برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وظایف و ویژگیهای حکومت علوی
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 05-04-97
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنین و گرانقدرمان، به سمت خدای امروز خوش آمدید. هفته گذشته با حاج آقای نظری منفرد عزیز خداحافظی کردیم به این امید و آرزو که انشاءالله در یک فصل دیگر باز هم از محضر پر فیض ایشان بهرهمند شویم. مهمان عزیز و نازنینی داریم. امروز صبح برای ایشان پیامک ارسال کردم که: «روز وصلش میرسد ایام هجران میرود» حاج آقای حسینی قمی عزیز مهمان ما هستند و قرار هست روزهای سهشنبه در محضر ایشان باشیم. سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای حسینی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان و شنوندگان برنامه دارم. چون تا هفته گذشته حضرت حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد فیض میدادند باید گفت: «صد حیف که این آمد و صد حیف که آن رفت» ایشان استاد همه ما هستند. نفس و اخلاقشان و کمالاتشان، علمشان، ایشان یک جایگاه ممتاز و ویژه در حوزه علمیه دارند، در میان همه کسانی که اهل تبلیغ هستند. من در جواب پیام آقای شریعتی اینطور نوشتم:
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست **** گاهی بهانهای است که قربانیات کنند
من شاهد بودم که تهیه کننده برنامه چقدر تلاش میکردند برای دعوت از کارشناسان، ساعتها با افراد گفتگو میکردند و هرکس یک مشکلاتی دارد. واقعاً کار سخت و طاقت فرسایی هست. امیدوارم خدا راضی باشد به حضور مجدد ما و آنچه رضای خدا هست بر زبان ما جاری شود.
شریعتی: از حضور مجدد شما در برنامه خیلی خوشحال هستیم. قرار هست چه مباحثی را با هم مرور کنیم؟
حاج آقای حسینی: به نظرم همچنان مهمان سفره نهجالبلاغه امیرمؤمنان باشیم. این دریایی است که به این آسانی کسی نمیتواند از کنار این دریا سیراب برگردد. یک بحثی را امروز در نظر گرفتم با عنوان وظایف حکومت علوی، یا وظایف حاکمان در حکومت علوی. در نهجالبلاغه حضرت امیر(ع) فراوان به این موضوع پرداختند که در یک حکومت دینی و علوی حاکمان چه باید بکنند؟
شریعتی: با توجه به اینکه شروع بحث ما هست و قرار است چند جلسه در این مورد صحبت کنیم، حکومت علوی، مخاطب این مطالب شما فقط مسئولین هستند یا اینکه فرد فرد ما هم مسئول هستیم؟
حاج آقای حسینی: نه قطعاً همه مردم باید همراهی کنند. اگر مردم همراهی نکنند، با حکومت، امیرالمؤمنین هم که حاکم باشد به جایی نمیرسد. امیرمؤمنان در نهجالبلاغه خطابهای متفاوتی دارند. گاهی این سؤال را میپرسند که چرا حضرت مثلاً یک وقت با مردم کوفه خیلی تندی میکنند، گاهی از آنها خیلی تعریف میکند؟ گاهی به مردم بصره تندی میکنند، گاهی خیلی تعریف میکنند. آنجایی که با حضرت همراهی کردند حضرت تعریف میکنند. آنجایی که حضرت را تنها گذاشتند، «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لا رِجَال» (نهجالبلاغه، خطبه 27) گاهی حضرت میفرمودند: «لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ صَارَفَنِي بِكُمْ صَرْفَ الدِّينَارِ بِالدِّرْهَمِ» (نهجالبلاغه، خطبه 97) کاش معاویه با من معامله درهم و دینار میکرد. یعنی کاش ده نفر از یاران مرا میگرفت و یک نفر از یاران خودش را به من میداد. آنها در باطلشان آنطور محکم بودند و شما در حقتان سست هستید. مردم اینطور بودند، گاهی با حضرت همراهی نمیکردند و حضرت سرزنش میکردند. گاهی هم پای کار میآمدند و خیلی جدی و محکم بودند، حضرت تعریفشان را میکردند. حتماً اگر ما نخواهیم، اگر مردم همراهی نکنند و بگویند: ما راه خودمان را میرویم، حکومت هم اگر میتواند اداره بکند، اگر میتواند حکومت را دینی و اسلامی و علوی اداره کند، اگر نه که قطعاً نمیشود. اگر همه مردم همراهی نکنند بهترین حاکم هم نمیتواند کاری کند. از امیرالمؤمنین کسی بالاتر نبود و حکومتی عادلتر از حکومت حضرت نبود. در نهجالبلاغه دهها مورد هست، من یکوقت جمع کردم و فکر کردم یکی دو مورد است. حضرت دهها مورد شکایت دارند. آنجایی که مردم همراهی نکردند. آنجایی هم که همراهی کردند از ایشان تعریف کردند. چقدر از کوفیان، مردم بصره، مردم عراق، وظایف هم وظایف حاکمان هست و هم وظایف مردم است.
مورد اولی که از نهجالبلاغه میخوانم در خطبه 208 است. «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي فَرَضَ عَلَي أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ»، «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي» خداوند «فَرَضَ» واجب کرد «عَلَي أَئِمَّةِ الْعَدْلِ» بر پیشوایان عادل «أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ» زندگی خودشان را مثل زندگی مردم ضعیف قرار بدهند. حتی اگر دارند هم باید در زندگی مثل مردم ضعیف و پایین دست باشند. امیرمؤمنان داشت و خیلی هم داشت، در همه منابع هست که درآمد حضرت چهل هزار دینار بود ولی همه را صدقه میداد. در 25 سال خانهنشینی حضرت کارهای اقتصادی فراوانی کرد. هیچکس به اندازه امیرالمؤمنین کار اقتصادی نکرده است. باغها و مزارع حضرت هنوز هست. در مدینه وقتی عزیزان مُحرم میشوند منطقه آبار علی هست. چاههایی که امیرمؤمنان ایجاد کرده است. هیچکس به اندازه امیرالمؤمنین کار عمرانی و اقتصادی نکرده است. چهل هزار دینار درآمد حضرت بوده ولی حضرت همه را صدقه دادند و وقف کردند
یکوقتی اشاره کردیم که کسی میگوید: من پای خطبه امیرالمؤمنین(ع) بودم و طفلی بودم که روی دوش پدرم سوار بودم. دیدم این آقا که خطبه میخواند آستینش را حرکت میدهد. سؤال کردم چرا اینطور میکند؟ گفت: این یک پیراهن بیشتر نداشته، پیراهنش را شسته، وقت نماز جمعه شده، همان پیراهن را تن کرده و حرکت میدهد تا خشک شود. یعنی چهل هزار دینار درآمد را برای صدقات میدهد ولی روزی که حاکم است باید مثل مردم زندگی کند. چرا؟ حضرت دلیل میآورند. «لكَيْلا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُه» تا فقیر فقر او را به شورش وا ندارد. وقتی فقرا و طبقات پایین دست ببینند مسئولین هم در این گرفتاریها هستند، میگویند: مشکلات هست و برای همه هست. به شورش واداشته نمیشوند. ولی وقتی تضاد را ببینند آنوقت برایشان قابل تحمل نیست. «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي فَرَضَ عَلَي أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ» این یک نشانه است. حاکم اگر مسئولیتی را میپذیرد، برای اینکه درد مردم را احساس کند، در نامه 45 حضرت قسم میخورد، «وَ لَوْ شِئْتُ لاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ» اگر میخواستم میتوانستم بهترین غذاها را برای خودم تهیه کنم. «وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ» نه! «وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ» (نهجالبلاغه/نامه45) شاید در دورترین نقطه حکومت من کسانی باشند که سیری را به یاد ندارند. یک قرص نان پیدا نمیکنند.
حتماً باید حاکمان با مردم همراهی کنند. در حالات مرحوم وحید بهبهانی میدیدم، به ایشان علامه ثانی، محقق ثالث، مجدد المذهب، ایشان شخصیت فوقالعادهای بودند. یکوقت به خانه آمد و دید عروسش لباس قشنگ و پر زرق و برقی پوشیده است. از پسرش پرسید: به چه مناسبت این لباس را پوشیده است؟ پسرش گفت: پدر شما قرآن نخواندهاید؟ قرآن میفرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» (اعراف/32) چه کسی این زیورها را حرام کرده است؟ اشکالی ندارد. گفت: این آیهای که خواندی را قبل از تو خواندم ولی مردم باید فقرشان را به ما درمان کنند، آرامش پیدا کنند. درست است حرام نشدیم، ولی ما که به عنوان یک عالم دینی مردم ما را نشان میکنند و میبینند، ما باید باعث آرامش فقر مردم باشیم. فقیر فقرش او را به شورش نیاورد.
مردم ما مردمی هستند که چهل سال همه این سختیها را تحمل کردند و میکنند. قطعاً مردم میدانند که یک قیام چهل سالهشان را یک رئیس جمهور به مسخره بگیرد و تهدید و تحریم کند! ولی همین مردم دوست دارند الگوهای علوی در جامعه دیده شود. یعنی اگر میگویند: حقوق فلان کارخانه ماهها به تأخیر افتاده، آیا وزرا و وکلاء و رؤسا، سران قوا، رئیس جمهور، رئیس مجلس، وزرا، مسئولین واقعاً چند ماه حقوقشان به تأخیر افتاده است؟ اگر اینطور باشد درد مردم را احساس میکنند. حضرت میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي فَرَضَ» خدا واجب کرده است. داستانی از امیرالمؤمنین بگویم که خیلی جالب است.
رئیس خوارج خدمت امیرالمؤمنین(ع) آمد. یک جمله خیلی تندی به حضرت گفت. «ِاتَّقِ اَللَّهَ يَا عَلِيُّ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ» از خدا بترس! آخر میمیری. امیرالمؤمنین فرمود: نه، من نمیمیرم. «بَل مَقتولٌ» من به شهادت میرسم. به خدا قسم به شهادت خواهم رسید. داستان مفصل است. جمله دومی به حضرت گفت: «وَ عَاتَبَهُ فِي لِبَاسِهِ» این چه لباسی است که تو پوشیدی؟ «مَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَلْبَسَ لِبَاساً خَيْراً مِنْ هَذَا» یک لباس بهتر بپوش! امیرمؤمنان فرمود: «مَا لَكَ وَ لِلِبَاسِي» لباس من چه ربطی به تو دارد؟ «هُوَ أَبْعَدُ مِنَ اَلْكِبْرِ» این لباس مرا از تکبر به دور میکند. «وَ أَجْدَرُ أَنْ يَقْتَدِيَ بِيَ اَلْمُسْلِمُ» مسلمانها به این لباس من اقتدا میکنند. وقتی میبینند امیرالمؤمنین در این سادگی زندگی میکند، مردم میگویند: به به! آقا مشکل ندارد. این امیرمؤمنان است با چهل هزار دینار درآمد سالانهاش همه را بین فقرا تقسیم کرده و خودش در سادهترین لباس و سادهترین غذا زندگی میکند. میشود کسی ناراحت شود و بگوید: چرا گرفتاری و مشکلات داریم؟ چهل هزار دینار درآمد سالانه من است. حضرت 25 سال در مدینه کار عمرانی کرده است. نخلستانها و باغستانها همه را به فقرا داده و خودش با لباسی راه میرود که این آقا آمده به حضرت ایراد بگیرد. این چه لباسی است؟ فرمود: لباس من به تو ربطی ندارد.
در نامه 53 نهجالبلاغه، عهدنامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر «وَ لا تَقُولَنَ إِنِّي مُومَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ» استاندار علی! مبادا بگویی: من امیر هستم. من مسلط هستم. امر میکنم و بقیه باید اطاعت کنند؟ نه! «فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ» با مردم مشورت کن. حرف مردم را بشنو. اگر گفتی: همین که من گفتم و بقیه باید اطاعت بکنند، سه ایراد دارد. 1- اولاً فساد فکری برای شما میآورد. آدمی که فکر کند همیشه حرفش حق محض است، تصمیمات او حق محض است، هرچه من گفتم همه باید اطاعت کنند، این از لحاظ فکری به استبداد کشیده میشود. 2- «وَ مَنْهَكَةٌ لِلدِّينِ» دین را نابود میکنی. تو به اسم دین حکومت میکنی. تو استاندار علی هستی. 3- «وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ» (نهجالبلاغه، نامه 53) آنوقت مردم را به شورش وا میداری. مردم را در آستانه شورش میبری. حضرت مذمت میکند. حاکم اسلامی حتماً باید فکر مردم، حرف مردم باشد.
مورد سوم، در نامه 53، عهدنامه مالک اشتر است. امیرالمؤمنین میفرماید: میدانید ویرانی یک کشور در اثر چیست؟ «إِنَّمَا يُوتَي خَرَابُ الارْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا» اگر مردم تنگدست شوند، گرفتار شوند، حقوقشان به آنها نرسد، این کشور ویران میشود. چرا مردم گرفتار میشوند؟ «وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا» به سه جهت 1- «لاشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاةِ عَلَي الْجَمْعِ» حاکمان فکر جمع ثروت برای خودشان باشند. هر مسئولی در هرجایی هست. گاهی یک کسی در یک نقطه کوچک خیلی راحتتر میتواند فساد ایجاد کند تا کسی که در جای بزرگ است. ما چهار میلیون کارمند داریم. واقعاً همه کارمندان ما به خوبی به وظایفشان عمل میکنند؟ همه وارد کننده و صادر کنندهها مردم ما هستند. این روزها میگویند: دهها شرکت با ارز دولتی جنس وارد کردند و با ارز آزاد میفروشند. البته دولت مسئول است و سیستم نظارتی باید باشد. فرض که تو به آلاف و الوف رسیدی، کجا میخواهی ببری؟ حلال دنیا ما را به کجا رسانده که حرام دنیا برساند؟ حیف است، نظام مقدس جمهوری اسلامی در آستانه چهل سالگی است. بخاطر اینکه یک میلیارد ما دو میلیارد شود، چرا سوء استفاده کنیم؟ یقین داشته باشیم اینها آب خوشی نمیشود که از گلوی ما پایین برود. خود مردم میتوانند کمک کنند.
امام صادق(ع) فرمودند و در کافی مرحوم کلینی(ره) هست. فرمود: «ربح المؤمن علی المؤمن حرام» شما اگر زندگیات تأمین است، اصلاً سود نگیر. فقها این حرام را حمل بر کراهت کردند. شما اگر زندگیات خوب است نمیخواهد سود بگیری. یکوقت کسی شریک و رفیق توست، شریک تجاری است از او سود با انصاف بگیر. اما به عامه مردم، از عموم مردم سود نگیر. تو نیازی نداری نگیر! اگر ما میگوییم: یک حکومت علوی نمونه، اگر ما میگوییم: حکومت امیرمؤمنان یک مدینه فاضله است، مردمش هم باید ساکنین این مدینه فاضله باشند. مدینه فاضله یک فضا نیست، تصور نیست. مردم مدینه فاضله باید به این حدیث عمل کنند. «ربح المؤمن علی المؤمن حرام» در این مشکلات و شرایط ما اصلاً سود نمیخواهیم! همین ارز دولتی را به این میدهیم و فعلاً از این مخمصه رد شویم. از نقشههایی که دشمن ریخته رد شویم. این مدینه فاضله است. اینکه ما بگردیم ببینیم کجا یک منفذی وجود دارد، میشود از این منفذ وارد شویم، یک تومان را دو تومان و دو تومان را صد تومان کنیم، درست نیست. امیرالمؤمنین فرمود: «إِنَّمَا يُوتَي خَرَابُ الارْضِ» ویرانی در اثر این است که مردم گرفتار شوند. گرفتاری سه جهت دارد. 1- «لاشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاةِ عَلَي الْجَمْعِ» مسئولین فقط به فکر جمع ثروت باشند. 2- «وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ» میگویند: ما که نیستیم، دیگر هرچه شد مهم نیست. 3- «وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَر» (نهجالبلاغه، نامه 53) از عبرتها استفاده نکنند. امیرالمؤمنین میفرماید: «مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ» وسیله عبرت زیاد است و عبرتگیر کم است. از عبرتها استفاده کنید.
مورد چهارم، باز در عهدنامه امیرالمؤمنین(ع) هست. حضرت میفرماید: میخواهی کسی را انتخاب کنی، مواظب باش و گول ظاهرش را نخور. «لا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَي فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ» (نهجالبلاغه، نامه 53) به اعتماد خودت اکتفا نکن. نگو من آدم هوشیاری هستم. من میدانم چه کسی را انتخاب کنم. «وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْك» حسن ظن نداشته باش. «فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاهِ بِتَصَنُّعِهِم» هستند آدمهایی که ظاهرسازی میکنند. خوش خدمتی موقت برای اینکه پستی را بگیرند، و لیاقت این پست را ندارند. فرمود: در انتخاب مسئولین حواست را جمع کن. نکند اینها ظاهرسازی کنند و تو را فریب بدهند. واقعاً مدینه فاضله یک طرفه نمیشود. الآن کسی را داریم در این مدینه فاضله که انتظارش را داریم، یک نفر را سراغ دارید یک پستی به او پیشنهاد بدهند و بگوید: به خدا اگر من قابلیت داشته باشم! اخیراً یکی از مسئولین میگفت که خدمت مقام معظم رهبری یک پستی به ایشان پیشنهاد کرده بودند. گفته بود: نه، من دو ماه میخواهم فرصت داشته باشم و فکر کنم ببینم میتوانم این کار را انجام بدهم یا نه. ایشان فرموده بود: شما اولین کسی هستی که میگویی: من دو ماه فرصت میخواهم که فکر کنم.
چهل سال از انقلاب گذشته است. بعضی به عمر انقلاب پست و مسئولیت دارند و بازنشستگی ندارند. از این قوه به آن قوه میرود. از این وزارت به آن وزارت میرود. یک سن و سال و شرایطی دارد. اگر بپرسی چند مسئولیت داری؟ قطعاً نمیتوانند درجا همه مسئولیتهایشان را بشمارند. کی به این همه کار میرسند؟ این همه جوان و نیروی جوان هست که سر کار بیایند. اگر یک وقتی هم خودش را بازنشست کند که گاهی عزرائیل بازنشست میکند، اگر هم بازنشست بکند، یک اتحادیه، تعاونی تشکیل میدهد که بعد از خودش باز دوباره همه در این کار باشند. رسول خدا به ابیذر فرمود: ؟«انک ضعیفٌ» تو توان این مسئولیت را نداری. این پست امانت است و فردای قیامت از تو درباره این پست سؤال میکنند. تو دنبال پست نباش. ابیذر آدم خوبی بود. وقتی میخواهیم به خوبی و زهد و تقوا و صداقت مثال بزنیم، صادقتر از ابیذر نبود. ولی حضرت به او فرمود: ابیذر تو دنبال پست نباش! مسئولیت سنگین است. در جامعه دینی ما هم اینطور است؟ هرکسی نه تنها لیاقت دارد تازه میگوید: شما مرا درک نکردی! من خیلی بیش از اینها زمینه کار دارم! ؟«يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ» (ق/30) «هل من مزید» اینها بلند است. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: مواظب باش!
مورد پنجم از وظایف حاکمان، باز در همین عهدنامه امیرمؤمنان است. «ثُمَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَي» الله الله را وقتی به کار میبرند که میخواهند حواس طرف را جمع کنند. «ثُمَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَي مِنَ الَّذِينَ لا حِيلَةَ لَهُمْ» آنهایی که دستشان به جایی نمیرسد، «مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُوسَي وَ الزَّمْنَي» زمینگیرها و بازنشستهها، گرفتارها! یک جلسهای بود چند بازنشسته بودند. گفتم: شما چقدر حقوق میگیرید؟ گفتند: ماهی یک میلیون و دویست هزار تومان! شما این حقوق را تقسیم بر سی روز کنید. دختر، پسر، دانشآموز، اجاره خانه، دانشگاهی، مریض، بیماری. فرمود: «الله الله» خدا را در نظر داشته باش. «ثُمَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَي». «وَ لَا يَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ» امیرالمؤمنین به مالک میگوید. مالکی که وقتی به شهادت رسید حضرت در فراق او اشک ریخت. روزها گریه کرد و فرمود: دیگر برای من کسی مالک نمیشود. حضرت به او فرمود: نکند یکوقت غرور قدرت تو را از مساکین و فقرا غافل کند؟
مورد ششم، «وَ اجْعَلْ لِذَوِى الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً» (نهجالبلاغه/نامه53) یک وقتی بگذار برای اینکه اگر کسی با تو کار دارد، بیاید. گرفتارها نزد تو بیایند. وقت ملاقات داشته باش. «وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ» در وقت ملاقات عمومی نگذار این محافظان تو بیایند و مانع رسیدن مردم به تو باشند. حضرت میفرمایند: محافظان را بیرون کن. نگهبانان را بیرون کن. من خیلی خوشحال شدم دبیر شورای عالی امنیت ملی میگوید: اصلاً هیچکس نیاز به محافظ ندارد. امن امن است! حفاظتها تشریفات شده است. این تشریفات را کم کنید. آدم با خدمت به خلق عزت پیدا میکند نه با اینها. اینها را کنار بگذارید و کنار مردم باشید. «حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ» مالک، آن کسی که نزد تو میآید کار دارد، بدون لکنت زبان با تو حرف بزند! «فَإِنِّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص» من خودم از پیامبر شنیدم. «يَقُولُ فِى غَيْرِ مَوْطِنٍ» مکرر میفرمود: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّهٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِىِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ» جامعهای که ضعیف نتواند حرفش را بدون لکنت زبان بگوید، این جامعه روی رستگاری نمیبیند. بدون اینکه بترسد حرفش را بزند و لکنت زبان نداشته باشد.
مورد هفتم، «ثُم إِنَّ لِلْوَالِى خَاصَّهً وَ بِطَانَهً» (نهجالبلاغه/ص441) استاندار، شخصیت، هرکسی که مسئولیتی دارد، یک دوستانی دارد، یک نزدیکانی دارد. «فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ» اینها خودشان را بر دیگران مقدم میدانند. پدر ما استاندار است. وکیل است، وزیر است. اینها میخواهند به حقوق دیگران دست درازی کنند. این طبیعت انسان است. به من بگویند: پدر شما صاحب این پست شده است. سریع به ذهن انسان میرسد تا پدرم سر کار است، ما بارمان را ببندیم! در بین بستگان ما کسی نباشد که استخدام نشده باشد. کسی نباشد که زمین نگرفته باشد.
مدینه فاضله یک طرفه نیست. امیرالمؤمنین بخواهد مدینه فاضله را برقرار کند ولی استاندارش یک جایی رفته است، همه بستگان و خویشان بگویند: ما باید حتماً یک لقمه چربی پیدا کنیم. این مدینه فاضله نیست. مدینه فاضله بدون شهروندان فاضل به جایی نمیرسد. ما وظایف حاکمان را میگوییم ولی اگر ما نخواهیم محال است بشود. اگر هرکسی هرجایی دستش میرسد، کمک نکند و بگوید: امروز ما راهی داریم، ما هم سوء استفاده کنیم. همه همین فکر را میکنند! حضرت فرمود: «ثُم إِنَّ لِلْوَالِى خَاصَّهً وَ بِطَانَهً» حاکم دوستان و نزدیکانی دارد. امیرالمؤمنین به مالک میگوید. ما نمیتوانیم شخصیت مالک را توصیف کنیم. مالک تو با همه عظمتت، دوستان و نزدیکانی داری. اینها میخواهند خودشان را بر دیگران مقدم بدارند. «فَاحْسِمْ مَئُونَهَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الْأَحْوَالِ» (نهجالبلاغه/ص441) ریشه اینها را بکن. هرکس از دوستان و خویشاوندان تو بخواهد سوء استفاده کند، دستشان را قطع کن. «وَ لَا تُقَطِّعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ خَاصَّتِكَ وَ حَامَّتِكَ» نکند اینهایی که اطراف تو هستند، یکوقت یک زمینی و ملکی در اختیار آنها بگذاری؟ هرکسی در سادهترین منصب حتی در دهیاری، یک بخش بسیار کوچک، همه جا راهش باز است. این خیلی مهم است که جایگاه رضایتمندی مردم را در محاسباتمان بیاوریم. متأسفانه این جایگاه تضعیف شده است. ما کار خودمان را میکنیم، مسئولین کار خودشان را میکنند. امیرالمؤمنین به مالک فرمود: مواظب باش اگر در دوستانت، اگر در یاران و نزدیکانت ویژه خواری هست، دستشان را قطع کن، چیز اضافهای به اینها نده. اگر به این مدینه رسیدیم، به حاکمان و مردم در این مدینه فاضله رسیدیم، آنوقت میشود حکومت علوی. اگر همراهی نکنیم به هیچ جا نمیرسیم. دنیا ارزش ندارد. آه یک مظلومی همه چیز را از بین میبرد. آنهایی که از حلال جمع کردند به کجا رسیدند. من خبر دارم اینهایی که از حلال درآمد دارند وقتی یک میلیاردش دو میلیارد میشود، عزا میگیرد چطور نگه دارم؟ میگوید: بروم به تجارت بزنم، یکی پولم را میخورد. بروم ملک بخرم کلاه سرم میرود. معطل است. کاری کنیم که دعای مظلوم دنبال ما باشد. این دعا در نسل و در فرزندان تأثیر دارد.
شریعتی: چقدر محتاج بودیم به شنیدن این کلمات نورانی امام علی(ع) آن هم با دغدغههای همیشگی حاج آقای حسینی قمی عزیزمان. انشاءالله همه تلاش کنیم و دستانمان را به دستان علی(ع) بسپاریم. کسی که به راههای آسمان آشناتر از راههای زمین است. امروز صفحه 362 قرآن کریم، آیات نورانی سوره مبارکه فرقان، آیات 21 تا 32 این سوره را به اتفاق بشنویم.
«وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً «21» يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً «22» وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً «23» أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا «24» وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلًا «25» الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً «26» وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا «27» يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا «28» لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا «29» وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً «30» وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفى بِرَبِّكَ هادِياً وَ نَصِيراً «31» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِيلًا «32»
ترجمه: و كسانى كه به ملاقات ما اميد ندارند (و رستاخيز را قبول نمىكنند) گفتند: چرا فرشتگان بر ما نازل نمىشوند و يا چرا پروردگارمان را نمىبينيم؟ قطعاً آنان در نفس خود استكبار ورزيدند و سركشى بزرگى كردند. روزى كه فرشتگان را مىبينند، آن روز براى گناهكاران مژدهاى نيست، (بلكه روز كيفر آنهاست) و (فرشتگان به مجرمان) مىگويند: (بهشت براى شما) حرام و ممنوع است. ما به سراغ هر عملى كه (به عنوان خيرات) انجام دادهاند مىرويم و آن را غبارى پراكنده مىسازيم. در آن روز، اهل بهشت جايگاه خوش و آسايشگاه نيكويى دارند. و روزى كه آسمان با ابرها بشكافد و فرشتگان فروفرستاده شوند فروشدنى. در آن روز، فرمانروايىِ بر حقّ، از آن خداى رحمان است و روزى است كه بر كافران سخت و سنگين است. و روزى كه ستمكار (مشرك) دو دست خود را (از روى حسرت) به دندان مىگزد و مىگويد: اى كاش با پيامبر همراه مىشدم. اى واى بر من! كاش فلانى را دوست خود نمىگرفتم. رفيق من بعد از آن كه حقّ از طرف خدا براى من آمد، مرا گمراه ساخت. و شيطان هنگام اميد، انسان را رها مىكند. پيامبر (در روز قيامت از روى شكايت) مىگويد: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند. و ما اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم، و پروردگارت براى راهنمايى و حمايت تو كافى است. و كسانى كه كفر ورزيدند، (بهانهى ديگرى آورده و) گفتند: چرا (تمام) قرآن يكجا بر او نازل نشده است؟ (غافل از آن كه ما) اين گونه (نازل كرديم) تا دل تو را به وسيلهى آن استوار كنيم و آن را به تدريج و آرامى بر تو خوانديم.
شریعتی: هفته گذشته با حاج آقای نظری حداحافظی کردیم و حاج آقای حسینی فضای برنامه ما را منور کردند، «صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت» انشاءالله حاج آقای نظری هرجا هستند خداوند متعال پشت و پناهشان باشد.
حاج آقای حسینی: حتماً بینندگان عزیز و مردم خوب ما هرجا باشند قدر شخصیتهایی مثل حاج آقای نظری را میدانند. ایشان یک شخصیت ممتازی هستند که بی انصافی است ما را در ردیف امثال ایشان بیاورند. ایشان حق استادی بر ما دارند. اشارهی قرآنی امروز را بیان کنم «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» پیامبر شکایت میکند که مردم قرآن را رها کردند. از ماه رمضان بیرون آمدیم خواندن قرآن را رها نکنیم. روزی یک جزء قرآن را بخوانیم. ماه تعلیم و تعلم قرآن است. قدیم چقدر در فصل تابستان کلاسهای قرآن دایر بود. هرکسی هرجا هست کلاس قرآن برپا کند، فردای قیامت قرآن از ما شکایت نکند. امروز پنجاه و نهمین سالگرد ارتحال آیت الله بروجردی است که در مسجد اعظم قم بعد از نماز مراسمی برگزار میشود. جناب آقای دکتر رفیعی سخنران مراسم هستند. آیت الله بروجردی یک شخصیت بسیار ممتاز در تاریخ تشیع و بین فقهای شیعه است. کمتر فقیهی داشتیم موفق به اندازهی آیت الله العظمی بروجردی باشند. خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد آنچه صلاح و مصلحت ما و نظام و مردم و مسئولین ما هست به خوبی و خیر مقدر بگردان و همه ما را موفق به زمینهسازی برای این حکومتی که نگاه امیرالمؤمنین به آن است بدارد.
شریعتی: «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
صوت : برنامه سمت خدا - 5 تیر97 - وظایف و ویژگیهای حکومت علوی