کربلایی عبدالحسین شفیع پور

۱۹ آذر ۱۳۹۹ 830 0 نظر
گفته می‌آید از آنجایی که هستی پا گرفت
از بنایی که شکافش رخصت از مولا گرفت
 
آری می‌آید و می‌بینی چگونه این جهان
زشتی‌اش پایان گرفت و صورتی زیبا گرفت
 
ذوالفقارش صیقلی رزمش همانند علی
ریشه آنکس زند کز دختری بابا گرفت
 
عدل و دادی می‌کند میزان نفس گیرد از او
او نفس گیرد از آن نفسی که جان از ما گرفت
 
دین حق برپاکند، هر فاسدی کوبد زمین
و همانی که دروغین در لباسی جا گرفت
 
علم و دانش را فراوان، لکن او رسوا کند
آن وزیری را که ناحق دانشش امضا گرفت
 
از وجودش رحمت و نعمت فراوان می‌چکد
یکصدا گوید جهانی کار ما بالا گرفت
 
منتظر می‌مانم و جانم به جانش بسته است 
این محبت را گمانم قطره از دریا گرفت

سروده: عبدالحسین شفیع پور
گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کربلایی عبدالحسین شفیع پور می باشد.