شاعر آئینی و جبهه مقاومت رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

۷ تیر ۱۴۰۳ 105 0 نظر

«به وقت غزل »

وقتی غزلم  اشک روان  بود ، نبودی

از داغ تو دلها  نگران بود ، نبودی

 

در بین غزل ها  همه جا  قافیه  بودی

نامت  همه  ارایه ی آن بود  ، نبودی

 

دنبال تو تا  صبح  سحر در دلِ صحرا

حرفت به   زبان  دگران  بود،  نبودی 

 

درفصل گل و بلبل و سر سبزی ایام

غم  جلوه گر محفل مان بود ، نبودی

 

یک ملت دلسوخته در ذکر ودعا بود

بانگ سحر و  وقت اذان  بود ، نبودی

 

تو رفتی  و با رفتن  تو  رفت وجودم 

در سینه فقط  آه نهان  بود، نبودی

 

من ماندم و یک زخم که سرباز نموده

اخبار تو  سر خط  جهان  بود،  نبودی 

 

رسول چهارمحالی (ساقی عطشان)

گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاعر آئینی و جبهه مقاومت رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) می باشد.