بنام خدا
السلام عليک ياثارالله وابن ثاره
(غروب واقعه)سلام علي قلب زينب الصبور
کم کم غرب واقعه از راه مي رسيد
يک زن ميان دشت سراسيمه مي دويد
اين خيمه ها نبود که آتش گرفته بود
آتش ميان سينه ي او شعله مي کشيد
راهي نمانده بود برايش به غير صبر
بايد دل از عزيز سفر کرده مي بريد
مردي که رفت و از سر ني حسّ بودنش
قطره به قطره سرخ و غريبانه مي چکيد
آن مرد رفت و واقعه را دست زن سپرد
بايد حماسه پشت حماسه مي آفريد
ختم صلوات وقران هديه به ارواح مطهروطيبه آقا امام حسين عليه السلام و
شهداي کربلا وهمه شهيدان راه خدا