حاج سید رضا نریمانی

۲۶ شهریور ۱۳۹۷ 23776 0 نظر

عاقبت روزی ذبیح ذوالفقارت میشوم

یا شکارم میکنی یا خود شکارت میشوم

افضلُ الاوقات من وقت به یادت بودن است

لحظه‌ای که واقعا دلْ‌بی‌قرارت میشوم

بی‌پناه افتاده‌ام٬ آیا پناهم میدهی؟

مُستَجیرِ دستهای مُستَجارت میشوم

واقعا شرمنده‌ام با نامه‌ی آلوده‌ام

موجب این غصه‌های بی‌شمارت میشوم 

بین نوکرها به این آواره هم جا میدهی

بین اینها نوکرِ ایل و تبارت میشوم

مبتلای تو شدن اصلا نمی‌آید به من

با دعای مادرت زهرا دچارت میشوم

با ضمانت‌نامه از شاه خراسان، اربعین

راهی کرببلا بهر زیارت میشوم

هر ستونی می روم یاد رقیه میکنم

روضه‌خوانِ عمه‌ی ناقه‌سوارت میشوم

 

*شاعر : محمدجواد شیرازی

 


صوت : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - مناجات - عاقبت روزی ذَبیحِ ذوالفقارَت میشوم

---------------------------------------------------

بابایی، عجب! سری به ما زدی!

بابایی، به دیدنم خوش اومدی

بابایی، مشکل غربتم رو حل کن

بابایی، یه دست بکش روی سرم

بابایی، موهام رو شونه کن یه‌کم

بابایی، یه بار دیگه منو بغل کن

خبر داری

دلم گرفته این شبا شدیداً

به زخم من همه نمک پاشیدن

چادرمو تو ازدحام کشیدن 

میدونی، چرا دلم گرفته باز

میدونی، کسی منو بازی نداد

من میرم‌و بیا یه‌کم دنبال من کن

میدونی، به قامتم می‌خندیدن

میدونی، به لکنتم می‌خندیدن

باباجون، یه فکری هم به حال من کن

به روم نیار

درسته کل صورتم کبوده

این همه سیلی حق من نبوده

روسری‌مو یه بی‌حیا ربوده

مرا ببخش به مهمانی تو بر نخورَد

طبق به درد من و سفره‌ی سحر نخورد

غذا طلب ننمود‌م، مگر نمیدانی

رقیه هیچ به جز لقمه‌ی پدر نخورد

دَمار از همه‌ی مردمش درآرم من

به شهر شام دوباره رَهَم اگر نخورد

همیشه چشم من از ازدحام می‌ترسید

که یک زمان تنم آنجا به یک نفر نخورد

بلد شدم بنویسم فرات، بابا، آب 

و اِن یَکاد بخوان دخترت نظر نخورد

 


صوت : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - روضه - هر ستونی میرم یادِ رقیه می کنم

ویدیو : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - روضه - سلام آقا که الان رو به روتونم


---------------------------------------------------

جاموند از بقیه، یه سه ساله دختر

میره یه یهودی به دنبال دختر

یکی نیست بگه این چی کار با تو داره؟

مگه یه سه ساله چقد تاب میاره؟

رسید خیلی بد زد، با مشت و لگد زد

نه تنها فقط اون، که هرکی اومد زد

همون دستایی که علی اکبرو زد

حالا روزی صد مرتبه دخترو زد

آخه چی بوده جرمش که 

اینجور چشاش پر از اشکه

چشمش به صاحب مشکه 

یه غم‌دیده دختر ، بی‌یار و بی‌همدم

دستاشو میبنده، یه مرد نامحرم

روزا توی بازار، شبا تو خرابه

مگه جای دختر تو بزم شرابه؟

الان خوبه عمه میگیره چشامو

نمیبینه چوب زد لبای بابامو

ولی آخرش چی!؟ آخر که میبینه

سر بابا جونش روو پاش که میشینه

زینب ترسش فقط همینه

دختر پیش باباش نشینه

جای چوبو رو لب نبینه

 

*شاعر : داوود رحیمی 

 

سرو وارد خرابه کردن، گذاشتن جلوی این سه ساله؛ حرفایی این سه ساله با این سر زده، نگفتنیه، کار باهاش ندارم.

اما یه حرفایی زده؛

گفت بابا چرا اینحوریه سرت؟! 

سؤال شده برام! مگه قبل شهر شام تو دِیرِ راهب این سر رو راهب مسیحی با گلاب شستشو نداد؟!

با گلاب که شستشو داد همه‌ی زخم‌ها  رو پاک کرد.

من دیدم سرت خیلی تمیز شده بود. اصلا زخم بهش نبود. اما الان که سرتو جلوم گذاشتن میبینم لبات خونیه، دندونات شکسته‌ست...

حالا فهمیدم بابا

دیروز تو مجلس اون نامرد قدّم نمی‌رسید، اما میدیدم این چوب بالا میرفت دستای عمه‌م هم بالا میرفت، چوب که پایین میومد دستای عمه‌م هم به صورتش میخورد....

حالا فهمیدم با سرت چی کار کردن...

حسین....

 


صوت : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - روضه - جا موند از بقیه سه ساله دختر

---------------------------------------------------

باباجون خسته‌ی راهم

که اعصابم بهم ریخته

چیزی نیست حال من خوبه

یه‌کم خوابم بهم ریخته

خوابم بهم ریخته ، اعصابم بهم ریخته

پاهامم آبله دارن ، نمی‌تونم بخوابم پس

حالم پریشونه ، آخه ویرونه ویرونه

اشکمو هی درآوردن ، باهام بازی نکرد هیچ‌کس

چشماتو نبند تا چشمامو نبندم

تو گریه نکن قول میدم که بخندم

«مَنِ الَّذیٖ اَیْتَمَنیٖ بابا بابا بابا بابا»

حالا که اومدی پیشم

بذا خلوت کنم با تو

بذا تعریف کنم بعدش

ببین من پیر شدم یا تو

من پیر شدم یا تو ، بذا خلوت کنم با تو

نگی من بی‌ادب بودم ، نگی این دختر عاشق نیست

گریه شده کارم ، اگه من دست به دیوارم

نمی‌تونم پاشم از جام ، پاهام پاهای سابق نیست

موهای تو سوخته ، موهای منم سوخت

تو آتیش خیمه ، کلّ بدنم سوخت

(چشماتو نبند تا چشمامو نبندم

تو گریه نکن قول میدم که بخندم)

«مَنِ الَّذیٖ اَیْتَمَنیٖ بابا بابا بابا بابا»

اون شب از روی اون ناقه

توی راه بین اون صحرا

بازی می‌کردم افتادم

اینقد غصه نخور بابا

غصه نخور بابا ، توی راه بین اون صحرا

یکی دستش تو تاریکی به گونه‌م خورده چیزی نیست

هیچ‌کس نمیدونه ، بپرس از عمه میدونه

یکی از من یه گوشواره امانت برده چیزی نیست

دندون تو افتاد ، تو تشت طلا- من...

دندونای شیریم ، باز در میان حتما

اصلا تو نگفتی ، من خسته و تنهام

تو اوج مصیبت ، بابایی‌مو میخوام

«مَنِ الَّذیٖ اَیْتَمَنیٖ بابا بابا بابا بابا»

 


صوت : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - زمینه - باباجون خسته ی راهم

ویدیو : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - زمینه - باباجون خسته ی راهم


---------------------------------------------------

ملیکه‌ی تموم عالمِین

دلم‌و برده بین‌الحرمین

دلم‌و دادم از بچگیم

دست رقیه‌ی بنتُ الحسین

دنیا رقیه، عقبا رقیه

تکرار بی‌بی زهرا رقیه

دل مست جامت ، هستم غلامت

زده دلم رو عباس به نامت

در حیرتم از قدر و مقامت

هردم ملائک میدن سلامت

«رقیه رقیه رقیه

رقیه رقیه رقیه» 

هرچی بگم از کَرَم کمه

لطف تو شاملِ دوعالمه

خدا میدونه که امید من

به شب سوم محرمه

دریا رقیه ، غوغا رقیه

شور دل من، جان یارقیه

روح کرامت، داری شهامت

تو شام و کوفه، کردی قیامت

شاگرد زینب، در استقامت

ای خطبه‌خوانِ شأن امامت

«رقیه رقیه رقیه

رقیه رقیه رقیه» 

ساقی ساقی شراب غم بده

اذن ورود به حرم بده

دست گدایی‌مو نگاه بکن

روزی‌مو زیر این عَلَم بده

محشر اباالفضل، سرور اباالفضل

آیینه‌دارِ حیدر اباللفضل

سردار ابالفضل، دلدار ابالفضل

ای دلبر مَه ‌رخسار ابالفضل

ای مرتضی در تکرار ابالفضل

مانند حیدرْ کرّار ابالفضل

«ابالفضل ابالفضل ابالفضل 

ابالفضل ابالفضل ابالفضل»

 


صوت : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - تک - ملیکه ی تمومِ عالَمِ، دلَمُ برده بین الحرمین

ویدیو : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - تک - ملیکه ی تمومِ عالَمِ، دلَمُ برده بین الحرمین


---------------------------------------------------

سرِ منو نشون نده

سرِ خودت چی اومده

خوشی به ما نیومده۲

به صورتت کی چنگ زده؟!

به پیشونیت کی سنگ زده؟!

خوشی به ما نیومده۲

سر بُریده‌تم رسید، ای وای بابا

رگ گلوتو کی برید، ای وای بابا

اونی که تا اینجا سرت رو آورده

کاش به موهات دست می‌کشید، ای وای بابا

دست کیا سپردنت ، تنور خولی بردنت

شکر خدا که آخرش ، پیش خودم آوردنت

«بار سفر رو جمع کنم ، زحمت‌و باید کم کنم» 

حال‌و‌روزم خیلی بَده

درد دل من بی‌حده

خوشی به ما نیومده۲ 

اشک چشام در اومده

حوصله‌مم سر اومده

خوشی به ما نیومده۲

میای باهم بازی کنیم، بابا جونم

روی هم‌و نازی کنیم، بابا جونم

نمیتونه دل بکَنه عمه از من

باید اونو راضی کنیم، بابا جونم

ای شمع من، چراغ من ؛ مرهم درد و داغ من

بیا بریم تا این‌که زجر - نیومده سراغ من

«بار سفر رو جمع کنم ، زحمت‌و باید کم کنم» 

کی به گلوت خنجر زده

به سر و روت خنجر زده

خوشی به ما نیومده۲

هر کی منو زد بد زده

پهلومو با لگد زده

خوشی به ما نیومده۲

هنوز داره از دهنم خون میریزه

از صورتم رو دامنم خون میریزه

شبیه مادرت شدم با این زخما

از گوشه‌ی پیراهنم خون میریزه

گفتم سرم شکست زدن، با مشت و پشت دست زدن

زیر چشام سیاه شده، اینو مردای مست زدن

«بار سفر رو جمع کنم ، زحمت‌و باید کم کنم»

 


صوت : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - واحد - سرِ منو نشون نده سرِ خودت چی اومده

---------------------------------------------------

دوباره دارم هوای دیدن کربلا

بِاَبیٖ اَنْتَ وَ اُمّیٖ یا شَهیدَ البُکاء

پرچم سیاه گنبدو میبینم

میام‌و تو خیمه‌ی عزات میشینم

این دین من حسین ای آیینم

سلام ای تمام امیدم حسین

سلام ای پناه دو عالم حسین

سلام ای عزیز دل فاطمه

سلام ای شهید محرم حسین

«امیری حسینٌ و نِعمَ الاَمیر» 

رسیدم دوباره به ماه غمت یاحسین

پوشیدم مشکی به زیر پرچمت یاحسین

به پای منبر روضه‌هات میشینم

میزنم به اذن مادرت به سینه‌م

میده چای روضه تسکینم

تو که سنگ صحرا رو دُر می‌کنی

دوتا دست خالی‌مو پُر می‌کنی

اسیر هواهای نفسم شدم

ولی میدونم من رو حُر می‌کنی

«امیری حسینٌ و نِعمَ الاَمیر»

کاشکی با شور حسینی متلاطم بشم

اربعین برا زیارتِ تو عازم بشم

کی میگه پرچم تو روی زمینه

باید این حماسه رو جهان ببینه

عشقت آقا شکوه آفرینه

به پا کرده تو دنیا محشر حسین

ببینید چقدر داره لشکر حسین

چی میشه کنار عمودِ سلام

بخونیم سلام خدا بر حسین

«امیری حسینٌ و نِعمَ الاَمیر»

علت جوشیدن چشمه‌ی چشمام تویی

توی این تلخی و شیرینی دنیام تویی

خدا رحمت کنه اون قدیمیا رو

به ما یاد دادن آخه این کیمیا رو

نام حسین و یاد کربلا رو

قسم به کتیبه قسم به عَلَم

قسم میخورم به غبار حرم

اگه تو ازم راضی باشی حسین

خدا هم دیگه راضی میشه ازم

«امیری حسینٌ و نِعمَ الاَمیر»

 


صوت : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - واحد - دوباره دارم هوای دیدنِ کربلا

ویدیو : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - واحد - دوباره دارم هوای دیدنِ کربلا


---------------------------------------------------

رو دوشمه بار گناهم

منم یه غلامِ سیاهم

به جز تو کسی رو ندارم

به خیمه‌ی روضه پناهم

من گدا زیر دین آقا

صدا زدم یاحسین آقا

صدا زدم تا دلم دریا شه

یه کاری کن کربلام امضا شه

دار و ندار من از کرمته، رو چشمام قدمته 

دل خونه‌ی توئه دل حرمته، دلگرمیم علمته

«سلطان دلم ، ای شاه کرم

خیلی نوکرم، حسین»

دلم که میگیره بهونه

برای تو روضه میخونه

نسیم شبای محرم

منو به حرم میرسونه

منو بخر نوکرم ارباب

بده پرم تا حرم ارباب

یه روزی من زیر پات میمیرم

وسط سینه‌زنات میمیرم  

اون که میمیره برای تو منم، از تو دل نمی‌کَنم

زیر علم تو سینه میزنم، کربلاته وطنم 

«سلطان دلم ، ای شاه کرم

خیلی نوکرم، حسین»

فدای تو بی‌کفنم من

از عشق تو دل نکنم من

تا یادمه گریه‌کنم من

تا یادمه سینه‌زنم من

یادمه با مادرم آقا

اومده بودم حرم آقا

یادمه که نوجوون بودم من

از کوچیکی نوحه‌خون بودم من

ماتم دلم ماتم توئه، غم من غم توئه

هر نفس من از دم توئه، هستیم پرچم توئه

 «سلطان دلم ، ای شاه کرم

خیلی نوکرم، حسین»

 


صوت : شب سوم محرم 97 - هیئت فدائیان - شور - رو دوشمِ بارِ گناهم

 

 

 

 

 

 

 

 

کلیدواژه ها:

متن محرم 97 - متن اشعار شب سوم محرم 97 - متن اشعار سید رضا نریمانی محرم 97 - متن کل اشعار محرم 97 نریمانی - شب سوم محرم 97 متن اشعار

گزارش 3
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حاج سید رضا نریمانی می باشد.