السلام علیک ِ یا سیدتی و مولاتی
یا فاطمه الزهرا
دریغ از آشنایی وای بر دل
دلم را مینوائی وای بر دل
تو را دل کندن از من وای برمن
منو داغ جدایی وای بر دل
آی....زهرا جانم
فاطمه این غسل چندم است
که آغاز میکنم
هر بار زخم های تو سر باز میکند
امشب اصلا حالت بهم میگه
روضه خون نمیخوای من دارم بی مادر میشم روضه خون میخوام چه کنم
نیازی نیست روضه سر بیاید
نباید روضه خوان دیگر بیاید
برای گریه این ایام کافیست
فقط گاهی صدای در بیاید
ای...فقط گاهی صدای دربیاید
وای مادرم
فرمود اسماء تو آب بریز من غسل بدم آقا چه جوری میخواین غسل
بدین هنوز خانمم لباس به تنشه
فرمود اسماء وصیت کرده از زیر پیراهن غسلش بدم
ای وای علی..
این غسل چندم است که آغاز میکند
اسماء میگه من آب میریختم
دیدم از زیر بدن خون آبه جاریه
هر بار زخم های تو سر باز میکند
اسماء میگه مولا فرمود :بچه ها آستین ها رو تو دهنا بگیرید دشمنا خبر دار نشن بلند بلند گریه نکنید
آی مظلوم علی
این چه دنیایی رفقا واقعا
ما هر چی دیدیم تا حالا برعکسش رو دیدیم هر عزادار و داغ داری رو دیدیم اطرافیان میان دورش میگن یه خورده بلند بلند گریه کن بزار سبک شی حبس نکن خودتو دق میکنیا
تو خونه فاطمه برعکس بوده
علی میگفت بچه ها آرام گریه کنید
مادرتون نمیخواد دشمنا خبر دار بشن آستیناتودهن زینب گوشه چادر مادر رو تو دهن گرفته
اسماء میگه دیدم بچه ها دارن میمیرن ولی صداشون در نمیاد
من آب میریختم علی غسل میداد
یه وقت دیدم علی سرش روگذاشت رو دیوار های های داره داد میزنه گفتم آقا شما خودتون
فرمودین آروم گریه کنید حالا داد میزنید
اسماء دست از سرم بردار الان فهمیدم اون وقتی که بند کمربند منو گرفته بود غلاف شمشیر با بازوی خانمم چه کرده
با هر فلاکتی بود علی بدن را غسل داد کفن کرد صدا زد بچها بیاید با مادرتون خداحافظی کنید
حسن اومد پائین پای مادر راوی میگه صورتش رو گذاشت پائین پای مادر هی صدا میزنه اُما اُما
حسین خودش انداخت رو سینه مادر مادر من همون حسینیم که
طاغت گریه اش رو نداشتی چرا جوابم رو نمیدی
زینبم دلواپس مثل پروانه دور باباش میگرده
هی زیر لب میگه خدا حالا که بی مادر شدم بابامو به تو میسپارم
نکنه بی بابا بشم یه
وقت دیدیم بند کفن باز شد
تو دستای فاطمه از کفن بیرون اومد یه دست دور گردن حسن
یه دست دور گردن حسین هر دو رو به سینه چسپوند
نمیدونم کدوم سمت سینه مجروح بوده اما ظاهرا حسین همون سوت قرار گرفته بود.
صورتا رو گذاشتم رو سینه مادر
مادرو رها نمیکردن جبرئیل نازل شد
علی بچه ها رو از رو سینه زهرا بردار عرش خدا به لرزه آمده
الان ارکان نه فلک به هم میریزه
همه روضه روخوندم برسم به اینجا
زینب داره نگاه میکنه
یه وقت دید ابی عبدالله صورت روکه از سینه مادر برداشت صورت حسین غرق خونه دوید جلو زینب
بمیره صورت تو رو خون آلود نبینه
حسین جانم حسین جانم
اینجا صورت حسین رو خون آلوده دید کربلا هم خون آلوده دیدامااینجا حسین سر روی بدنه
اما کربلا زینب سرشو بلند کرد
دید سری به نیزه بلند است
حسین .....
صوت : شب دهم فاطمیه اول حسینیه حضرت قاسم علیه السلام۱۳۹۴