حجت الاسلام رفیعی

۱۸ بهمن ۱۳۹۵ 1161 0 نظر

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی، و اجعل عاقبة امرنا خیرا»  سلام می‌کنم به همه شما بیننده‌ها و شنونده‌های خوبمان. از شهر مقدس قم، از جوار بارگاه کریمه‌ی اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه(س) به همه شما سلام می‌کنم. خوشحالیم که در سالروز قیام باشکوه و خونین مردم قم در نوزده دی ماه 1356 و در شب وفات حضرت فاطمه‌ی معصومه از شهر مقدس قم برنامه سمت خدا را تقدیم نگاهتان می‌کنیم. نایب الزیاره و دعاگوی همه دوستان در شهر مقدس قم هستیم. آقای دکتر رفیعی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام خدمت جنابعالی و همه بینندگان عزیز دارم. یاد و خاطره‌ی حماسه‌ی نوزده دی ماه که منجر به آغاز انقلاب شد و شهدایی که آن روز به شهادت رسیدند، و دفاعی که مردم قم از مرجعیت داشتند، یاد و خاطره‌ی این حادثه را گرامی می‌داریم. بزرگداشت سالروز وفات حضرت فاطمه‌ی معصومه را تسلیت می‌گوییم. امیدواریم همه فرازی را که در زیارتنامه‌ی ایشان است، «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه فان لک عند الله شأناً من الشأن» انشاءالله مشمول شفاعت ایشان قرار بگیریم.
شریعتی: هفته گذشته آقای دکتر رفیعی نکات خوبی را در مورد عاقبت بخیری فرمودند و اینکه یکی از بزرگترین و بهترین خواسته‌های ما عاقبت بخیری است. ادامه فرمایشات شما را می‌شنویم.
حاج آقای رفیعی: یکی از دعاهای اولیا و انبیای الهی دعا برای عاقبت بخیری و فرجام نیک و زندگی را به خیر پایان بردن بوده است. «وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرار» (آل‌عمران/193) «تَوَفَّنِي‏ مُسْلِماً» (یوسف/101) «أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» (یوسف/101) اینها ردیف‌های این دعاست که در قرآن کریم آمده است. عرض کردیم در صحیفه سجادیه دعای مستقلی برای عاقبت بخیری داریم. ائمه ما هم سفارش کردند که بعضی دعاها را بخوانید، برای اینکه عاقبت بخیر شوید. بحث هفته‌ی گذشته بیشتر در همین دعاها گذشت. البته یک راهکارهایی را هم اشاره کردیم. امروز یک راهکار اساسی را اشاره می‌کنم و یک مقدار در مورد آن توضیح می‌دهم. آن راهکار این است که فرمودند: «من‏ كان‏ عاقلا ختم له بالجنة» (ثواب الاعمال، ص14) هرکسی خردمند باشد، عاقبت بخیر می‌شود. اهل بهشت می‌شود. این حرفی است که خود جهنمی‌ها می‌زنند. یعنی وقتی به آنها می‌گویند: چرا شما جهنمی شدید یا به این عذاب مبتلا شدید؟ در سوره‌ی ملک هست، می‌گویند: «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ‏ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ» (ملک/10) اگر می‌شنیدیم و می‌اندیشیدیم، هرگز در اصحاب جهنم نبودیم.
در قرآن مکرر برخورد می‌کنیم. «أَ فَلا تَعْقِلُون‏» (بقره/44) «لَعَلَّكُمْ‏ تَعْقِلُون‏» (بقره/73) «لَآياتٍ لِقَوْمٍ‏ يَعْقِلُون‏» (بقره/164) چرا تعقل نمی‌کنید؟ شاید تعقل کنید. خیلی تعبیر عقل را در آیات مورد تأکید قرار داده است. نقطه‌ی مقابلش جهل است. عدم فهم است. «قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ‏ بِها» (اعراف/179) من اجازه می‌خواهم یک مقداری روی بحث عقل صحبت کنم، چون گاهی ممکن است بعضی‌ها عقل را با زرنگی مساوی بگیرند. بگویند: کسی که بتواند پشت خودش را در اداره زود ببندد. می‌تواند در صف جلو بیافتد. گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. این گلیم از آب کشیدن نیست. گلیم دیگران را در آب می‌اندازد. اگر توانست در بازار سیاست یکطور رأی بیاورد. اینها را عاقل می‌گویند. یکی از بزرگان می‌گفت: به عموم بگویی عاقل کیست؟ می‌گوید: آنکسی که یک تومان را زود دو تومان کند. این عقل نیست. این خرد نیست. عقل و خرد در مبنای دینی و روایی ما آن چیزی است که انسان را به کارهای عاقلانه و خردمندانه وا دارد. من دو بحث را تقدیم می‌کنیم که اگر اینها را رعایت کنیم انشاءالله عاقبت بخیر خواهیم شد.
اول اینکه انسان عاقل کیست؟ دوم اینکه چه چیزی باعث می‌شود این عقل ما کار نکند. عقل ما کاربرد نداشته باشد. آسیب‌ها و آفت‌هایی که مانع از کارکرد صحیح عقل می‌شود. رسول خدا فرمود: عاقل‌ترین مردم کسی است که به چهار چیز فکر کند. «ألا و إن أعقل الناس عبد عرف‏ ربه‏ فأطاعه‏» (أعلام‏الدين، ص337) اول خدا را بشناسد و بندگی‌اش را بکند. خدایی که به شما هستی داده و تمام لحظات زندگی به او وابسته هستید، فردای قیامت تمام امور و حساب و کتاب ما به دست اوست، مهربان و حکیم است. باقی است و شما فانی هستید، لذا من گاهی به خانواده‌هایی که می‌گویند: بچه ما نماز نمی‌خواند، می‌گویم: اینقدر از ائمه هزینه نکنید. تو را به خدا بخوان! تو را به پیغمبر بخوان! می‌گویم: به او بفهمانید که نماز یک نیاز است. آیا در غذای ظهر هم اینقدر قربان صدقه‌اش می‌روید؟ آیا در فصل سرد هم بدون لباس از خانه بیرون می‌رود؟ فوراً برمی‌گردد و لباس می‌پوشد. می‌گوید: سرد است. یک پالتو به من بدهید. نیاز به نماز در جوان را اگر ایجاد کردی، خوب است. این فکر می‌کند الآن یک تکلیفی گردنش است، مثل اداره که کارت می‌زنند، اگر نزنند حقوق نمی‌گیرند. نه آقا اگر کارت نماز را نزنی، خدا حقوق تو را می‌دهد. «یا دائم الفضل علی البریه» فرعون یک عمری زندگی کرد، کافر بود. الآن در این عالم ما کلی مرتد و کافر داریم. از هوا استنشاق می‌کنند. از جاذبه استفاده می‌کنند. آن برکاتی که در زندگی توست، آن عنایاتی که هست.
یکوقت جلسه‌ای با یکی از بزرگان مراجع داشتیم. دوستی داشتیم نتوانست بیاید. وقتی خبر دادیم، گفتیم: آن آقا یک هدیه‌ای هم می‌داد! گفت: هدیه همه‌جا پیدا می‌شود. گفت: مهمترین خسارتی که من از این جلسه کردم، از گفتگوی با این بزرگ محروم شدم. این همان معرفت است. لذا پیامبر فرمود: عاقل‌ترین مردم کسی است که اول خدا را بشناسد و اطاعت کند. «و عرف عدوه فعصاه» (أعلام‏الدين، ص 337) دشمنش را هم بشناسد و با او مخالفت کند. خیلی بحث دشمن شناسی مهم است. الآن بعضی در جامعه ما دشمن اعتقادی را نمی‌شناسند. دشمن سیاسی را نمی‌شناسند. دشمن اخلاقی را نمی‌شناسند. دشمن اعتقادی مثل همین شبکه‌هایی که می‌خواهند جوان‌ها را از دین جدا کنند. گاهی دشمن سیاسی است. یک موضوعی را در تمام شبکه‌ها برجسته می‌کند و یکبار هم توضیح نمی‌دهد قصه چیست؟ گاهی برای من گزارش می‌آید که یکوقت تمام شبکه‌ها روی یک موضوعی زوم می‌کنند. فردا این تمام می‌شود یک موضوع دیگر را می‌گویند. این آقا هم فکر می‌کند اگر همه صفحات تلگرام و صفحات مجازی را از تبلیغات این خبر پر کرد، این هم الآن یک آدم سیاسی است. این سیاست نیست. سیاست صحیح شناخت مبناست. شناخت دشمن است. شناخت دوست است. موج سواری سیاست نیست.
یا دشمن اخلاقی، قکر می‌کند چهار تا عکس و فیلم را در این فضا گذاشته و واقعاً دلشان برای جوان سوخته و خواسته نیازی را برطرف کنند. نه! نمی‌داند این با همسرش فاصله ایجاد می‌کند. این بی‌مهری با خانواده ایجاد می‌کند. این زمینه‌ی ازدواجش را به تأخیر می‌اندازد. شهوت کاذب در او ایجاد می‌کند. اینها همه تعقل نسبت به آثار مخرب و دشمن شناسی است. این حال نمازش را می‌گیرد. وقتی می‌آید با خدا حرف بزند، این صحنه‌ها در ذهنش می‌آید. این دشمن را نشناخته است. لذا یکی خدا را بشناسند، یکی دشمن را بشناسد، این عاقل است.
«و عرف دار إقامته فأصلحها» سومین نشانه‌ی عاقل و خردمند که اگر کسی این عقل را داشت عاقبت بخیر می‌شود، این است که «دار» یعنی محل زندگی دائم را بشناسند. همه می‌دانیم دنیا موقت است. مرگ‌ها را می‌بینیم. آمار اموات را به ما می‌دهند. در فامیل خودمان جوان و پیر و همه رقم را می‌بینیم. هیچکس ماندنی نیست. همه می‌دانیم آن عالم دار بقاء است. شما اگر در یک خانه‌ای یک سال مستأجر باشی، یا می‌خواهی مشهد بروی، ده روز یک خانه اجاره می‌کنی، یا در خانه‌ای که در تهران زندگی می‌کنی، برای کدام بیشتر هزینه می‌کنی؟ یعنی شما خانه‌ای که می‌خواهی ده روز در آن بمانی، می‌گویی: آقا بیا سنگ اینجا را مرمر کن؟ تعمیرات اساسی کنی. اگر هم سرمایه‌گذاری داری در خانه مسکونی خودت می‌کنی. یک مستأجر هیچوقت نمی‌آید برای خانه تعمیرات یا هزینه اساسی کند. سومین مورد این است که انسان بداند می‌خواهد کجا اقامت کند، اصلاحش کند.
«و عرف سرعة رحيله فتزود لها» (أعلام‏الدين، ص337) چهارم بداند که سرعت کوچ، الآن شاید این مورد را بگویم، بینندگان متوجه شوند. به وسایلتان مراجعه کنید، تقویم‌های 95 هنوز شاید نو باشد. 96 آمد! مثل برق و باد می‌گذرد. پس عاقل کسی نیست که یک تومان را زود دو تومان کند. عاقل کسی است که خدایش را بشناسد. دشمنش را بشناسد. برای اقامتش کار کند، سرعت حرکت را هم درک کند.
یک کسی خدمت امیرالمؤمنین آمد و فرمود: «صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ» شما که خودت عقل کل هستی، بگو: عاقل کیست؟ فرمود: «هُوَ الَّذِي يَضَعُ‏ الشَّيْ‏ءَ مَوَاضِعَهُ»‏ (نهج‏البلاغه، حكمت 235) هرکسی که هرچیزی را سر جای خودش قرار می‌دهد، این عاقل است. منظور این است که عبادت فدای دنیا نشود. دنیا فدای عبادت نشود. محبت پدر و مادر فدای محبت همسر نشود. هرچیزی در جای خودش باشد. گفت: آقا عاقل را فهمیدم. کسی که هرچیزی را درست استفاده کند. «صف لنا الجاهل» جاهل کیست؟ فرمود: «قد سئلتُ» به تو گفتم! نگفتید. شما عاقل را گفتید. سید رضی ذیل این روایت می‌گوید: منظور حضرت این است. اگر دقت می‌کردی، جاهل کسی است که هرچیزی را خلاف خودش می‌گذارد. بخاطر محبت خانمش با مادرش درمی‌افتد. روی عشق با مادرش بلد نیست چطور با زنش تا کند. برای اینکه عبادتی را خوب انجام بدهد دچار وسواس می‌شود.
یکوقت کسی خدمت امام صادق آمد، گفت: همسایه‌ی عاقلی داریم. به وسواس مبتلا شده است. امام صادق فرمود: «أَيُّ عَقْلٍ لَهُ» کدام عقل؟ چرا می‌گویی: عاقل است؟ «وَ هُوَ يُطِيعُ‏ الشَّيْطَانَ‏» (كافي، ج1، ص12) کسی که خودش دارد می‌گوید: شیطان، کجایش عاقل است؟ این هم یک علامت دیگر است.
گاهی از اوقات ما بین خیر و شر گیر می‌کنیم. کاملاً معلوم است این کار خیر است و این کار شر است. مثلاً کسی ما را به مسجد دعوت کرده است. مسجد خیر است. یک کسی هم به سفره‌ی شراب دعوت کرده است. این هم شر است. یک کسی می‌گوید: این اتفاقی که برایت افتاده راستش را بگو. یک کسی می‌گوید: دروغ بگو! دروغ شر است و راست خیر است. این روشن است. گاهی انسان بین دو تا شر گیر می‌کند. هردو هم شر است. ببینید حدیث چقدر قشنگ است. «ليس‏ العاقل‏ الذي يعرف الخير من الشر» (شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید/ج6/ص321) عاقل کسی نیست که فقط خیر و شر را می‌شناسند. خیر و شر آسان است. «لكن العاقل من يعرف خير الشرين‏» در میان دو شر آن کسی که شرش کمتر است را اخذ می‌کند.
بنده خدایی پیش ما آمد، ایشان با همسرشان اختلاف پیدا کرده بود. اختلاف سر این بود که مثلاً این مرد یکبار به ایشان دروغ گفته بود. یکبار هم می‌گفت: بداخلاقی کرده و تند شده است. یکبار هم می‌گفت: مثلاً یک تماس و پیامکی در موبایلش بوده که نباید باشد. این خانم می‌گفت: الا و لابد طلاق! طلاق یک شر است. از آن طرف این زندگی اگر ادامه پیدا کرد، البته آقا عذرخواهی کرده بود. ایشان می‌گفت: نه احتمال دارد این عذرخواهی را ایشان ادامه ندهد. بیاید و بعداً هم دروغ بگوید. یا یکبار دیگر بد اخلاقی کند. میان این دو شر آدم شر پایین‌تر را انتخاب می‌کند. اگر طلاق بگیری خانواده از هم می‌پاشد. فامیل‌ها از هم جدا می‌شوند. مبغوض الهی واقع می‌شود. خودت دچار آسیب می‌شوی. ایشان گاهی دروغ می‌گوید. این بد است ولی این بدی کمتر است. لذا عزیزان دقت به این موضوع هم داشته باشند که بعضی‌ها گاهی در زندگی این توجه را ندارند و دچار اشتباه می‌شوند. این هم یک نشانه‌ی عاقل است.
عاقل کیست؟ این روایتی که می‌خوانم دیگر اساس عقل است. «أصل‏ العقل‏ العفاف» (بحارالانوار، ج 75، ص7) اصل عقل عفاف و خویشتن داری است. یعنی انسان عاقل نمی‌آید به زبانش اجازه دهد هرچه می‌خواهد بگوید. عفت کلام دارد. به قوای جنسی‌اش اجازه بدهد هرطور خواست ارضا شود. عفت جنسی دارد. اجازه بدهد به شکمش هرچیزی خواست وارد شود. ولو رشوه و ربا باشد. عفت شکم دارد. اینها کاملاً شاخص است. به عبارت دیگر عاقل یک نشانه‌های اعتقادی دارد مثل خداشناسی که گفتیم. یک نشانه‌های اجتماعی دارد مثل همین تشخیص شر یا همان که گفتیم هرچیزی سر جای خودش. یک نشانه اخلاقی دارد، مثل مواردی که اشاره کردیم.
حضرت آدم را که خدا آفرید. فرشته الهی جبرئیل آمد گفت: سه چیز است یکی را انتخاب کن. گفت: یکی دین، یکی حیاء، یکی عقل. کدامیک را می‌خواهی؟ آدم یک خرده فکر کرد و گفت: عقل! این شکل بیان کردن خود یک هنر در بیان است. این خودش انسان را وادار به تعقل می‌کند. جبرئیل به آن دو گفت: شما بفرمایید، دیگر با شما کاری نداریم. جناب دین و جناب حیاء بروید. گفتند: ما نمی‌رویم. گفت: چرا؟ گفتند: «يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ‏ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ‏» (كافي، ج1، ص10) به ما گفتند: شما با عقل باشید هرجا که هست! مثل دو بال هواپیما که بدون دو بال حرکت نمی‌کند. پرنده بدون بال حرکت نمی‌کند. ما دو بال عقل هستیم. درست است کلش عقل است. هواپیما موتورش مهم است، اما این دو بال خیلی مهم است. لذا آدم ابوالبشر زرنگی کرد.
عقل در حوزه‌ی سیاسی خیلی مهم است. «عَلَي الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ‏» (كافي، ج2، ص116) عاقل باید زمان شناس باشد. بعضی از اوقات بعضی از فرصت‌ها با زمان نشناسی از بین می‌رود. یعنی الآن گاهی بعضی از طلاب جوان نزد ما می‌آیند، تازه درس را شروع کردند. می‌گویند: چه کنیم؟ می‌گویم: ادبیات عرب فقط بخوانید. می‌گویند: همین! منبر چه؟ می‌گویم: صبر کنید. الآن زمانش نیست. زمان شما این است که ادبیات عرب را خوب بخوانید، دو سه سال بعد هم فقه و اصول را خوب بخوانید، بعد هم تاریخ و غیره را بخوانید. زمان شناسی معنایش این است. کسی در درسی که می‌خواند بداند الآن موقع چه مطالعه‌ای است؟ در موضع گیری سیاسی، همین واقعه‌ی نوزده دی را شاید بعضی از جوان‌ها یادشان نباشد، یک آقایی در روز هفده دی ماه یک مقاله‌ای را در روزنامه اطلاعات نوشت، صریح به امام توهین نکرد. در هفده دی دو قصه بود. یکی در مورد رضا خان بود که کشف حجاب کرد. هفده دی زمان محمدرضا که پسر بود این مقاله به همان بهانه نوشته شد، اما درونش توهین به امام شد. اسم هم مستقیم نبرد. تحت عنوان ارتجاع سرخ و سیاه، اسم مقاله هم به نام احمد رشیدی مطلق بود. ظاهراً اسم مستعار بود. به هر حال مقاله چاپ شد و این «عارفاً بزمانه» است. به مرجعیت توهین شد. هنوز هم امام آن موقعیت بعد از انقلاب را نداشت. یکی از مراجعی بود که در نجف بود. درسهای حوزه هجدهم تعطیل شد. مردم و طلاب در خانه‌ی مراجع ریختند. از جمله خانه‌ی آیت الله العظمی گلپایگانی، آنجا ایشان گریه افتاد، «انا لله و انا الیه راجعون» اولین عکس‌العمل مردم در مقابل این توهین چه بود؟ اینکه گفتند: امام خمینی! این کلمه‌ی امام از آنجا مطرح شد. و الا آیت الله العظمی می‌گفتند. به نام امام صلوات فرستادند.
آقایان، خواهران، بینندگان عزیز یکوقتی کسی اوایل انقلاب اعتراض کرده بود که چرا به نام امام سه صلوات می‌فرستید؟ یکی از دوستان گفته بود: صلوات برای پیغمبر است. برای امام نیست. «اللهم صل علی محمد و آل محمد» اگر پیش من آمدند و گفتند: درود بر آقای شریعتی! این تعریف از من است؟ این تعریف از شماست. درود بر پیامبر و آل پیامبر است. لذا این اشکال وارد نیست. قصه‌ی صلوات برای موضع گیری در مقابل توهین بود که آقا ما مرجع‌مان را آنقدر دوست داریم که امام نامیدیم و به نامش هم صلوات یعنی درود بر پیامبر می‌فرستیم. آنوقت نوزده دی شد. نوزده دی اینطور شکل گرفت که مردم در خیابان‌ها ریختند و چند نفر هم شهید شدند. منظور از «عارفاً بزمانه» این است. یعنی کسی تشخیص بدهد، یک جایی حضرت امام(ره) تا موضوع کاپیتولاسیون تصویب شد، ایشان در حوزه بود. تا انقلاب سفید مطرح شد، تا انجمن‌های ایالتی مطرح شد، خیلی به روز بودند. این به روز بودن خیلی مهم است. که ما در دنیا عارف به زمان باشیم. بعضی‌ها این را امتیاز می‌دانند که هیچ دیدگاه سیاسی نداشته باشند. مقام معظم رهبری فرمودند: بعضی‌ها انقلابی بودن را عیب می‌دانند. در صورتی که ما حوزه‌ی انقلابی و دانشگاه انقلابی می‌خواهیم. ایشان به شدت با جدا کردن دانشجوها از سیاست مخالف است. سیاسی انقلابی به معنای هرج و مرج و به هم ریختگی نیست.
«إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ‏ الْكَلامُ‏» (نهج‏البلاغه، حكمت71) اگر عقل کامل باشد، آدم حرف بیخود نمی‌زند. چقدر شما عزیزان بخاطر حرف‌هایی که نباید می‌زدید تاوان پس دادید؟ چقدر عذرخواهی کردید؟ اگر خرد کسی کامل باشد، یک علامتش این است که سخن او حساب شده و درست است.
عقل اقتصادی هم بگویم. «مَنْ‏ عَقَلَ‏ قَنِعَ بِمَا يَكْفِيهِ» (کافی/ج1/ص17) هرکس عاقل باشد قناعت می‌کند به آنچه دارد. توان شما پراید است، به ماشین‌های مدل بالا نگاه نکن. توان شما یک یخچال ساده است، هی نگاه به جهیزیه‌ها نکن. این هم همان کار را می‌کند. چشم و هم چشمی ما را بیچاره کرده است. ازدواج‌ها را عقب انداخته است. فرزندداری را کاهش داده است. دوازده میلیون مجرد داریم. در خانواده‌ها نسل عمو و عمه ریشه‌کن می‌شود. بچه‌ها یکی و دو تا هستند. آنوقت فکر نمی‌کنند این بچه در این خانه دچار به هم ریختگی و افسردگی می‌شود. کسی نیست با او بازی کند، درونگرا بار می‌آید. پس فردا این دختر خانه شوهر برود قابلیت تعامل با همسر ندارد. چون در خانه کسی نبوده با او حرف بزند. پدر صبح سرکار بوده است. مادر درون آشپزخانه یا سرکار بوده است. این بچه در یک اتاق دربسته و تنها بوده است. یک بچه‌ی درونگرای غیر قابل ارتباط با اجتماع بار می‌آید. چون فکر نکردیم و چشم و هم چشمی نگذاشت. هی گفتیم: بچه دار شویم چه کسی خرجش را بدهد؟ دختر دار شویم چه کسی جهیزیه بدهد؟ مهمانی کنیم چشم و هم چشمی کردیم. شما می‌توانی یک خورشت درست کنی، یکی درست کن. او سه رقم درست کرد! او به توان خودش درست کرد. لذا این نکته که قناعت نشانه‌ی عقل است. کم بودن سخن اضافه نشانه‌ی عقل است. خداشناسی و دشمن شناسی نشانه عقل است. تشخیص دو شر از میان یک شر پایین‌تر نشانه عقل است. عارف به زمان بودن نشانه‌ی عقل است.
اما یک چیزی به این عقل لطمه می‌زند و نمی‌گذارد کار کند. چه چیزهایی عملکرد عقل را می‌گیرد؟ بهترین وسیله گاهی ممکن است یک عامل کوچک باعث شود درست کار نکند. می‌بینی این جلوی بنزین گیر کرده بود. این در موتور گیر کرده بود. چه چیزی نمی‌گذارد عقل بارور شود؟ ثمر بخش شود؟ یکی غضب است. «الْغَضَبُ‏ يُفْسِدُ الالْبَابَ»‏ (غررالحكم،ص 65) غضب و عصبانیت عقل را از عملکردش خارج می‌کند. لذا بیشتر آنهایی که عصبانی می‌شوند، می‌گویند: یک لحظه بود. جنون آنی می‌گویند. لذا خویشتن داری و کنترل خشم مهم است. البته صبر می‌خواهد. تمرین می‌خواهد. انسان اگر در یک موقعیتی هست، موقعیت خودش را عوض کند. حتی برود غسل کند. وضو بگیرد و آبسرد بزند.
دومین مورد که مهمترین عامل لطمه عقل است و در جامعه الآن گرفتار این قصه هستیم، «مَنْ لَمْ‏ يَمْلِكْ‏ شَهْوَتَهُ لَمْ‏ يَمْلِكْ‏ عَقْلَهُ‏» (غررالحكم، ص 304) امیرالمؤمنین فرمود: هرکس مالک قوای شهوانی نباشد، مالک عقلش هم نیست. یعنی این عقل و خرد مثل پرنده‌ی زیبا که در قفس است و نمی‌تواند پرواز کند، هست. یعنی شهوت و عقل با هم در تضاد هستند. در نقطه‌ی مقابل هم هستند. عزیزانی الآن به ما مراجعه می‌کنند، زمینه‌ی ازدواج پیدا نکردند. می‌گوید: سی سالم است. یا ازدواج کردند آنکه می‌خواستند نشده است. یا نه در زندگی‌شان بلند پروازی دارند. هنر این است که یک زن یا یک مرد اجازه‌ی رها بودن به شهوتش ندهد. این عاقل است.
شریعتی: از دوستانمان در صدا و سیمای مرکز قم هم تشکر می‌کنیم. چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را به روح ملکوتی و آسمانی حضرت معصومه(س) هدیه کنیم. یادی هم از شهدا و ایثارگران حماسه‌ی خونین 19 دی شهر قم کنیم، انشاءالله آنها هم سر سفره‌ی حضرت مهمان باشند. امروز صفحه 454 قرآن کریم، آیات 17 تا 26 سوره مبارکه صاد را تلاوت می‌کنیم.
«اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ «17» إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ «18» وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ «19» وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ «20» وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ «21» إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ «22» إِنَّ هذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ «23» قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ «24» فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ «25» يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ «26»
ترجمه: (اى پيامبر!) بر آن چه مى‏گويند شكيبا باش و بنده‏ى ما داود را ياد كن كه صاحب قدرت بود، امّا با اين حال، همواره روى به سوى درگاه ما داشت. همانا ما كوه‏ها را رام كرديم در شامگاهان و بامدادان، همراه او تسبيح گويند. و پرندگان را (نيز) گرد آورده (و تسخير او كرديم) تا همگى به داود رجوع كنند (و در ذكر خدا با او هماهنگ گردند). و فرمانروايى و حكومت او را استوار داشتيم و به او حكمت و داورى عادلانه و فيصله بخش داديم. و آيا ماجراى آن دادخواهان كه از ديوار محراب (داود) بالا رفتند به تو رسيده است؟ آن گاه كه (ناگهانى) بر او وارد شدند و او از (مشاهده‏ى) آنان به هراس افتاد. شاكيان گفتند: نترس، ما دو نفر درگير شده‏ايم و يكى از ما بر ديگرى تعدّى نموده است، پس بين ما به حقّ داورى كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست راهنمايى فرما». اين برادر من است كه براى او نود و نه ميش و براى من تنها يك ميش است، امّا (با آن همه سرمايه به من) مى‏گويد: آن يك ميش را هم به من واگذار و در گفتگو بر من غلبه نموده است. (داود) گفت: حقّا كه او با درخواست افزودن ميش تو به ميش‏هاى خودش به تو ستم كرده است و البتّه بسيارى از شريكان، بعضى بر بعضى ستم مى‏كنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و عمل شايسته انجام مى‏دهند و آنان كم هستند و داود متوجّه شد كه ما او را (با اين صحنه و طرح نزاع) آزمايش كرديم، پس، (از قضاوت خود قبل از شنيدن سخن طرف مقابل پشيمان شد و) از پروردگارش آمرزش خواست و به ركوع در افتاد و توبه و انابه كرد. پس ما آن (قضاوت عجولانه) را بر او بخشيديم و البتّه براى او در نزد ما مقام قرب و عاقبت نيك است. اى داود! همانا ما تو را در زمين جانشين قرار داديم، پس ميان مردم به حقّ داورى كن و از هواها و هوس‏ها پيروى نكن كه تو را از راه خدا منحرف مى‏كند. البتّه كسانى كه از راه خدا منحرف مى‏شوند برايشان عذاب سختى است به خاطر آن كه روز قيامت را فراموش كردند.
شریعتی: حالا که آقای دکتر رفیعی صحبت از عاقبت بخیری کردند ما برای عاقبت بخیری شما دعا می‌کنیم و شما هم برای عاقبت بخیری ما دعا کنید.
حاج آقای رفیعی: گاهی مردم از ما می‌خواهند که این حرف‌هایی که شما می‌زنید به مسئولین هم بگویید. بالاخره ما مبلغ هستیم و این برنامه هم یک برنامه دینی است. تذکرات ما هم رنگ و لعاب سیاسی ندارد و در واقع دلسوزی است. من این آیه را خطاب به مسئولین نظام عرض می‌کنم. «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ» خدا می‌فرماید: جناب داود! ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم. به تو مسئولیت و جایگاه دادیم. دو چیز را دقت کن. 1- «فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ» بین مردم به حق حکم کن. ناحق حکم نکن. اگر قوای ما این آیه را تابلو کنند و در هیأت دولت و قوه قضاییه و مجلس بزنند، حکم براساس حق باشد. 2- «وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏» دنبال هوای نفس نروید. «فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» اگر دنبال هوای نفس رفتید از راه خدا دور می‌شوید. اتفاقاً در روایتی که برای عاقبت بخیری خواندیم و گفتیم: یکی از راه‌های عاقبت بخیری عاقل بودن است، در عوامل ضد عقل داریم «الْهَوَي‏ عَدُوُّ الْعَقْلِ‏» (غررالحكم، ص 64) هوای نفس دشمن عقل است. خدا همه گذشتگان را رحمت کند. امام رهبر کبیر انقلاب می‌فرمودند: اگر همه‌ی انبیاء یکجا جمع شوند با هم اختلاف ندارند. «لا نُفَرِّقُ‏ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِه‏» (بقره/285) اگر مسئولین ما گاهی با هم اختلاف پیدا می‌کنند و مخصوصاً در فضاهای عمومی و رسانه‌ها بدانند هوای نفس است. چون اگر هوای نفس نباشد، تلفن را برمی‌دارند و شب به هم یک زنگی می‌زنند، مشکلات حل می‌شود. مگر چند نفر هستند، رؤسای قوا سه نفر هستند. الآن بین من و شما یک مسأله‌ای پیش بیاید، خوب است بیاییم در سمت خدا مطرح کنیم؟ هفتاد میلیون نفر را به چالش بکشیم؟ این خدا پرستی نیست. بدانند که ولو ناآگاهانه یک وقتی از روی سهو، بدانند اینجا شیطان در کار است. این خیلی مهم است. کاری را که می‌شود انسان بین سه نفر، پنج نفر حل کند، چرا به فضای عمومی کشیده شود؟ همینطور این قصه را در جاهای دیگر ببریم. این امور سیاسی که گاهی جامعه را به چالش می‌کشد، خیلی آقایان باید حواسشان جمع باشد اجازه‌ی این فضاسازی‌ها را ندهند. پیام من به همه مسئولین این است که مثلاً شهردار با شورای شهر، مدیر کل این اداره با اداره‌ی دیگر، این پیام یکی عمل به حق است و یکی دوری از هوای نفس است. آیه‌ی 26 سوره‌ی صاد است.
شریعتی: آقای دکتر رفیعی دعا بفرمایید.
حاج آقای رفیعی:  یک دعایی در زیارت حضرت معصومه(ع) است که خیلی مهم است. بعضی از بزرگان ما به افراد توصیه می‌کردند که در قنوت نمازتان این دعا را بخوانید. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَةِ» خدایا من از تو می‌خواهم عاقبت ما را به سعادت ختم کنی. «فَلا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ» این چیزهایی که داریم از ما نگیر. سلامت داریم، امنیت داریم، ولایت و دین داریم. «وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» یکی از بزرگان می‌فرمود: من در همه‌ی قنوت‌های نمازم مقید هستم این دعا را بخوانم. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»  
شریعتی: شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید *** طاقت نداشت تا به قیامت بایستد

گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حجت الاسلام رفیعی می باشد.