را نصف کردند، بودجه نماز را 7 میلیارد کم کردند، بودجه مساجد را 10 میلیارد و مجمع جهانی اهلبیت(ع) را 14میلیارد کم کردند، به جای آن بودجه مرقد امام را 40 درصد افزایش دادند تا حسابهایشان را با رفیقانشان تسویه کنند. این هم ضایع کردن فرصتهای پیش روی نظام و تضعیف نظام است. متأسفانه فرصتهای انقلاب را در دست نامحرمان و نااهلان قرار دادیم. باید این فرصتها را با بصیرت و اقدامی انقلابی به اهلش برگردانیم.
[1]. توبه، 38.
[2]. نامههاي عرفاني. ص13.
[3]. «إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ»؛ نهج البلاغة،حكمت 118.