ابر سیاه و ابرای گریون
چشمای خیس و چشمای پر خون
قلب یه طفلی به تپش افتاد
دستی بلند شد مادرش افتاد
ابر سیاه و ابرای گریون
چشمای خیس و چشمای پر خون
قلب یه طفلی به تپش افتاد
دستی بلند شد مادرش افتاد
سیلی که زد به روی زهرا
آه فرشته ها در اومد
فقط نمیدونم چرا از
دیوار هم صدا در اومد؟
وای مادرم وای مادر من
وای مادرم وای مادر من
کاشکی یه خورده قدم بلند بود
تا میگرفتم دستاشو من زود
عیبی نداره بلند شو مادر
تا که تو از دست نرفتی آخر
قبول دارم سنگینه دستاش
قبول دارم چقدر بی رحمه
بلند شو خوب نیست اینجا باشی
من قول میدم بابا نفهمه
وای مادرم وای مادر من
وای مادرم وای مادر من
اشکای چشم منو نگاه کن
خوب بسه کشتیم کوچه رو واکن
تو میدونستی که عزاداره
یه جور زدیش که دووم نیاره
انگار دلت میخواد همینجا
داغشو رو دلم بذاره
برو کنار چرا پاهاتو
از چادرش برنمیداری
وای مادرم وای مادر من
وای مادرم وای مادر من
صوت : فاطمیه 95_شب دوم_روضه_بخش دوم