ثانیه شد دقیقه و ساعت
لحظه هایم حرام شد بی تو
•
هفته ها رفت و ماه ها شد سال
عمر سال هم تمام شد بی تو
•
مانده ام من چگونه تقویمم
با نبودت کنار می آید
•
بی گلِ ماه روی تو ارباب
با چه رویی بهار می آید
•
بی تو فصلم، فقط زمستان است
در غیابت بهارها تا کی
•
جان آقا بریده ام دیگر
تو بگو انتظارها تا کی
•
آه از این سال بی وصالِ تو
آه از این روزگارِ پرتکرار
•
غصه ی دوری تو پیرم کرد
آه از این انتظارِ بی دیدار
•
من اسیرِ قصاوتِ قلبم
تو ولی مهربانُ و دلسوزی
•
ای بهار همیشهِ سبز خدا
بی تو آخر چه عیدِ نوروزی
•
کم شد از عُمرِ منتظر یک سال
بی قرارم شدم من بی تاب
•
دومین جمعه هم رسید آقا
تو هنوز هم نیامدی ارباب
•
تو کریمی من عاصیم اما
نوکرت را رها نخواهی کرد
•
تا زمانی که خانه زادِ توام
مشت من را تو وا نخواهی کرد
•
ای که بی تو هوای نفسانی
دل من را پیِ تباهی برد
•
پر گناهم ولی تو پیشِ خلق
آبروی مرا نخواهی برد
•
در فراق تو تازه فهمیدم
چقدر بی مرامُ و نامردم
•
در نتیجه، تو منتظر هستی
که من از راه رفته برگردم
•
هر طرف می روم گناهی هست
بی حضور تو شهر تاریک است
•
باید اصلاحِ خود کنم، زیرا
صبحِ روز ظهور نزدیک است
•
ای همه آرزوی من ارباب
منتظر بهر ما به روز و به شب
•
تا محرم مواظبم باش و
برسانم به مرقد زینب
•
بخدا قول می دهم این بار
تا نیایی چو ابر می بارم
•
شب جمعه است مرا ببر به حرم
چون که با مادرت قراری دارم
•
به امید شفاعت زهرا
گوشه ی خیمه گاه میمانم
•
با توسل به عمه سادات
روضه ی قتلگاه می خوانم
•
تا صدا زد حسین، یا زهرا
لرزه ای بر صدای شمر افتاد
•
آن گلویی که خواهرش بوسید
عاقبت زیر پای شمر افتاد
•
پنجه ای بر محاسنش رفت و
زیر خنجر گلو بریده نشد
•
نفسِ قاتلش بریده شد اما
سرش از روبرو بریده نشد
•
مثل یک بوریای صد پاره
تن او نیزه خورد سر تا پا
•
تا سه ساعت اسیر دشمن بود
زیر رو شد تنش ولی با پا
•
ناگهان حمله دسته جمعی شد
بی خبر می زدند زینب را
•
یک نفر با حسین درگیر و
صد نفر می زدند زینب را
•
❇ سحر جمعه ۹۸.۰۱.۰۹