حاج سید رضا نریمانی

۲۸ مهر ۱۳۹۷ 25008 0 نظر

هرقدَر محتاج اینجا با خجالت می‎رسد 

پابه پای این خجالت‎ها به عزت می‎رسد

کاسه‎ها و کوزه‎ها را بشکن اصلا بر سرم 

دل همین که خُرد شد باران رحمت می‎رسد

گریه‎ام را دوست داری، گریه بهتر می‎کنم 

اشک کاری می‎کند آدم به جنّت می‎رسد

جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر 

می‎رسد بنده به هرجا از محبّت می‎رسد

دست من بر رشته‎ی چادر نماز مادر است 

فاطمه راضی که باشد برگ دعوت می‎رسد

هر زمان از چشمت افتادم «حسین» آمد کمک 

بس که این اربابِ ما خیرش به رعیت می‎رسد

 

جای پای حضرت صدیقه را بوسیده است 

خوش‌به‌حال هرکه لب‎هایش به تربت می‎رسد

کاش بودم زیر سقف آسمان کربلا 

رحمت اربابِ ما آنجا به غایت می‎رسد

گرچه انگشتش بریده دستگیر عالم است 

منجیٓ ما از ته گودالِ غربت می‎رسد

داد می‎زد که نرو، فریاد می‎زد که نزن 

خواهرش تا دید شمر بی‌مروت می‎رسد

یک لباس کهنه دارد درنیاور از تنش

لعنتی از خیمه‎ی زن‎ها غنیمت می‎رسد

چادر من را بگیر عمامه‌اش را پس بده 

برده‌ای عمامه‌اش را چادرم را پس بده

امان از بادها، سوزان وزیدند

امان از تیغ‌ها برّان رسیدند

ألا یا اهلَ العالَم جدّ من را

به‌روی خاک‌ها عریان کشیدند

ألا یا اَهلَ العالَم! اهل کوفه!

سرش را با لب عطشان بریدند

سواره ده‌نفر ناپاک‌زاده

به روی آن تن بی‌جان دویدند

جسارت بر تنش کردند اما

فقط از رأس او قرآن شنیدند

 

شاعر: محمدجواد شیرازی

 

من روضه‌خوان غربت آقای عالمم

بی‌تاب سربریده‌ی ماه محرمم

با گریه‌ هر غروب من از حال میروم

با هر فراز ناحیه گودال میروم

صبح و غروب ندبه‌کنان گریه می‌کنم

این روضه را به مادرمان هدیه می‌کنم:

بر نیزه تکیه داد ز جایش بلند شد

دردش گرفته بود، صدایش بلند شد

فرمود: زنده‌ام! به کجا حمله می‌کنید؟

 نامردها به خیمه چرا حمله می‌کنید؟

کار مرا تمام نکرده کجا سنان؟

اینجا کنار لشکری از گرگ‌ها بمان

با یال غرقِ خون شده برگشت ذوالجناح

با زینِ واژگون شده برگشت ذوالجناح

اینجا به بعد ضربه زدن‌ها شروع شد

اینجا به بعد شیونِ زن‌ها شروع شد

زنده شده به چشم ترم، وای وای وای

بیرون زدند اهل حرم، وای وای وای

دنبال ذوالجناح هراسان و بی‌پناه

با عمه آمدند به گودال قتلگاه

جدّ مرا محاصره کردند یک سپاه

دیدم چگونه عمه‌ی ما می‌کند نگاه

هرکس رسید نیزه‌ی خود را شکست و رفت

یک استخوان ز سینه‌ی آقا شکست و رفت

یک عده بر تمام بدن سنگ می‌زدند

یک عده بر لباس تنش چنگ می‌زدند

در آن میانه حُرمت آیینه‌ها شکست

وقتی که شمر آمد و بر سینه‌اش نشست 

 


صوت : شب تاسوعا محرم 97 - هیئت فدائیان - مناجات - هر قدر محتاج اینجا با خجالت میرسد

صوت : شب تاسوعا محرم 97 - هیئت فدائیان - روضه - غریب گیر آوردنت با لب تشنه کشتن


--------------------------------------

بیا خواهرم که شب آخر اومد

روزای باهم بودن ما سر اومد

من آماده میشم برای شهادت

پس آماده باش تو برای اسارت

سرم رو میبُرَّن ، حرم رو میدزدن

و گهواره‌ی اصغرم رو میدزدن

هم انگشت و انگشترم رو میدزدن

هم این پیرْهنِ مادرم رو میدزدن

من و تیغ و نیزه، تو و دست و سیلی

من و جسم خونی، تو و روی نیلی

خدا خواسته من رو توی خون ببینه

تو رو توو خرابه، توو زندون ببینه

تنم میخوره زخم، هزار تا هزار تا

جای بوسه واسه‌ت نمیذارن اینها

میتونی ببوسی رگ حنجرم رو

میتونی ببینی رو نیزه سرم رو

فردا تنها میشی تو صحرا

خواهر یاد بده به یتیما

سیلی خوردن بگن یازهرا

 

منم زینبی که غریبیتو دیدم

توی نصف روز از زمونه بریدم

تو میدونی داداش که من چی کشیدم

یه جوری به دور حرم میدویدم

تموم امیدم یهو ناامید شد

که باد مخالف وزید و شدید شد

تو گردوغبارا تنت ناپدید شد

موهامو میبینی یه روزه سفید شد

که دیدم به دورت عدو حلقه بسته

یکیشون با چکمه رو سینه‌ت نشسته

 


صوت : شب تاسوعا محرم 97 - هیئت فدائیان - روضه - بیا خواهرم که شبِ آخر اومد

--------------------------------------

دوباره تقسیم میکنیم کارا رو

میبینی فاطمه رسم این دنیا رو 

تو قتلگاه صدات میزنه یا اُمّا

تو خیمه‌ها صدا میزنن بابارو

برو گودال صداش بی‌جونه

برو گودال حسینم تنهاس 

برو گودال، من اینجا هستم

توی خیمه به جای عباس

جنجاله، چه قیامتی توی گوداله

تو خیمه، حرف غارت شدن خلخاله

بی‌حاله، با هزار و نهصد و پنجاه زخم

روی تل، الفِ قامت زینب داله

جنجاله ، جنجاله

«الله الله حسین وِینه

بِسُیوفٍ قَطَّعِینه»

 

میگیره شعله‌ی کینه‌ها از خیبر

میون خیمه‌ها دامن اطفال‌و

برای غارت پیکرش میخونن

میون قتلگاه سوره‌ی انفال‌و

نگرانم برای خیمه

پُرِ خاره تموم صحرا

برو گودال حسینم تشنه‌ست

برو گودال برو یازهرا

با کینه، نانجیب میشینه روی سینه

با ضجّه، زینب این واقعه رو میبینه

واویلا، ذبح با خنجر کند لب‌تشنه

میدونه، به خدا خلاف شرع و دینه

واویلا از کینه

«الله الله حسین وِینه

بِسُیوفٍ قَطَّعِینه»

 

دوباره نوبت ماتم زینب شد

میون قتلگاه و حرم حیرونه

یه کاروان بی‌سرپناه، یک لشکر

حق بده که حسین مثل من گریونه

پیش چشمام یه‌بار ناموسم

روی خاکا زمین خورد ای‌وای

حالا این‌بار جلو چشمام شمر

دخترامو اسیر برد ای وای

وای از غم، چرا شد جسم حسینم درهم

میبندن، با طناب دست گلامو محکم

جون میدن، بچه‌هام به زیر دست و پاها

گیر افتاد، زینبم بین یه مشت نامحرم

وای از غم، وای از غم

«الله الله حسین وِینه

بِسُیوفٍ قَطَّعِینه»

 


صوت : شب تاسوعا محرم 97 - هیئت فدائیان - زمینه - میبینی فاطمه رسم این دنیارو

--------------------------------------

این روضه‌ی ماست رضوانِ حسین

جبریل امین دربان حسین

تا میخوری آب با گریه بگو :

قربان لبِ عطشان حسین

ای تشنه‌لبِ افتاده به خاک

افتاده لب دریای فرات

ای کشته‌ی عشق، ای زنده‌ی عشق 

آقای منی جانم فدات

شد دلخوشیِ نوکر حرمت

کی میرسونیم تا کرببلات

ای راه نجات اباعبدالله

جانم به فدات اباعبدالله

«اربابم حسین اباعبدالله»

 

هم جانه و هم جانانه حسین

اوج کرم و احسانه حسین

تا میخوری آب با گریه بگو :

قربان لب عطشان حسین

دستاتو به شیش‌گوشه برسون 

چون راه نجات، راه حرمه

دستاتو بذار تو دست عَلم

عباس علی ماه حرمه

روزیتو بگیر از دست حسین

اربابت حسین شاه حرمه

خیر و برکات اباعبدالله

جانم به فدات اباعبدالله

«اربابم حسین اباعبدالله»

 

نوکر همه و سلطانه حسین

ایوان بهشت ایوانِ حسین

تا میخوری آب با گریه بگو :

قربان لب عطشان حسین

میگیره دلم وقتی که میگم 

داغ پسرت شد قاتل تو 

تا روز جزا میمونه آقا

این داغ عظیم روی دل تو

قربون تو که هم طشت و تنور

تو کوفه و شام شد منزل تو

ای آب حیات اباعبدالله

جانم به فدات اباعبدالله

«اربابم حسین اباعبدالله»

 

شاعر: مهدی نظری

 


صوت : شب تاسوعا محرم 97 - هیئت فدائیان - تک - تو را قسم، به نگاهت نیافتم از چشمت

--------------------------------------

غمْ توی چشات روی دلم بهونه پاشید

اشکام مثِ بارون شد و روی گونه پاشید

این خیمه بسوزه هم کسی گله نداره

این زندگی از پشت درِ یه خونه پاشید

اون خونه که میسوخت خونه‌ی امید دلم بود

این خیمه‌ها هم میگیره دوروبرش‌و دود

بدرود حسینم، برو داداش عزیزم

آهسته ولی پشت سرت اشک بریزم

بدرود حسینم، نفسم، صبر و قرارم

باید تورو به رمل بیابون بسپارم

«مظلوم من حسین من 

ای نور هر دو عین من»

 

وقتی همه‌ی عمر غصه‌ی زینب‌و خوردی

داری میری و ناموستو به کیا سپردی

عباس نیومد، دلخوشیِ من به علم بود

ای کاش عَلمش رو واسه زینب می‌آوردی

دریا واسه‌ی آب رو نمی‌زد به چشمه و رود

آخ رفت و هوای حرمم شده مه‌آلود

بدرود امیدم، دیگه کردی ناامیدم

 من تا حالا صورت تو رو خونی ندیدم

بدرود حسینم، لبت‌و تشنه نبینم

ای‌کاش که گلوتو به زیر دشنه نبینم

«مظلوم من حسین من

 ای نور هر دو عین من»

 

 دیدم دم گودال چه بلایی سرت اومد

دیدی چه بلایی به سرِ خواهرت اومد

پهلوت یه نفر دستش‌و به پهلو گرفته

پهلو نزن اینقدر به‌خدا مادر اومد

مادر خودشو رسونده بود بالا سرت زود

اون لحظه‌ای که یکی با چکمه رو تنت بود

بدرود حسینم، قاتل از رو سینه پاشد

توی بغل مادرمون سرت جدا شد

بدرود حسینم، برو ای نیزه‌نشینم

باید تنت‌و زیر سُم اسبا ببینم

«مظلوم من حسین من

 ای نور هر دو عین من»

 


صوت : شب تاسوعا محرم 97 - هیئت فدائیان - واحد - غم تو چشمام روی دلم بهونه پاشید

--------------------------------------

میکُشن هرکجا میرسه صدای یاعلی

اِنتَقِم مُنتَقِم، العجل بگو یه یاعلی

زاریا یمن دمشق بحرین به انتظار

که تیغ ذوالفقار در نیامه

اوج عزت و شرف، بیداریِ دلا

شبیه کربلا تو قیامه

حق میماند ، ظلم میمیرد

آهِ مظلوم دامنِ ظالم میگیرد 

«العجل بقیة الله»

 

چشم دنیای ما مانده در هوای نوبهار

جان‌به‌لب آمده از یزید و شمر روزگار

سر‌به‌دار و عاشقیم، بر روی تن دگر

به غیر یک کفن جامه‌ای نیست

ما گذشته از سریم، در این راه حق

که شوق امان‌نامه‌ای نیست

با جان و سر ، پای رهبر

با بصیرت با علمداریم همسنگر

«العجل بقیة الله»

 

بر سرِ راه تو میمونه نگاه شیعه‌ها

واسه امر فرج، منتظر سپاه شیعه‌ها

شیعه بی‌کس و غریب، یاصاحب ‌الزّمون

برس به دادمون بی‌قراریم

درد و غصه بی‌شمار، پُر از غمیم ولی

با ذکر یاعلی استواریم

با هر سختی ، ما میمانیم

در رکابت تا ابد در این میدانیم

«العجل بقیة الله»

 


صوت : شب تاسوعا محرم 97 - هیئت فدائیان - واحد - میکشن هر کجا میرسه صدای یاعلی

--------------------------------------

نمیگم یه روز مثِ حرّ و حبیب، ولی میمیرم برات

نمیگم شهید یا اینکه غریب، ولی میمیرم برات

اگه من حُرَّم تو حسینی پس/ سربه‌راهم میکنی

همه دنیا هم بهم پا بزنن، تو نگاهم میکنی

من و کربلا نبر با حسرتاش/ دوست دارم صفا کنم

اگه من گناهم عاشق شدنه، دوست دارم گناه کنم

بی‌رودربایستی اگه مزاحمم، منو دورم کن آقا

اگه کربلا میام به دیدنت، منو کورم کن آقا

کربلا میام که آدمم کنی، زهیر بشم

کربلا بیام فقط به دیدنت که چی بشه

کربلا میام که عابسم کنی، شهید بشم

ظاهر و باطنم هردوتا باهم یکی بشه

اینجوری برا دل شکسته‌ت، طبیب 'نمیشم۳'

پدرم مظاهرم که باشه، حبیب 'نمیشم۳'

«امیری، وای اگه دستمو نگیری»

 

اگه دنیا دست به دست هم بدن/ واسه رسوایی من

یه اشاره‌ی تو کافیه فقط/ واسه آقایی من

توی دنیا به ‌کسی غیر خودت/ نمیبالم به‌خدا

خوش‌به‌حالم که تو رو دارم حسین/ خوش‌به‌حالم به‌خدا

اگه امسال طلبیدی اربعین/ که میام با رفقا

اگرم نشد نیومدم میرم/ حرم امام رضا

قربون کبوترای حرمش، منو راهم میده باز

توی این‌همه شلوغی میدونم/ که پناهم میده باز

من و حج فقرا و حرم امام رضا

ببین این غصه‌ی هرسالِ منه امام حسین

بی‌قراری توی روضه‌ ولی این که چیزی نیست

بی‌قراری بهترین حالِ منه امام حسین

دل من بهونه باز برای حرم 'گرفته۳'

حرمی که خوابو از چشای ترم 'گرفته۳' 

«امیری، وای اگه دستمو نگیری»

 

نوکرا آهای امام حسینیا! خدا حفظتون کنه

اجر سینه‌زنی‌تون با شهدا، خدا حفظتون کنه

زدین از زندگی‌تون برا حسین، اومدین حسینیه

یه شبم ایشاالله بین الحرمین، از همین حسینیه

عمریه نوکرت آقا حرم‌و/ میبینه از راه دور

حق بده وقتی حرم نمیبریش، بره راهیان نور

داره مجنونِ جزیره‌م میکنه/ بوی سیب حرمت

داره بدجوری اسیرم میکنه/ بوی سیب حرمت

این روزا حال خوشی ندارم و کلافه‌ام

زندگیمم دیگه خارج شده از قواعدش

منو بردی تا حوالی حرم، یادت باشه

یا نشون نده به ماهی دریا رو یا آب بدش

کاش یه روز شهید بشیم تو راهت، آقا 'ایشالله۳'

کاش نگاهم بکنه نگاهت، آقا 'ایشالله۳'

«امیری وای اگه دستمو نگیری»

 


صوت : شب تاسوعا محرم 97 - هیئت فدائیان - شور - نمیگم یه روز مثل حُر و حبیب ولی میمیرم برات

--------------------------------------

صداشو برد بالا؛ زینبی که تا حالا قد و بالاش رو کسی ندیده.

اومد تا وسط لشکر، داره داد میزنه:

آی عمر سعد! تو زنده‌ای داری میبینی عزیز فاطمه رو دوره کردن...

دید محلش نمیذاره یهو صداش بلند شد...

اَما فیکُم مُسلِم، یه نفر نیست بهش آب بده

اَما فیکُم مُسلِم، یه نفر آب به ارباب بده

 

هلال میگه دیدم لباشو که چه‌طور مثل دوتا چوب خشکیده بهم میخوره...

رفتم یه‌کمی آب برا حسین ببرم. تا رسیدم دم گودال دیدم اون نانجیب از گودال بیرون اومد.

_کجا داری این آبا رو میبری؟

_ مگه نمیبینی عزیز فاطمه تشنه‌ست؟! مگه نمیبینی این لباش داره بهم میخوره؟!

گفت: نمیخواد براش آب ببری

الان خودم سیرابش کردم.

دیدم بدنش مثل بید میلرزه. پر عبا رو کنار زد. دیدم سر بریده رو تو دستش گرفته؛

_ نانجیب چرا بدنت میلرزه؟

_آخه اون لحظه‌ای که رو سینه‌ش نشستم دیدم یکی هی داره میگه " بُنَیَّ " پسرم...

حسین....

 


صوت : شب تاسوعا محرم 97 - هیئت فدائیان - روضه - لطفی که تو کرده به من مادرم نکرد

 

 

 

 

 

 

 

 

کلیدواژه ها:

متن محرم 97 - متن اشعار شب تاسوعا محرم 97 - متن اشعار سید رضا نریمانی محرم 97 - متن کل اشعار محرم 97 نریمانی - شب تاسوعا محرم 97 متن اشعار 

گزارش 1
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حاج سید رضا نریمانی می باشد.