من و بزم شراب ای وای سامرا نیمه شب بود
رو لبای منه دل خون امون از دل زینب بود
زینب و بزم حرامی زینب و سنگای شامی
زینب و داغ حسین و غم خمیده
زینب و تشت طلا و سر بریده
منم ابن الرضا غریب سامرا
************
شبونه تو خونه ریختند که دل من مظطر سوخت
دل من برا زهرا و غم و غصه حیدر سوخت
خونه ای که شعله ور شد مادری که بی پسر شد
مادر و روز کبود و قد کمونی
مادر و سینه زخمی چادر خونی
منم ابن الرضا غریب سامرا
************
من و دشمن سوزوند پی مرکب کشوند
کی میدونه تو این غربت چی به روز من اوردن
مثه عمه مظلومم تو خرابه من و بردن
دختری یتیم و خسته در خرابه دلشکسته
در طبق دیده سری رو بریده حنجر
دم گرفته یا حسین ای غریب مادر