برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سیره حکومتی امیر مؤمنان امام علی(ع)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 11-01-97
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام خدمت همه بینندگان برنامه سمت خدا دارم. امیدوارم مثل همیشه سلام و ارادت خالصانه ما را پذیرا باشید. اولاً ماه رجب، ماه عبادت و بندگی را تبریک میگویم. ثانیاً ولادت وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) سیزدهم ماه رجب، امیدوارم سال خوبی همراه با سعادت و خیر و برکت و عافیت را آغاز کرده باشید. در جوار حرم کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه(س) مثل همیشه نایب الزیاره شما خواهیم بود. عنوان سخنم سیره حکومتی امیرمؤمنان است برگرفته از نهجالبلاغه، مثل همیشه مهمان سفره نورانی امیر مؤمنان(ع) در نهجالبلاغه هستیم.
خطبه 216 «أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُم» (نهج البلاغه، خطبه 216) امیرالمومنین میفرماید: خداوند برای حاکمان حقوقی بر مردم قرار داده و متقابلاً حقوقی از سوی مردم بر حاکمان. این زیباترین بیان امیرالمؤمنین است. سیره حکومت علوی و عدل امیرالمؤمنین این است. حقوق یک طرفه نیست.
حضرت در خطبه 34 توضیح بیشتری در این فراز دارند. میفرمایند: چهار حق است که شما بر من دارید. مردم چهار طلب از حاکمان خودشان دارند. «فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا» 1- برنامهریزی صحیح برای اداره حکومت. 2- توزیع عادلانه ثروت، وظیفه حاکمان است. 3- آموزش، «تعلیمُکم» 4- «تأدیبُکُم» تربیت، این چهار حقی است که شما بر من دارید.
اما حقوقی که من بر شما دارم. «وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ» به بیعتی که با من بستید، وفادار باشید. 2- «وَ النَّصِيحَةُ» شما خیرخواه حاکمان اسلامی باشید. 3- «وَ الاجَابَةُ» وقتی فراخوان میزنم بیایید و همراهی کنید. 4- «وَ الطَّاعَةُ» وقتی دستوری میدهم اطاعت کنید. این حقوق متقابل است.
بعد حضرت میفرماید: «اَلْحَقُّ اَوْسَعُ الْاَشْیاءِ فِی التَّواصُفِ وَ اَضْیَقُها فِی التَّناصُفِ» یعنی فکر نکنید که هرکس ادعا کرد حکومت من حکومت عادلانه است، من به عدالت رفتار میکنم، از او به آسانی بپذیرید. «الحق اوسعُ الأشیاء» برای سخن گفتن و از عدالت دم زدن، دایره حق از همه وسیعتر است. خیلی قشنگ میشود گفت: ما چه کردیم، ما چه میکنیم. بشارتها، مژدهها، وعدهها «اَوْسَعُ الْاَشْیاءِ». اما از آن طرف «وَ اَضْیَقُها فِی التَّناصُفِ» ولی حق و اجرای عدالت از همه چیز در عمل سختتر و پیچیدهتر است. ادعایش آسان است. همه ادعا دارند. چه کسی است که بگوید: من نمیخواهم به عدالت رفتار کنم و حکومت ما حکومت عادلانه است. همه این را میگویند. ولی در عمل «وَ اَضْیَقُها فِی التَّناصُفِ» از همه سختتر است و این خیلی بد است.
پیامبر خدا یک جملهای دارد. میفرماید: «ان اشد الناس حسرة يوم القيامة» این را حاکمان و کسانی که مسئولیت دارند گوش کنند ولو مسئولیت بسیار کوچک، اگر به عدالت رفتار کنند چه پاداشی دارند و اگر ظلم کنند چه عذابی دارند. فرمود: «ان اشد الناس حسرة يوم القيامة» شدیدترین عذاب در روز قیامت برای کسی است که «الذى و صفوا العدل ثم خالفوه» وقتی حرف میزند و سخن میگوید، خیلی از عدالت قشنگ حرف میزند اما در عمل، عمل او عادلانه نیست. حکومتش عادلانه نیست. فرمود: فردای قیامت عذاب و حسرت اینها از همه بالاتر است. ولی اگر خوب عمل کنند، پیامبر خدا فرمود: «ان عدل الحاکم یوماً» اگر حاکم یک روز به عدالت رفتار کند، «یعادل عبادة العابد خمسین» معادل پنجاه سال عبادت یک عابد است. عبادت شما همین خدمت به مردم است. عادلانه رفتار کردن است. یک روز به عدالت با مردم رفتار کنید از عبادت پنجاه سال یک عابد بالاتر است. اما نقطه مقابلش، فرمود: «مَنْ ولی علی رقاب عشرة من المسلمین» اگر کسی بر ده نفر از مسلمانان حکومت کند، «و لم یعدل بینهم» ولی با آنها به عدالت رفتار نکند، کسی مسئولیتی داشته باشد بر ده نفر حکومت کند ولی به عدالت رفتار نکند، «حشره الله یوم القیامه و یداه مغلولتان الی عنقه» فردای قیامت در حالی که دستهایش به گردنش غل و زنجیر شده است، محشور میشود. اگر بر ده نفر حکومت کردی، ولی به عدالت رفتار کن. این پاداش حکومت عادلانه و این هم عذاب ظلم در حکومت.
حضرت در خطبه 216 میفرماید: بدانید «لایَجْری لِاَحَدٍ اِلاّ جَری عَلَیْهِ» حقوق دو طرفی است. اگر به نفع کسی هست و اگر کسانی که حاکم هستند، طلبی از مردم دارند، مردم هم باید از آن طرف همراهی کنند. میفرماید: «فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّهُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ و لا تصلح الولاة الا باستقامة الرعیه» (نهجالبلاغه/ص333) هیچگاه جامعه اصلاح نمیشود. مردم اصلاح نمیشوند مگر اینکه حاکمانشان اصلاح شوند. اگر شما امروز در جامعه انتظار خوبی و اخلاق و پاکی و صفا و صمیمیت دارید باید نگاه به حاکمها بکنید. مردم آینه حاکمان خودشان هستند. هرچه میخواهید در مردم ببینید در حاکمان ببینید. حاکمان ما اخلاق و عدالت داشتند. آرامش داشتند. این به جامعه سرایت میکند. «فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّهُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ» خیلی تأثیر دارد. قطعاً بالاترین تأثیر اخلاق و رفتار حاکمان در مردم هست. نقطه مقابلش حضرت نفرمود: حق دو طرفه هست. «و لا تصلح الولاة الا باستقامة الرعیه» حاکمان وقتی در مسیر صلاح قرار میگیرند که مردم در مسیر صحیح قرار بگیرند. مردم حکومت را مجبور به پذیرش عدالت کنند.
باز حضرت میفرماید: «فعلیکم بالتناصح فی ذلک» خیر همدیگر را بخواهید. هم حاکمان خیر مردم را بخواهند و هم مردم خیر حاکمان را بخواهند. هم حاکمان دلسوز مردم باشند. هم مردم وقتی حاکمان دلسوز را میبینند مطیع آنها باشند و گوش کنند و همان که حضرت در خطبه 43 فرمودند. وقتی فراخوان میزند جواب بدهند. وقتی فرمان میدهد اطاعت کنند. دو طرفی است. «فعلیکم بالتناصح فی ذلک و حسن التعاون علی» سید رضی(ره) مینویسد: حضرت که اینطور مطالب را بیان میکردند که مسئولین چه حقوقی دارند. مردم چه حقوقی دارند، «فَأَجَابَهُ (علیه السلام) رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ بِكَلَامٍ طَوِيلٍ يُكْثِرُ فِيهِ الثَّنَاءَ عَلَيْهِ وَ يَذْكُرُ سَمْعَهُ وَ طَاعَتَهُ لَهُ» یکی از اصحاب امیرالمؤمنین بلند شد مفصل مدح و ثنای امیرالمؤمنین را گفت. شروع به تعریف از حضرت کرد. حضرت نپسندید. فرمود: «فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّ مِنْ حَقِّ مَنْ عَظُمَ جَلَالُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فِي نَفْسِهِ وَ جَلَّ مَوْضِعُهُ مِنْ قَلْبِهِ أَنْ يَصْغُرَ عِنْدَهُ لِعِظَمِ ذَلِكَ كُلُّ مَا سِوَاهُ» اینها انسانهای ساخته میخواهد. آدمهایی که شخصیتهای آسمانی و الهی و خود ساخته دارند نه آدمهایی که اسیر نفسشان باشند. فرمود: کسانی که خدا در نظرشان بزرگ جلوه کند، به تعبیر امیرالمؤمنین اگر انسانها به این رشد رسیدند و حاکم به این رشد رسید که خدا در نظر او بزرگ جلوه کند، دیگر همه چیز در نظر او باید کوچک جلوه کند.
«وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ» اصلاً دوست ندارم شما فکر کنید، گمان کنید که «أَنِّي أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ» دوست ندارم شما فکر کنید امیرالمؤمنین ثنا خوانی شما را دوست دارد. تملق و چاپلوسی نکنید. «وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ كَذَلِكَ» الحمدلله علی اینطور نیست. برای چه یک ساعت وقت مردم را گرفتی و بعد ثنای مرا میکنی. من اینطور نیستم. ثانیاً «وَ لَوْ كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ يُقَالَ ذَلِكَ» اگر اهل این هم بودم، امیرالمؤمنین انسان برتر و شایسته نمونه عالم و انسان کامل است. فرمودند: من اینطور نیستم اما اگر هم اینطور بودم، «لَتَرَكْتُهُ انْحِطَاطاً لِلَّهِ» در پیشگاه عظمت خداوند، عظمت و جلال برای خداست. ما کسی نیستیم. اگر دنبال مدح و ثنا بودم وقتی عظمت پروردگار را میبینم باید اینها را کنار بزنم. پس اولاً دوست ندارم شما در فکرتان این باشد که من مدح و ثنا را میپسندم، ثانیاً وقتی انسان عظمت خدا را میبیند باید اینها را کنار بگذارد. ثالثاً «وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ» شاید برای شما مردم شیرین باشد. بگویید: این آقا خدمت کرده است. ما مدح و ثنا کنیم و ستایش کنیم. برای شما شیرین است ولی باز هم جا ندارد. بخاطر اینکه من هنوز کاری نکردم. «فِي حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا» من کاری نکردم. امیرالمؤمنانی که در طول تاریخ بشریت غیر از حکومت رسول خدا حکومتی نظیر آن نیامده و نخواهد آمد به قول صعصعهبن سوهان به امیرالمؤمنان فرمود: تو به خلافت آبرو دادی. زینت دادی و بالا بردی، خلافت تو را بالا نبرد، ولی تازه میگوید: من کاری نکردم. ما بدهکار شما هستیم. هنوز خیلی از کارها باقی مانده است.
«فَلَا تُكَلِّمُونِي» در بخش پایانی خطبه حضرت چهار دستور و تقاضا دارند. مردم اینطور با من حرف نزنید، مسئولین باید گوش کنند. حضرت فرمود: اگر مردم این چیزها را در حاکمان دیدند، اگر حاکمان این حقوق را رعایت کردند، مردم هم باید رعایت کنند. فرمود: شما خیرخواه باشید. وقتی دستوری دادم اطاعت کنید. شما باید به وظیفهتان عمل کنید. «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ» آنطور که با جبارها حرف میزنند با من حرف نزنید. «وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ» محافظه کاریهایی که نزد حاکمان تندخو و ظالم دارید، این ملاحظات را پیش من نداشته باشید. هرچه میخواهید به من بگویید. حقایق را بگویید. واقعیتهای جامعه را بگویید و با محافظهکاری با من سخن نکنید. «وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ» منافقانه با من برخورد نکنید. ساختگی با من برخورد نکنید. ظاهر و باطن شما یکی باشد.
«وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي» اصلاً باور نکنید، گمان نکنید، در ذهن شما نیاید که اگر حقی را به من گفتید، برای من سخت و سنگین است. از بس مردم حکومتهای ظالمانه و مستبد را تجربه کرده بودند، لذا حضرت اصرار دارد تأکید کند. متأسفانه بعد از امیرالمؤمنان ما دیگر ندیدیم. داستانی را در تاریخ نقل میکنند هارون الرشید ادعای خلافت و جانشینی پیامبر را داشتند. یکوقتی هارون به مکه آمد. خطبه نماز جمعه خواند. مردم میدیدند از عدالت سخن میگوید اما رفتارت چطور. عملت چطور؟ فقط از عدالت حرف میزنی، خطبه میخوانی، یک کسی از پای خطبه نماز جمعه هارون الرشید فریاد زد، آیه سوم سوره یوسف را خواند. گفت: «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» (یوسف/3) خیلی کار زشتی است که حرفی میزنید که در عمل خودتان انجام نمیدهید. فکر میکنید هارون با او چه کرد؟ هارون الرشید دستور داد او را گرفتند، آن شب صد تازیانه به او زدند. در تاریخ هست تا صبح ناله میزد و میگفت: مردم از درد این تازیانهها! یک آیه قرآن برای حاکم خواندم! مگر تو مسلمان نیستی، خوب حرف میزنی. «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون» این برخورد هارون الرشید با یک موعظه بود. امیرالمؤمنین فرمود: با من اینطور رفتار نکنید.
سیره حکومت دینی و علوی امیرالمؤمنین این است. در تمام ردهها، از یک دهیاری که در یک دهستان است تا بالاترین مقامها! طوری با مردم برخورد کنند که مردم به راحتی حرفشان را بزنند. منافقانه و ساختگی برخورد نکنند. حضرت میفرمایند: اصلاً گمان نکنید که من از حرف حق بدم میآید، نه! «وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِي» اصلاً فکر نکنید من در پی بزرگ ساختن خودم هستم. حاکمان ظالم معمولاً سعی میکنند، خودشان که عظمتی ندارند. چون عظمت در عدالت است. عظمت در خوبی و همراهی با مردم است. عظمت در محبت است. اگر محبت حاکم در دل مردم رفت، آنجا عظمت پیدا میکند. آنها را نداشتند و سعی میکردند یک جلال و جبروتهای کاذبی برای خودشان درست کنند. فرمود: من دنبال این نیستم که خودم را بزرگ جلوه بدهم. کجای عالم پیدا میکنید نمونه کامل انسان کامل بود.
جرج جرداق مسیحی مینویسد: «الامام علی بن ابی طالب صوت العدالته الانسانیه» امیرالمؤمنان نظیر ندارد. ولی میفرماید: فکر نکنید من دنبال ساختن عظمتها و بزرگیهای دروغین برای خودم هستم. نه! من نه از حرف حق بدم میآید و برایم سنگین است، نه دنبال بزرگ جلوه دادن خودم هستم. «فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ يُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ كَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَيْهِ» اگر کسی تحمل شنیدن حرف حق را نداشته باشد. اگر کسی تحمل شنیدن دعوت به عدالت را نداشته باشد، حتماً در عمل به عدالت کوتاهی خواهد کرد و عمل به عدالت برایش سنگین خواهد بود. «فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ» همیشه حرف حق را به من بگویید. «أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ... فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِيدٌ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَيْرُهُ» من و شما، در نامههای نهجالبلاغه ببینید، امیرالمؤمنین است. هرجا حضرت خواستند نامه بنویسند اول که خودشان را میخواهند معرفی کنند، می نویسند «بسم الله الرحمن الرحیم، من عبدالله» من بنده خدا هستم. اسمتان چیست؟ «علیٍ» بعد مینویسند: امیرالمؤمنین! قبل از اینکه امیرالمؤمنین باشم «من عبد الله»، «فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِيدٌ» من و شما همه «عبیدٌ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَيْرُهُ» در یک کلام پیام خطبه 216 نهجالبلاغه، سیره حکومتی امیرالمؤمنین این است که هم مردم نسبت به حاکم یک وظیفهای دارند. خیرخواه باشند و جواب فراخوان حاکم را بدهند و اطاعت کنند. هم حاکم نسبت به مردم وظیفهای دارد که به تعبیر امیرالمؤمنین توزیع عادلانه ثروت، آموزش و تربیت جامعه، الگوی عملی بودن برای جامعه، پذیرش حرف حق و تعابیری که حضرت داشتند.
چقدر کلام حضرت شیرین است. این شیرینی در ذائقه شما مخاطبین احساس نمیشود؟ احساس نمیکنید از سفره امیرالمؤمنین لذت بردید. شیرین نبود و حلاوت نداشت؟ این سفره و مائده آسمانی امیرالمؤمنین شیرین نبود؟ اگر شیرین بود تقاضا میکنم با نهجالبلاغه انس بگیرید. آدم غصه میخورد این امام مظلوم و این کتاب مظلوم، روزی چند حکمت را مطالعه کنید. خدا مرحوم علامه مجلسی را رحمت کند. مجلسی اول به مجلسی دوم، ما دو تا مجلسی داریم. علامه ملا محمد تقی پدر، علامه ملا محمد باقر پسر، هردو علامه بودند و بزرگ بودند. علامه مجلسی اول وصیتی دارد به فرزندش میفرماید: پسرم به تو وصیت میکنم هر روز این دو کار را انجام بده. علامه ه علامه میگوید: پسرم هر روز این دو کار در برنامه تو باشد. 1- هر روز یک جزء قرآن همراه با تدبر بخوان. 2- هر روز به نهجالبلاغه مراجعه کن. مخصوصاً علامه فرمودند: نامه 31 نهجالبلاغه که طولانیترین نامه تربیتی نهجالبلاغه است به امام مجتبی(ع). علامه به علامه وقتی میخواست سفارش کند تلاوت یک جزء قرآن هر روز، مطالعه نهجالبلاغه هر روز.
سال نو بر شما مبارک باشد. امیدواریم در زیر سایه امام زمان سالی همراه با سعادت و خوشبختی و شادی باشد. چه سالی که با این اعیاد آغاز میشود. ولادت امیرالمؤمنین، ولادت امام جواد(ع)، ماه با عظمت رجب، ماه عبادت و ماه بندگی، امیدواریم همه اینها دست به دست هم بدهد و بهترینها را برای ما رقم بزند. نایب الزیاره شما در جوار حرم کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه باشم.
«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
صوت : برنامه سمت خدا - 4 فروردین 97 - سیره حکومتی امیر مؤمنان امام علی(ع)