حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی – اهمیت عزای حضرت سیدالشهداء علیهالسلام
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: اهمیت عزای حضرت سیدالشهداء علیهالسلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 13-07-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
اگر چه مثل محرم نمیشوم هرگز *** جدا ز حلقه ماتم نمیشوم هرگز
مرا ببخش مرا چون که خوب میدانم *** که توبه کردم و آدم نمیشوم هرگز
اسیر جاذبه حسن یوسف یاسم *** که محو در گل مریم نمیشوم هرگز
نَمی فرات بیاور، چرا که من قانع *** به سلسبیل و به زمزم نمیشوم هرگز
گناهکارم و اما بدون اذن شما *** نصیب خشم جهنم نمیشوم هرگز
قسم به قلب سپیدت سیاه پوش کسی *** به جز شهید محرم نمیشوم هرگز
به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم *** به پای هیچکسی خم نمیشوم هرگز
شریعتی: سلام میکنم به همه شما هموطنان عزیزم. بینندهها و شنوندههای خوب و نازنینمان. عزاداریهای شما قبول باشد. انشاءالله دل و جان ما به نور سید الشهداء روشن باشد. حاج آقای حسینی قمی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: عرض سلام خدمت همه بینندگان و شنوندگان برنامه سمت خدا دارم. شعر بسیاری زیبایی خواندید. اشاره به شعر قدیمی کنم که میگوید:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است *** باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
جن و ملک برآدمیان گریه میکنند *** گویا عزای اشرف اولاد آدم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست *** سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
این شعر زیبای نَیّر تبریزی از شعرهایی است که کهنه نمیشود. گفت:
ای گروه هرکس ندارد هوای ما *** سر گیرد و برون رود از کربلای ما
این عرصه نیست جلوه گر روبَه و گُراز *** شیر افکن است بادیهی ابتلای ما
تا دست و رو به خون نشست، می نیافت کس *** راه طواف در حرم کبریای ما
ما پروریم دشمن و در خون کشیم دوست *** کس را وقوف نیست به چون و چرای ما
ناداده تن به زاری و نا کرده ترک سر *** نتوان قدم گذاشت به خلوت سرای ما
ما را هوای سلطنت ملک دیگر است *** کاین عرصه نیست در خور فَرّ همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوت سرای عشق *** آراسته است بزم ضیافت برای ما
برگردد آنکه با هوس کشور آمده *** سر ناورد به افسر شاهی گدای ما
برگشت هرکه طاقت تیر و سنان نداشت *** چون شاه تشنه کاری به شمر و سنان نداشت
واقعاً اگر هزار بار حمد خدا را بکنیم که به یک محرم دیگر رسیدیم کم است. خیلیها روزیشان نبود محرم امسال باشند. دو روز پیش با دنیا وداع کردند. وقتی کسانی در رکاب سید الشهداء (ع) به شهادت رسیدند گفتند: خدایا ممنونیم، ما نباید بگوییم. این جمله بسیار زیبای بریر که آدم دلش میخواهد در هر جلسهای بخواند. به امام حسین(ع) وقتی حضرت فرمود: هرکس میخواهد برود، فرمود: خدا بر سر ما منت گذاشته که در رکاب شما بجنگیم و در راه شما قطعه قطعه شویم. خدا بر ما منت گذاشت. خدا بر ما منت نگذاشته که ما را به یک محرم دیگری رساند. نباید ممنون باشیم؟ نباید قدردان این نعمت باشیم؟ اینقدر محرمها بیاید و برود و ما زیر خاک باشیم. قدر بدانیم. هرچه میتوانیم برای ابی عبدالله سرمایهگذاری کنیم.
من چندی پیش خدمت بزرگواری بودم. پدر و مادر گرانقدری بودند. میگفتند: ما نگران بچههایمان هستیم. به ما یک راهکار نشان دهید. چهار پسر داشت، میگفت: هرچه بگویی حاضر هستیم هزینه کنیم که اینها حفظ شوند و ایمانشان حفظ شود. گفتم: یک هیأتی تأسیس کنید روی دوش بچهها بگذارید که اینها گره بخورند.
یکی از مراجع بزرگ میفرمودند: اساس دین تعقل و خرد و ایمان است. ولی بخش عمدهی دین همان بخش احساس است. آن احساسات پاک، یعنی واقعاً یک محرم که میآید جوانهای ما خیلی بیمه میشوند. شیطان خیلی باید تلاش کند که اینها را جدا کند. ببینید چقدر وهابیها خشن و بیعاطفه هستند؟ سنگدل هستند. هرکس مکه و مدینه رفته باشد، دیده است. روح نیست. چون احساسات پاک را ندارند. بنابراین من تقاضا میکنم پدر و مادرهایی که نگران جوانهایشان هستند، دستشان را در این هیأتها مشغول کنند. تشویقشان کنند. کمک کنند.
خدا مؤسس حوزه علمیه قم مرحوم آیت الله العظمی حائری را رحمت کند. زمان رضاخان عزاداری ممنوع بود. مجالس روضه ممنوع بود. کسی به آیت الله حائری گفته: بود چقدر غصه میخوری. یک کار مستحبی است که جلویش را گرفتند. فرمودند: بله مستحب است ولی مستحبی است که هزار واجب از این بیرون میآید. مستحبی است که هزار واجب از این بیرون میآید.
من هفته گذشته خدمت یکی از مراجع بزرگوار تقلید بودم. قصهای را برای من نقل کردند. یک کسی یک جملهای در مورد شش ماههی سید الشهداء فرمودند. ایشان گفتند: مواظب باشید چه میگویید. بعد گفتند: من حیاتم را از شش ماههی ابی عبدالله دارم. فرمودند: چندی پیش بیمار شدم. به حدی که دیگر از حیات خودم نا امید شدم. وصیت نامهام را نوشته بودم. با بچههایم وداع کردم. یقین کردم که میروم. شب در عالم رؤیا مجلسی را دیدم که وارد مجلس شدم. روضه علی اصغر(س) خوانده میشد. همان حضور در مجلس را من نشانه توجه این شش ماه و شفای خودم گرفتم. بنده از خواب که بیدار شدم. همسرم را صدا کردم و گفتم: خانم بیا که شش ماهه مرا شفا داد. در خانه گشتم دو کتاب داشتم یکی مقتل ابی مخنف و یکی لهوف سید بن طاووس، این دو را برداشتم. من روضه میخواندم و همسرم سینه میزد. به برکت توجه شش ماهه ابی عبدالله عزاداری کردیم. هرچه میخواهیم از ابا عبدالله الحسین بخواهیم.
تفسیر فرات از مصادر قدیمی ما است. در بعضی شهرها از دهه اول محرم کارشان را تعطیل میکنند. خودتان را وقف سید الشهداء کنید. امیرالمؤمنین فرمودند: پیامبر خدا خانه فاطمه زهرا(س) آمدند. صدیقه طاهره محزون بودند. پدر بزرگوارشان فرمودند: فاطمه جان! چرا محزون هستی؟یاد محشر افتادم. یاد سختی قیامت افتادم. پیامبر خدا فرمودند: روز قیامت خداوند خلق اول و آخر را در یکجا جمع میکند. منادی ندا میدهد، اهل محشر! چشمهایتان را ببندید و سرهایتان را پایین بیاندازید تا فاطمه عبور کند. فاطمه زهرا میخواهد وارد محشر شود. پیامبر خدا فرمودند: جبرائیل در محضر شما میآید، میگوید: یا فاطمه! هرچه میخواهی بخواه. فاطمه زهرا چه میخواهد؟ پیامبر فرمود: فاطمه جان تو از خدا این تقاضا را داری. حسن را نشان من بده. حسین را نشان من بده. این دو میآیند، خون از رگهای سید الشهداء (ع) میجوشد. امام با بدن بیسر وارد محشر میشود. خون از رگهای بریده میجوشد. در قیامت چه شود!! علامه امینی(ره) میفرمودند: خدا عزای حسین را در قیامت برپا میکند. شما مجسم کنید که از یک طرف فاطمه زهرا وارد شود، از یک طرف امام حسین وارد شود. با بدن بیسر، مرحله دوم باز جبرائیل خطاب میکند: یا فاطمه حاجت خودت را بگو. عزاداران فاطمه زهرا مرحلهی دوم عرضه میدارد آنهایی که برای حسین من گریه کردند، مجلس گرفتند و عزاداری کردند، خداوند به حضرت فاطمه خطاب میکند: بهشت منتظر شماست، شما بهشت را معطل نگذارید. هرکس میتواند دنبال شما بیاید، بیاید به بهشت برود. چه کسانی میتوانند؟ اینجا باید مشخص کنیم.
این روزها و این شبها، در زندگی و رفتار و اعمالمان، به خدا ضرر ندارد. این دهه محرم بیاییم یک مقدار بهتر زندگی کنیم. بهتر عمل کنیم. بعضی از ابزار گناه را در خانههایمان خاموش کنیم. اگر ماهواره داریم به احترام سر بریدهای که میخواهد وارد محشر شود خاموش کنیم. انشاءالله خدا ما را هدایت کند و دست ما را بگیرد. اگر موردی بدی در گوشیها داریم، عکسی و فیلمی هست به احترام امام حسین نبینیم.
جمعهای ما طوری باشد که ما را راه بدهند. وقتی فاطمه زهرا راه میافتد و جمع ارادتمندان ایشان به دنیال ایشان راه میافتند، تمام اهل محشر وقتی به این صحنه نگاه میکنند، میگویند: ای کاش ما فاطمی بودیم. ای کاش حسینی بودیم. کاش علوی بودیم.
مواظب باشیم در زمین دشمن بازی نکنیم. به وسوسههای دشمن گوش نکنیم. امسال حج خانه خدا تعطیل شد. خدا عذاب آل سعود را بیشتر کند. حج عمره تعطیل شد. کسی آمار دارد که این میلیاردها هزینه حج عمره کجا هزینه شد؟ در همین مجالس بحث صدقه و انفاق و دستگیری از دیگران هست، تا دل نرم نشود کارها آغاز نمیشود.
باز یک حدیثی است که شیخ مفید از امام صادق(ع) نقل کردند. روز قیامت وقتی خلق اول و آخر جمع میشوند، فاطمه زهرا(س) وارد محشر میشود، هفتاد هزار فرشته فاطمه زهرا را همراهی میکنند. فاطمه زهرا وقتی وارد محشر میشود، پیراهن خونین سیدالشهداء در دستش هست. میفرماید: خدایا این پیراهن فرزند من است. میدانی با فرزند من چه کردند.
باز در کتاب لهوف سید بن طاووس هست که روایت دیگری باز در مورد پیراهن سید الشهداء است. رؤیای از جناب سکینه(س) است. میگوید: وقتی من فاطمه زهرا(س) را دیدم. رفتم خدمت حضرت شکایت کنم، گفتم: حسین ما را کشتند. فاطمه زهرا فرمود: یا سکینه آرام بگیر. رگ قلب مرا پاره کردی. این پیراهن خونین پدرت حسین است. از من جدا نمیشود تا قیام قیامت. که در قیامت این پیراهن به دست صدیقه طاهره(س) است.
در لهوف مرحوم سید بن طاووس هست که در حالات امام سجاد است و روایت را امام صادق بیان میکند. امام صادق فرمود: «أن زین العابدین بکی علی أبیه» امام سجاد(ع) چهل سال گریه کرد. «فاذا حضر الافطار» روزها را روزه میگرفتند و شبها را شب زنده داری میکردند. وقتی افطار حضرت را میآوردند میل نمیکردند. خادم حضرت به حضرت میگفت: آقا چرا میل نمیکنید؟ امام سجاد میفرمود: «و قد قتل ابن رسول الله جائعا؟، و کیف أشرب و قد قتل ابن رسول الله عطشانا» پسر پیغمبر تشنه و گرسنه بود. تکرار میکردند، سر سفره افطار گریه میکردند تا اینکه غذای حضرت با اشک چشم حضرت مخلوط میشد. خداوند روضه حضرت سید الشهداء را برای حضرت آدم خوانده است. جبرائیل برای ابراهیم خوانده است. همه انبیاء و اولیاء خبر داشتند. روایت پیامبر مفصل است. ولی این یکی دو حدیث را تبرکاً خواندند.
ما تازه از غدیر گذشتیم. اگر در غدیر حق امیرالمؤمنین شناخته میشد و بعد از غدیر وفاداری نشان داده میشد، کربلا پیش نمیآمد. این جمله زیاد شنیده شده است. این جمله معروف است. در لهوف سید بن طاووس هست که بیبی زینب(س) وقتی در روز عاشورا کنار بدن پاره پاره برادرشان سیدالشهداء(ع) آمدند، این جمله از بیبی زینب(س) است. عرضه داشت: حسین من، جانم به فدایت، پدرم به قربان تو گردد. که لشگر تو را روز دوشنبه غارت کردند. کربلا عاشورا دوشنبه نبود. معروف است که امام حسین شب جمعه مهلت خواست. ولی زینب(س) میفرماید: دوشنبه، دوشنبه همان روزی است که در سقیفه نشستند و غدیر یادشان رفت. در منابع معروف است. روایت زیاد داریم.
کتاب «الکامل فی التاریخ» از معروفترین کتابهای تاریخی ابن اسیر است. برای هفتصد سال پیش است، سه برادر بودند که از علمای برجسته اهل سنت بودند. یکی تاریخ دارد. یکی لغت دارد. این ضیاء الدین ابن اسیر است که در ادبیات است. عبارتی دارد که برای من جالب بود. «و اعلم ان الحسین لم یقتل یوم کربلا و انما قتل یوم السقیفه» امام حسین را در کربلا شهید نکردند، در سقیفه به شهادت رسید.
شریعتی: امروز صفحه 358 قرآن کریم آیات 59 تا 61 سوره مبارکه نور برای شما تلاوت میشود.
«وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «59» وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «60» لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «61»
ترجمه:و هر گاه كودكان شما به حد بلوغ رسيدند، پس بايد همانند كسانى كه قبلًا بالغ شدهاند، (در همه وقت) اجازه (ورود) بگيرند. خداوند اين گونه آيات خود را براى شما بيان مىكند و خداوند دانا و حكيم است. بر زنان وانشستهاى كه اميدى به ازدواج ندارند، باكى نيست كه پوشش خود را زمين گذارند، به شرطى كه زينت خود را آشكار نكنند. و عفّت ورزيدن براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و آگاه است. بر نابينا و لنگ و بيمار و بر خودتان ايرادى نيست كه بخوريد از خانههاى خود يا خانههاى پدرانتان يا خانههاى مادرانتان يا خانههاى برادرانتان يا خانههاى خواهرانتان يا خانههاى عموهايتان يا خانههاى عمههايتان يا خانههاى دايىهايتان يا خانههاى خالههايتان يا خانههايى كه كليدهايش را در اختيار داريد، يا خانههاى دوستانتان. بر شما باكى نيست كه دسته جمعى بخوريد يا پراكنده (و تنها)، و چون وارد خانهاى شديد، پس بر يكديگر سلام كنيد، كه تحيّتى است الهى و مبارك و پسنديده. خداوند آيات خود را اين چنين براى شما بيان مىكند، شايد كه بينديشيد.
شریعتی: «ای خدای اشک، اشک آب حیات تشیع است، میان ما و گریه جدایی نیانداز» اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: به قدری سلام در نگاه دین مهم است، «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً» اگر وارد خانه شدید و کسی در خانه نبود، باز هم سلام کنید. «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ» به خودتان سلام کنید. اگر وارد خانهای شدید و کسی نبود بگویید: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» این روزها توفیق داریم به بالاترین و بهترین عبد خدا که عبودیت را در زندگی خودش نشان داد زیاد سلام میکنیم. «السلام علیک یا ابا عبدالله»
به امام صادق فرمودند: ما فراوان جد شما سید الشهداء را یاد میکنیم. چه بگوییم وقتی به یاد جد شما افتادیم؟ حضرت فرمودند: سه مرتبه بگویید: صلی الله علیک یا ابا عبدالله!
شریعتی: نکات پایانی را بشنویم.
حاج آقای حسینی: من چند تقاضا دارم. تقاضای اول من این است که در عزاداریها هوای پیرها و سالمندها را داشته باشیم. من چند شب پیش خانه مادر شهیدی رفتم و خیلی غصه خوردم. خیلی تنها بود. گفت: بچههای من شهرستان هستند. من فکر کردم این شبهای بلند پاییز و زمستان بر اینها چه میگذرد. نیم ساعت محضر ایشان بودم. در بیست و چهار ساعت شبانه روز، من یک بیست و چهارم نتوانستم کنارش باشم. یک جملهای فرمود من خیلی ناراحت شدم. گفت: مستأجر داریم. خدا کند محرم که میشود مستأجر ما جایی نرود. مسافرت میرود. گفتم: چرا؟ گفت: من شب تا صبح به نور آشپزخانه اینها نگاه میکنم و دلم خوش است. میگویم: اینها هستند. نگذارید پدر و مادرها اینطور شوند. در این ایام اینها را مجلس عزا ببریم.
دو نفر رفیق بودند مدینه رفتند زیارت کنند. یکی از آنها تا رسید مریض شد. نتوانست حرم برود. رفیقش او را گذاشت و رفت. به این رسیدگی نمیکرد. به امام صادق پیغام داد که چنین قصهای پیش آمده است. مرحوم کلینی این روایت را نقل کرده است. حضرت فرمودند: اگر نزد این رفیقت بنشینی و هوای او را داشته باشی، از نماز در مسجد النبی ثوابش بالاتر است. ثواب نماز در مسجدالنبی بالاتر از صد هزار نماز است.
تقاضای دومی که دارم این است که عزیزانی که در مجالس شرکت میکنند، اول مجالس قرائت قرآن است. قاری میگوید: من چقدر قرآن بخوانم؟ میگویند: بخوان تا جلسه آماده شود. این خیلی بد است. سیدالشهداء(ع) شب عاشورا قرآن میخواند و اشک روی گونههایش جاری بود. سر بریدهاش هم قرآن خواند. نفر دوم میآید احکام بگوید. میگویند: احکام بگو تا سخنران بیاید. این خیلی بد است. قرآن با همه عظمتش ثواب خواندنش مستحب است. ولی یاد گرفتن مسائلی که ما به آنها احتیاج داریم همه نوشتند واجب است. سخنران میآید، میگویند: بگو تا مداح بیاید.
تقاضای سوم من این است که در این ماه، از شعرای عزیز یاد کنیم. جناب آقای سید رضا مؤید شعر زیبایی دارد. میگوید:
دیدم همهجا بر در و دیوار حریمت *** جایی ننوشته است گنهکار نیاید
شما تمام پرچمهای امام حسین را بخوانید. اگر یک پرچم پیدا کردی که نوشته باشد اینجا فقط خوبها بیایند. نه! بدها بیایند. ما از حر بدتر نیستیم. امام حسین فرمود: من دل اولیاء را به لرزه آوردم. ولی وقتی آمد، امام حسین فرمود: سرت را بالا بگیر. ماه آشتی است. باور کنید آشتی در محرم کمتر از آشتی در رمضان نیست. مرحوم علامه شوشتری میفرمود: اگر در رمضان نتوانستی از باب التوبه وارد شوی، عاشورا از باب الحسین بیا. این هم باب رحمت و توبه است. فرمودند: همه اهل بیت کشتی نجات هستند ولی کشتی امام حسین سریعتر است. «كلهم سفن النجاه و سفينه الحسين أسرع» شما ببینید کدام کشتی اینطور جمعیت سوار میکند؟ بنابراین تقاضا میکنم همه بیایند و کسی با امام حسین قهر نکند.
شب عاشورا بُریر نماز میخواند، نماز مستحبی بود. وسط نماز دید یکی از لشگریان سپاه عمر سعد یک جملهی بدی به امام حسین گفت. نمازش را شکست و سراغ کسی رفت که حرف بد زد. او را دعوت کرد که چرا آن طرف هستی، آن طرف بیا! در همین روزهای محرم وقتی غیث از طرف عمر سعد برای امام حسین پیام آورد، میخواست برگردد. حبیب او را گرفت. گفت: نمیگذارم بروی. تو برای چه آن طرف رفتی؟ تو این طرفی هستی. گفت: من پیغام آوردم. گفت: امکان ندارد بگذارم بروی. تو عمر سعدی نیست. تو حسینی هستی!
پدر و مادرها غصه میخورند برای هدایت جوانها، غصه نخورید. مجلس امام حسین اینها را بیمه میکند. تقاضای دیگر من این است که در بعضی مجالس که میرویم به فکر نیازمندان هم هستند. پول جمع میکنند و به نیازمندان میدهند. امام سجاد وقتی آمدند بدن امام حسین را به خاک بسپارند، بیش از سیصد زخم شمشیر و تیر و نیزه بر بدن امام حسین بود. ولی یک زخمی برای کتف حضرت بود برای عاشورا نبود. از امام سجاد سؤال کردند، این چیست؟ فرمود: اثر کیسهای است که پدرم به دوش میکشید. برای نیازمندان غذا میبرد. برنامه ریزی کنید برای نیازمندان کمک جمع کنید. اشکالی ندارد.
وقتی پیامبر خدا از معراج برگشتند، مردم گفتند: یا رسول الله از معراج چه خبر؟ پیامبر فرمودند: دیدم بر سمت راست عرض نوشته شده بود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة»
شریعتی: دعا بفرمایید.
حاج آقای حسینی: خدا را به حق صدیقه طاهره(س) قسم میدهیم به همه ما توفیق حد اکثری از مجالس سیدالشهداء عنایت بفرماید. اشک ما را در عزای امام حسین بیشتر کند. دل ما را محزون کند. همه کسانی که چشم امید به این مجالس دارند، امیدشان را برآورده کند و مریضهایشان را لباس عافیت بپوشاند. رفع هم و غم و گرفتاری از همه ارادتمندان اهل بیت بفرماید.
شریعتی: والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل الطاهرین.
صوت : برنامه سمت خدا_13 مهر 95_– اهمیت عزای حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام)