حجت الاسلام رفیعی

۲۱ اسفند ۱۳۹۶ 2941 0 نظر

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: شناخت انحرافات جامعه اسلامی در کلام پیامبر اکرم(ص)

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين دکتر رفیعی

تاريخ پخش: 17-12-96

حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی: «بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله رب العالمین و صلاة و السلام علی سیدنا محمد و علی آله الطیبین و الطاهرین سیَما بقیة الله فی الارضین و لعن علی اعدائهم اعداء الله اجمعین» (قرائت دعای سلامتی امام زمان) 

توفیق داریم در این جلسه نورانی محضر شما طلاب گرامی جامعة المصطفی و محضر بینندگان عزیز شبکه سه از برنامه سمت خدا، این بحث اخلاقی را تقدیم می‌کنیم. دوستانی که هفته‌های گذشته بحث ما را دنبال کردند یک خطبه‌ای دارد رسول خدا معروف است به خطبه مناهی یعنی نهی‌های پیغمبر یا انذارهای پیغمبر در این خطبه آمده است. من جسله نخست هم اشاره کردم، وقتی پیغمبر شروع به خواندن این خطبه کردند، آنقدر مجلس جمعیت داشت که رسول خدا سه مرتبه فرمودند: «اوسعوا لمن خلفکم» به پشت سری‌هایتان جا بدهید. سه بار جمعیت را بلند کرد و جا به جا کرد که جا باز شود. آنقدر این خطبه تأثیرگذار بود که تعبیر این است، «ظرفت منه العیون» چشم‌ها پر از اشک شد. «و وجلت منه القلوب» قلب‌ها لرزید، البته معلوم است سخنران که پیغمبر باشد، عامل «وَ ما يَنْطِقُ‏ عَنِ الْهَوى‏» (نجم/3) آنچنان این سخنرانی تأثیر گذاشت که تعبیر این است که پوست‌ها، قلب‌ها و چشم‌ها اثر پذیرفت. این روایت در ثواب الاعمال مرحوم صدوق کامل آمده است. آخرین خطبه‌ی پیامبر در مباحث اخلاقی، در منابع دیگر هم آمده و این خطبه شرح هم شده است. نگاه این خطبه کمتر نگاه بشارتی است و بیشتر انذار است و خطرات گناه است. تذکر به معصیت‌های مبتلا به است.

آنچه امروز بحث می‌کنیم بحث مهم و خیلی مبتلا به است، مخصوصاً برای جامعه سیاسی ما و من امیدوارم عرایض من به گوش افرادی که مسئولیت دارند برسد. امیدوارم عرایض من به گوش کسانی که تصرف در فضای مجازی دارند، کانال و سایت دارند و ورود به زندگی خصوصی افراد دارند برسد. خیلی مهم است و مکرر شنیده‌‌اید. مطلب یک خط است، رسول خدا فرمود: «من مشی فی النمیمه» هرکس سخن‌چینی کند، فلانی دخترش اینطور شد، فلانی پسرش اینطور شد، فلانی پشت سر شما اینطور گفت. «بین اثنین» بین دو نفر، «سلط الله علیه فی قبره نارا تحرقه» اقلش این است که عذاب قبر دارد. چون در روایت داریم فشار و عذاب قبر برای سه گناه است، سه گناه عمده است که در روایت داریم اینها فشار قبر می‌آورد. «عذاب القبر من النمیمه و الغیبة و الکذب» دروغ و غیبت و سخن چینی، خدا رحمت کند مرحوم شهید ثانی کتاب بسیار زیبایی دارد. خواهش می‌کنم این کتاب را بخوانید. عربی کتاب «کشف الریبة عن احکام الغیبة» ترجمه کرده یک آقایی، آقای رجب زاده به نام غیبت و احکام آن، بسیار کتاب زیبایی است برای جامعه ما که امروز مبتلای به غیبت هستند. حسادت، سوء ظن، سخن چینی، این را در مورد غیبت نوشته است. اما در ارتباط با اموری مثل حسد و سخن چینی هم صحبت کرده است.

دوستان گرامی من عرایضم را در دو بخش تقدیم می‌کنم. بخش دوم در مورد سخن چینی است اما بخش اول در مورد زبان است. معرف شخصیت ما زبان است. آسیب‌های زندگی ما برای زبان است. رشد و تعالی ما از طریق انتقال مطالب از زبان است. غالباً هم در جامعه ما گرفتار این گناهان زبانی هستیم. البته وقتی می‌گویم زبان، امروز زبان مجازی هم منظورم هست. یعنی شما وقتی داری با کسی تلگرام می‌زنی، این هم یک نوع زبان است منتهی زبان نوشتاری است. زبانی که می‌گویم فقط منظورم زبان گفتاری نیست. آنهایی که در روزنامه آبرو می‌ریزند و در فضای مجازی فیلم می‌سازند، زندگی خصوصی افراد را به چالش می‌کشند، اینها همه همین گناهان زبان است.

روایت زیبایی از امام صادق هست که در تفسیر صافی آمده است. آقا فرمودند: توقع نداشته باشید مردم پشت سر شما حرف نزنند. من الآن از این طرف قصه می‌گویم. من توقع خودم و شما را می‌گویم. توقع نداشته باشید پشت سر شما حرف نزنند. «إِنَّ رِضَا النَّاسِ‏ لا يُمْلَكُ» تا حالا کسی نتوانسته کامل رضایت مردم را جذب کند. یکوقتی حضرت موسی به خدا گفت: خدایا کاری کن هیچکس پشت سر من حرف نزند. همه از من تعریف کنند. خدا فرمود: موسی ما این کار را برای خودمان نکردیم، برای تو بکنیم. مگر مردم پشت سر خدا حرف نمی‌زنند؟ حضرت ابراهیم از خدا خواست، یک مقدار شد. الآن مسیحی‌ها از ابراهیم تعریف می‌کنند. یهودی‌ها تعریف می‌کنند، ما تعریف می‌کنیم. ولی باز هم حرف پشت سرش بود. خودش خواست، گفت: «وَ اجْعَلْ‏ لِي‏ لِسانَ‏ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ» (شعرا/84) رضایت مردم کامل به دست نمی‌آید، «وَ أَلْسِنَتَهُمْ لا تُضْبَطُ» زبان مردم را نمی‌شود کنترل کرد. یک میوه فروش کنار خیابان راه را ببندد، جلویش را می‌گیرد و می‌گوید: سد طریق کردی. یک تابلوی کوچک بالای خانه‌ات بزنی، بنویسی: چاپخانه، فوراً شهرداری فردا صبح می‌آید مالیات بگیرد. اما زبان مالیات ندارد. خیلی عبارت زیباست، دقت کنید. «وَ كَيْفَ تَسْلَمُونَ» چطور شما می‌خواهید از آسیب زبان مردم سالم باشید، «مِمَّا لَمْ يَسْلَمْ مِنْهُ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ وَ رُسُلُه»‏ (أمالي صدوق، ص 102) چیزی را که انبیای الهی از آن مصون نبودند. بعد امام صادق پنج، شش مثال زد. فرمود: 1- «أَ لَمْ يَنْسُبُوا يُوسُفَ (ع) إِلَي أَنَّهُ هَمَّ بِالزِّنَا» مگر نگفتم یوسف العیاذ بالله زناکار است، نسبت به زنا به او دادند و گفتند: قصدش را داشت و خدا نگذاشت. 2- «أَ لَمْ يَنْسُبُوا أَيُّوبَ (ع) إِلَي أَنَّهُ ابْتُلِيَ بِذُنُوبِهِ» نگفتند: ایوب چه گناهی کرده که اینقدر بدبخت شده است. لابد کفاره گناهانش است. یزید به زینب کبری و امام سجاد رو کرد و گفت: لابد شما یک گناهی کردید که اینطور شدید؟ «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ‏ أَيْدِيكُمْ‏» (شوری/30) وای به زمانی که مفسر قرآن یزید شود! ایوب را نگفتند مبتلا به گناه شده است. 3- «أَ لَمْ يَنْسُبُوا دَاوُدَ (ع) إِلَي أَنَّهُ تَبِعَ الطَّيْرَ» آیا به حضرت داود نسبت ندادند که دنبال کبوتر بازی رفت، سراغ پرنده‌ها رفت، «حَتَّي نَظَرَ إِلَي امْرَأَةِ أُورِيَا» نگاهش به زن اوریا، فرمانده‌اش افتاد. «أَ لَمْ يَنْسُبُوا مُوسَي (ع) إِلَي أَنَّهُ عِنِّينٌ» نگفتند حضرت موسی عنین است و بچه دار نمی‌شود. «أَ لَمْ يَنْسُبُوا جَمِيعَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ إِلَي أَنَّهُمْ سَحَرَةٌ طَلَبَةُ الدُّنْيَا» نگفتند انبیاء ساحر هستند. «أَ لَمْ يَنْسُبُوا مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ (ع) إِلَي أَنَّهَا حَمَلَتْ بِعِيسَي مِنْ رَجُلٍ نَجَّارٍ اسْمُهُ يُوسُفُ» نگفتند حضرت مریم این بچه را از فلان آقا آورده است. «أَ لَمْ يَنْسُبُوا نَبِيَّنَا مُحَمَّداً (ص) إِلَي أَنَّهُ شَاعِرٌ» شما چه توقعی دارید؟ مریم آنطور، یوسف آنطور، رسول خدا آنطور، انبیاء آنطور.

یک داستانی است هم بینندگان ما زیاد شنیده‌اند، هم شما شنیده‌اید ولی بعضی چیزها از بس قشنگ است آدم هزار بار هم بگوید می‌ارزد. معروف است لقمان و پسرش یک مرکبی داشتند. هردو سوار شدند جایی بروند، یکی دید گفت: بی انصاف‌ها، دو نفر آدم سوار یک حیوان شدید؟ به این حیوان فشار می‌آید. جفتشان پیاده شدند، حیوان خالی می‌رفت و اینها پیاده، یکی اینها را دید و گفت: عجب آدم‌های نادانی هستید. این حیوان دارد خالی می‌رود، سوار او شوید. چرا پیاده می‌آیید؟ این دو حالت، لقمان سوار شد و پسر پیاده آمد. یکی دید و گفت: عجب آدم بی انصافی هستی. این بچه پیاده بیاید و تو آدم به این بزرگی و سر حالی سوار مرکب باشی؟ پیاده شد و خودش پیاده آمد بچه را سوار کرد. یکی دید گفت: عجب بچه‌ی نا اهلی هستی. این پیرمرد پیاده بیاید و تو سوار شدی؟ گفت: بابا چهار حالت بیشتر ندارد. یا باید هردو سوار می‌شدیم یا هیچکدام، یا تو سوار و من پیاده، یا من سوار و تو پیاده! هر چهار جور را مردم حرف زدند. یعنی شما هرکاری کنی، ما گاهی بعضی جاها سخنرانی می‌رویم، مثلاً آن آقا یک ماشین شاسی بلند دارد، من غالباً سوار نمی‌شوم. می‌گویند: حاج آقا چه ماشینی داری؟ گاهی مثلاً می‌گوییم: پیاده برویم یا با یک ماشین ساده برویم. می‌گویند: نگاه کن کلاس تواضع گذاشته است، می‌خواهد بگوید: من زهد دارم. آقای قرائتی خدا حفظش کند، می‌گفت: نماز جمعه جلو می‌نشینیم، یک چیزی می‌گویند. وسط جمعیت بنشینیم، یک چیزی می‌گویند. خیلی آقا باید حواس جمع باشد. من بارها این جمله را گفتم و باز هم به صورت منظم برای شما می‌شمارم.

سخن باید ده ویژگی داشته باشد. البته من ده تا می‌گویم، شما بیشتر حساب کنید. 1- آگاهانه؛ «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ‏ لَكَ‏ بِهِ‏ عِلْمٌ» (اسراء/36) قیامت مسئولیت دارد، آن عالم بزرگوار رد می‌شد، دید چند طلبه دارند صحبت می‌کنند، دختر فلانی تا کجا النگو دارد. گردنبند فلان دارد. ایشان جلو آمد و گفت: شما تا به حال به حمام زنانه رفتید؟ گفت: النگوی تا اینجا و گردنبند زیر لباس را به صورت عادی نمی‌شود دید، یا باید در حمام دید یا آرایشگاه، شما کجا رفتید دیدید دختر من... چرا اینطور می‌گویید؟ امام سجاد فرمود: هرچه به این زبان جاری می‌شود نگو. از این زبان قرآن خواندن می‌آید. دعا می‌آید. امر به معروف می‌آید. اصلاح می‌آید. موعظه می‌آید. هدایت می‌آید. دو کلمه دعوا را حل می‌کند. یک نهی از منکر یک جامعه را نجات می‌دهد. یک فریاد امام می‌تواند حکومتی را عوض کند. زبان می‌تواند ظلم را تغییر بدهد. می‌تواند از مظلوم دفاع کند. چیزی و ابزاری که برای قرآن خواندن و موعظه و هدایت و اصلاح و دفاع از مظلوم...

2- نرم سخن بگویید. «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً» (طه/44) خدا به پیغمبر می‌گوید: تو نرم سخن بگو، دشمن هم دوست می‌شود. «كَأَنَّهُ‏ وَلِيٌ‏ حَمِيمٌ» (فصلت/34) «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ‏ وَلِيٌ‏ حَمِيمٌ» بیشتر این دعواهایی که هست، اگر زن و شوهر با هم نرم حرف بزنند که دعوا نمی‌کنند. در خیابان تصادف می‌شود متأسفانه خیلی اشکال در اروپایی‌ها و در غربی‌ها هست. نظام خانواده را از هم پاشانده‌اند، ولی در بسیاری از کشورها دیدم، تصادف می‌شود دعوا نمی‌کنند. می‌ایستند تا پلیس بیاید و نظر بدهد. دو تا خط روی ماشین افتاده، پنجاه تا خط به هم می‌اندازند تا پلیس بیاید. این به فحش به خودش می‌دهد، به پدرش می‌دهد، اینقدر خط به هم نکشیم. «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً»     

3- سخن ما با عمل باشد. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ‏» (صف/2) چنین علیه پارتی بازی حرف می‌زند اما خودش در صف می‌زند و جلوی صف نانوایی می‌ایستد. می‌گوید: فلان کردند، چنین کردند، خودش به مسئولیت می‌رسد بدتر می‌شود. «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ‏» تو خودت که مسئول کشور بودی چه کار کردی که امروز طلبکار مردم هستی. مقام معظم رهبری فرمود: بعضی از افرادی که باید پاسخگو باشند، مطالبه گر شدند. یعنی حرف‌هایی که از زبان دشمن باید بیرون بیاید، اینها می‌زنند. اینقدر تلخ است از ریاست کنار رفتن، اینقدر تلخ است واگذاری مسئولیت،«لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ‏» شما خودتان چه کردید.

4- انصاف، «وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا» (انعام/152) متأسفانه در ایران بیشتر مبتلا هستیم. وقتی یک تیم دولتی عوض می‌شود، تمام نیروهای قبلی را عوض می‌کنند. هرچه استاندار است، فرماندار است، همه اینها نا وارد بودند. «وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا» عادلانه حرف بزنید.

5- محکم؛ «وَ لْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً» (نساء/9) دلیلت کو؟ می‌گویند: قوه قضاییه چنین کرده، قوه مجریه چنین کرده، مجلس چنین کرده، فلان نماینده، ما تا ته بعضی از اینها را رفتیم دروغ بوده است. چون من آدمی هستم گاهی به آن طرف زنگ می‌زنم. یکوقتی آقایی در قم از علماست، به او زنگ زدم، گفت: نه تنها دروغ است، والله حاضر هستم مباهله کنم. دروغ است، این نیست. خود ما که چیزی دستمان نیست، نه مسئولیت سیاسی دارم، نه مسئولیت اجرایی، چقدر حرف پشت سر بعضی می‌زنند؟ برای چه می‌خواهی این منبری را از صحنه خارج کنی. برای چه این مسئول و این طلبه و این دانشجو را خارج کنی؟

6- روان سخن بگویید. «فَقُلْ‏ لَهُمْ‏ قَوْلًا مَيْسُوراً» (اسراء/28) 

7- رسا سخن بگویید. «وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغاً» (نساء/63) 

8- نیکو سخن بگویید. قرآن می‌فرماید: وقتی با مردم حرف می‌زنید «حُسنا» نیکو.

9- بزرگوارانه، «وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيماً» (اسراء/23) 

10- پاکیزه «وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ‏ مِنَ‏ الْقَوْل‏» (حج/24) این بخش اول عرض من بود. اهمیت زبان، آقایان! من و شما با آدم کشتن و شراب خوردن و اسلحه به کفار فروختن به جهنم نمی‌رویم. ما اصلاً اسلحه دست نگرفتیم تا حالا که بخواهیم به کفار بفروشیم. ما یک مورچه را لگد کنیم ناراحت می‌شویم. بارها گفتم: خانم مسلمانی که اینطور رو گرفته که گوشه چشمش پیداست، از اسم زنا بدنش می‌لرزد. حاضر نیست از خانه بیرون بیاید، نامحرم او را نبیند. این معلوم است از زنا مصون است. معلوم است شما مخاطبین از شراب مصون هستید. اینها معلوم است. اما یکسری گناهان ما همان که پیغمبر به معاذ فرمود: بیشتر عذاب قبر و جهنم رفتن شما برای عذاب قبر و زبان شماست. یکی از این گناهان زبان سخن چینی است. من با شما حرف می‌زنم، من جزء بعضی از این جلسات خصوصی هستم. خصوصی یعنی مثل گزینش، محرمانه، داریم پرونده آقا را بررسی می‌کنیم یک چیزی بگوییم، بگوییم: مثلاً ایشان فلان جا دفاع از فلان جریان منفی را کرده است. یا ایشان در فلان قصه، فلان اشکال را دارد. ما هنوز از جلسه بیرون نیامدیم طرف خبر دارد. می‌داند چه کسی گفته و کجا گفته است. الآن انتقال راحت است. همانجا طرف نشسته پیامک می‌زند. فلانی نگذاشت پرونده شما تصویب شود. حرام است.

نزد امام صادق آمد، گفت: فلانی پشت سر شما اینطور گفت. آقا فرمود: من نمی‌دانم او گفته یا نه ولی تو آدم بدی هستی. چون آمدی منتقل کردی و مرا به زحمت انداختی! فکر کردم منظور از اینکه می‌گوید: مرا به زحمت انداختی چیست؟ دیدم آقا بلند شد وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و برای آن شخص دعا کرد. باران نمی‌آمد، قوم حضرت موسی هم نماز باران می‌خواندند. پیغمبر خدا هم حاضر، حضرت موسی با خدا راحت حرف می‌زده، خدایا، ما که وظیفه‌مان را انجام دادیم، نمازمان را خواندیم. باران هم دست توست، چرا باران نمی‌آید؟ خطاب شد موسی یک سخن چین بین شماست. نمام، همانطور که عذاب قبر دارد مانع نزول رحمت خداست. موسی گفت: خدایا زودتر می‌گفتی. اسمش چیست؟ الآن او را بیرون می‌اندازم. خدا فرمود: موسی ما خودمان نمامی نمی‌کنیم. اگر اسمش را بگوییم سخن چینی است. ما نمی‌گوییم چه کسی است. گفت: خدایا من چه کار کنم؟ نه باران می‌دهی و نه اسمش را می‌گویی. خدا فرمود: موسی یک راه دارد. بگو: همه توبه کنند. حضرت موسی آمد گفت: مردم، یک سخن چین در بین شما هست. ما نمی‌دانیم او کیست ولی همه استغفار کنند. «استغفرالله ربی و اتوب الیه» باران نازل شد. لذا گاهی به رسول خدا می‌گفتند: امروز پای منبر شما کسی است که مثلاً دیشب شراب خورده است. حضرت فرمود: بعضی‌ها شراب می‌خورند، کار خوبی نیست. مثلاً هیچوقت به نام کسی را خطاب نمی‌کرد.

پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) فرمود: «أَ لا أُنَبِّئُكُمْ‏ بِشِرَارِكُمْ‏» بگویم: بدترین شما چه کسی است؟ شر ترین آدم زیر این آسمان چه کسی است؟ اینکه چاقو می‌کشد و لاتی می‌کند؟ فرمود: آن هم بد است. ولی شر ترین شما کسی است که سه ویژگی دارد. انشاءالله در بین شما و بینندگان ما نباشد، اگر هست اصلاح کنیم. سه ویژگی در کسی باشد شرار خلق است. 1- «الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ» کسانی که سخن چینی می‌کنند. 2- «الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الاحِبَّةِ» آنهایی که بین مردم اختلاف ایجاد می‌کنند و دوستان را از هم می‌گسلند. 3- «الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَايِبَ»‏ (كافي، ج 2، ص 369) آنهایی که برای افراد بی گناه عیب می‌تراشند. وای که در مملکت ما پشت سر مسئولین و مراجع و شخصیت‌ها هست. آدم قیامت گیر است و باید جواب بدهد. اگر درست است و نقل می‌کنید سخن چینی است. اگر نادرست است، تهمت است و همه غلط است. روایت عجیبی است که می‌فرماید: «الْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى الْقَتَّاتِينَ الْمَشَّاءِينَ بِالنَّمِيمَةِ» (كشف‏الريبة، ص 42) کسانی که مشیء می‌کنند و این طرف و آن طرف     حرف‌ها را انتقال می‌دهند، روایت می‌فرماید: بهشت بر اینها حرام است. چون در سخن چینی دروغ هم هست. منکر هم هست. اختلاف هم هست. حسادت هم هست. یک حالت پشتیبانی برای گناهان دیگر است. یک کسی چیزی را به شما گفت، دیدید، حواستان جمع باشد.

دیروز یک آقایی برای من یک تلگرام فرستاد، چیز درستی نبود. اعتراض به ساخت یک مدرسه در کجا بود. من گاهی خانه آن آق می‌روم. گفتم: خانه شما و خانه ما با پنجاه سال پیش یکی است؟ تو توقع داری الآن مدرسه‌ها را مثل فیضیه‌ی قدیم بسازند؟ شما بانک‌ها را نمی‌بینی؟ برج میلاد را در تهران نمی‌بینی؟ شما مدارس عربستان و دانشگا‌ه‌های عربستان را نمی‌بینی؟ همین ایران ما، شما یک قدم در تهران بگذارید، الآن در این کشور دانشگاه‌هایی ساخته شده، شما چهل دقیقه با ماشین درونش می‌چرخی. بزرگ، قوی، این نیاز کشور است. مجلس شورا، سالن همایش‌های بین المللی که کنفرانس‌ها در آن برگزار می‌شود، نیاز کشور است. سالن همایش‌های صدا و سیما، آنوقت قم با این همه طلبه، حوزه، توقع دارید هنوز هم مدرسه‌های نمور و خاکی قدیم باشد؟ ساختمان باید حساب شده باشد. همایش و جلسه و درس دارد. خدا می‌داند در عالم اسلام وهابی‌ها چقدر هزینه کردند. من رفتم در بعضی کشورها مساجد و مدارس اینها را دیدم. برای آن آقا نوشتم: آقای عزیز! این چه حرفی است؟ پخش کردن این مطلب درفضای مجازی حرام است. چون در مقایسه قرار می‌گیرد. مثلاً از اتاق این سالن عکس بگیرند، تلویزیون پخش می‌کند. این سالن همایش‌های مجتمع امام هست، در آن جلساتی برگزار می‌شود. بعد برویم انتهای یک نقطه فقیرنشین قم، یک خانه پنجاه متری با درب خراب و دیوارهای گلی را عکس بگیریم. کنار هم بگذاریم و بگوییم: این سالن زندگی طلاب است، این هم خانه فلان... اینها کار تبلیغی نمی‌شود. اینها یعنی عین همین سخن چینی که گفتم، این یک نوع پازل چینی غلط است. آنوقت احساسات مردم هم تحریک می‌شود. چه کسی گفته: به فقرا کمک نکنید؟ الآن بعضی هزینه‌هایی که برای پل‌ها و اتوبان‌ها و بانک‌های ما می‌شود، نیاز کشور است. الآن این تهران با تهران چهل سال پیش فرق کرده است. چه توقعی است که بعضی دارند؟ به مرجع تقلید حمله می‌کنند. حمله به حوزه می‌کنند و زیر سؤال می‌برند. این نگاه التقاطی است.

شهید ثانی می‌فرماید: اگر کسی پیش شما سخن چینی کرد، شما پنج وظیفه دارید. یک نفر به شما گفت: می‌گویند: آقای رفیعی کاخ ساخته است. فلان حرکت را انجام داده است. فلان مطلب را گفته است، درست است. هنوز هم نرفتی بررسی کنی. اگر شنیدی پشت سر کسی صحبت می‌کنند، شهید ثانی می‌گوید: در اولین برخورد پنج وظیفه دارید. 1- وظیفه نخست این است که نپذیری. چون قرآن می‌فرماید: «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ‏ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» (حجرات/6) این فاسق است که دارد سخن چینی می‌کند. چون سخن چینی گناه کبیره است. این دارد سخن چینی می‌کند پس فاسق است. اولین وظیفه ایشان این هست که نپذیری.

2- وظیفه دوم این است که او را نهی کنی و بگویی: دیگر از این حرف‌ها نزن. چرا؟ چون قرآن می‌گوید: «وَ أنْهَى‏ عَنِ الْمُنكر»، «وَ يَنْهَوْنَ‏ عَنِ الْمُنْكَر» (آل‌عمران/104) 

3- سوء ظن به کسی که پشت سرش حرف می‌زند پیدا نکنی، بگویی:اِ... ما درس اخلاق این آقا می‌رفتیم، عجب! اینطور است. قرآن می‌فرماید: «اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّن‏» (حجرات/12) همه هم دلیل دارد.

4- او می‌گوید: بگوید: امروز می‌روم تحقیق کنم ببینم راست است یا نه؟ تجسس نکن. چون قرآن می‌گوید: «لا تَجَسَّسُوا» (حجرات/12) تجسس نکن. این پنج موردی که شهید ثانی نوشته و من می‌گویم اگر وقتی پشت سر مردم حرف می‌زنند هرکسی محکم بایستد، اول تأیید نکند و بعد آن آقا را نهی کند و بگوید: بلند شو برو از این حرف‌ها نزن، مستند قرآنی هم دارد. بعد بد گمان نشود. بعد تجسس نکند.

5- «لا تحکی» نقل نکند، بگوید: اِ... الآن در صفحه مجازی می‌گذارم. من برای شما فرستادم و شما هم برای پنجاه نفر دیگر بفرستی. ترویج منکر است. الآن بعضی‌ها در فضای مجازی چیزهای بدون حساب و کتاب را برای افراد می‌فرستند و بعد موجب زحمت می‌شود. فکر می‌کنم بحث امروز من بحث مهم و مبتلا به است. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً» (احزاب/70) بپرهیزید از خطرات زبان! خدا رحمت کند آیت الله بهاءالدینی، آقایی بود به او آقای سکوت می‌گفتند. خیلی نزد ایشان می‌رفت. نه اینکه حرف نزنی، تدریس نکنی، موعظه و هدایت نکنی، احوالپرسی نکنی، رابطه مردم را اصلاح نکنی. حرف‌های بی ربط که هست و همین‌ها برای ما وزر و وبال درست می‌کند. قرآن کریم هم نعمت‌های مختلف را گفته، به زبان که می‌رسد هردو را می‌گوید. هم می‌گوید: من به شما زبان ندادم. چشم هم دارد. «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ، وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ» (بلد/7 و8) هم می‌گوید: «عَلَّمَهُ‏ الْبَيانَ‏» (الرحمن/4) بیان یک قدرت است. خدا به سایر موجودات نداده است. نه گناهان زبان خرج هم ندارد، خدای نکرده کسی بخواهد شراب بخورد باید یک پولی بدهد برود بخرد. یا بخواهد فحشاء بکند هزینه دارد. اما زبان پولی نمی‌خواهد. همه جا در دسترس است. بخاطر همین هم انسان به آن گرفتار می‌شود.

سبک این برنامه هست که در طول هفته از یکی از بزرگان و علما یاد می‌کنند. امروز یادی از مرحوم آیت الله حاج سید محمود طالقانی، انقلابی بزرگ که آن زمان اباذر زمان یاد شد و امام در مرگ ایشان که جزء اولین شخصیت‌هایی بود که در سال 58 از دنیا رفت، امام در مرگ ایشان سخنرانی‌های متعددی کردند و به نیکی از او یاد کردند. من یادم هست در تشییع جنازه ایشان شعارهایی که داده می‌شد یکی این بود، ای نایب پیغمبر ما، جای تو خالی، این شخصیت هم انقلابی بود، هم سیاسی بود، هم متعادل در مواضع سیاسی بود و هم صاحب تفسیر پرتویی از قرآن بود. روحشان شاد باشد. بعضی از آثار را هم ترجمه کرده، مثلاً کتاب دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود را، جلد اولش را مرحوم آقای طالقانی نخستین امام جمعه تهران ترجمه کرده است، انشاءالله روح ایشان از این جلسه بهره‌مند باشد. 

خداوندا زبان ما را زبان صدق قرار بده. خداوندا به ما توفیق ترک گناه به ویژه گناهان لسانی را عنایت بفرما. خداوندا گناهان ما را ببخش و بیامرز. عاقبت ما را ختم بخیر بفرما. حسن خلق و حسن عاقبت به ما و فرزندان ما عنایت بفرما. درهمی مال حرام در زندگی ما و فرزندان و خاندان ما قرار نده. «اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصیتک، و بجنتک عن نارک» 

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

قرائت صفحه 252 قرآن کریم؛ آیات 19 تا 28 سوره مبارکه رعد:

«أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى‏ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ «19» الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ «20» وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ «21» وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ «22» جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ «23» سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ «24» وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ «25» اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ «26» وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ «27» الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ «28»

ترجمه: پس آيا كسى‏كه مى‏داند آنچه از جانب پروردگارت بسوى تو نازل شده حقّ است، مانند كسى است كه نابيناست؟ همانا تنها صاحبان‏خرد پند مى‏گيرند. (خردمندان) كسانى هستند كه به پيمان الهى وفا مى‏كنند و عهد (او را) نمى‏شكنند. و (خردمندان) كسانى هستند كه آنچه را خداوند به پيوند با آن فرمان داده پيوند مى‏دهند و در برابر پروردگارشان (بخاطر شناختى كه دارند خشوع و) خشيت دارند و از سختى حساب مى‏ترسند. و (خردمندان) كسانى هستند كه براى جلب توجّه پروردگارشان صبر پيشه كرده و نماز بپا داشتند و از آنچه روزيشان كرديم پنهانى وآشكارا انفاق كردند وبدى را با نيكى پاك مى‏كنند. آنانند كه سراى آخرت مخصوص آنهاست. (سراى آخرت) باغ‏هاى جاودانى كه آنان و هر كس از پدران و همسران و فرزندانشان كه صالح بوده‏اند بدان داخل مى‏شوند و فرشتگان از هر درى (براى تبريك و تهنيت) بر آنان وارد مى‏شوند. (فرشتگان هنگام ديدارِ بهشتيان به آنان مى‏گويند:) بخاطر استقامتى كه كرديد، بر شما درود باد. پس چه نيكوست سراى آخرت. (در برابر گروه اوّل) كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از محكم بستن مى‏شكنند و آنچه را خداوند به پيوند آن فرمان داده قطع مى‏كنند و در زمين فساد مى‏نمايند. آنانند كه برايشان لعنت است و برايشان بدمنزلى است. خداوند براى هر كه بخواهد روزى را گسترش مى‏دهد و (يا) تنگ مى‏گرداند. و (مردم) به زندگى دنيا دل‏خوشند، در حالى كه زندگى دنيا در (برابر زندگى) آخرت جز يك كاميابى (موقت و اندك) نيست. كفّار مى‏گويند: چرا از طرف پروردگارش معجزه‏اى (به دلخواه ما) بر او نازل نشده است؟ بگو: همانا خداوند هر كه را بخواهد (به حال خود رها و) گمراه مى‏كند و هر كس را كه به سوى او رو كرده و توبه نمايد، به سوى خويش هدايت مى‏نمايد. (هدايت شدگان) كسانى هستند كه ايمان آورده ودلهايشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد. بدانيد كه تنها با ياد خدا دلها آرام مى‏گيرد.

 


صوت : 17 اسفند 96 - سمت خدا - شناخت انحرافات جامعه اسلامی در کلام پیامبر اکرم

ویدیو : 17 اسفند 96 - سمت خدا - شناخت انحرافات جامعه اسلامی در کلام پیامبر اکرم


گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حجت الاسلام رفیعی می باشد.