فاطمیه داغ عظیمه که سالی یکبار دل میسوزونه
فاطمیه داغ عظیمه که سالی یکبار دل میسوزونه
سالی یکبار توی دل ما بزم عزای تازه جوونه
ای روزگار نمیذارم که مادرم غریب بمونه
بذار همه خبر بشن که کشتنش با تازیونه
خیلی گشتم پیدا نکردم کجای دنیاست مزار پاکت
ای کاش می شد دریای اشک رو یه روز بریزم به روی خاکت
کسی ندید که نیمه شب غریبونه رو شونه رفته
آسمون هم نفهمیدش چی شد که اون از خونه رفتش
حیف خونش که مثل خورشید تابیده بود رو شهر سیاهی
نامردم ها دیدن که غیر از حمله و آشوب نمونده راهی
هیزم به دست راه افتادن تو سرشون یه فکر شومه
به زیر لب به هم میگن کار علی دیگه تمومه
غوغایی شد مادرمون مرد تا دید علی رو با دست بسته
راه افتادش پشت جماعت به زحمت و با دست شکسته
افتادش و با گریه گفت کجا میره همدم رازم
باید برا بردن او رد بشید از روی جنازم
زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست
سند مستندش سینه ی خون آلود است
ویدیو : فاطمیه 95_شب اول_روضه_زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست