📋 تو شب تارم تویی مهتابم
سه ضرب
سرود امام حسن (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توو شب تارم تویی مهتابم
مست و خرابم تویی مِیِ نابم
'مثل حسینی تویی اربابم۲'
دین و دنیای من تویی آقا
نُقل حرفای من تویی آقا
تو کریمی منم که گداتم
جان که مولای من تویی آقا
ماه کامل من رسید از راه
توو شهرُ الله
چه نوری، چه سَروی، چه شاهی، جان
ماشاءالله
«کریم مدینه، کریم مدینه»
دل به تو بستم حسن یا مولا
دخیلِ دستم حسن یا مولا
'غلامت هستم حسن یا مولا۲'
من فدای نگاه تو آقا
ای علیزاده و گل زهرا
شال سبزت رو عشقه به وَالله
ای جگرگوشه و گل طٰه
خرابم کن از عشق شیرینت
جانِ مولا
منم اون طرفدار دیرینت
یابن الزهرا
«کریم مدینه، کریم مدینه»
من که خزونم تویی تو بهارم
من پی یارم تویی تو نگارم
'از دارِ دنیا فقط تو رو دارم۲'
رد نکن من رو از درِ خونهت
من که هستم یه عمری دیوونهت
من گدای قدیم و تو سلطان
من فدا خندههای نمونهت
به والله غلامیِ تو عشقه
جانم آقا
خودت عشقی و قاسمت عشقه
یا مجتبی
«کریم مدینه، کریم مدینه»
صوت : 30 اردیبهشت 98 - هیئت فدائیان - سرود - تو شبّ تارم تویی مهتابم
---------------------------------------
📋شبِ میلاده خیلی دلم شاده
سرود امام حسن (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبِ میلاده ، خیلی دلم شاده
به علی که آقای جهانه خدا داده آقازاده
حاتم امشب میشینه درِ خونه
میکائیلم کاسهشو میرسونه
پهنه بزمِ ولیمهی کریمونه
گداها که بیکَسَن
با ملائک میرسن
بگیرن عیدی از بابای حسن
ما گدایی بلدیم
شب میلاد اومدیم
توی دنیا تنها این در رو زدیم
«مولا، مولا یا حسن جانم»
پدرت حیدر ، مادرِ تو کوثر
خودم و پسر و پدر و مادر من واسه تو نوکر
آقا جز تو من کسی رو ندارم
خونوادهم، یارم و کس و کارم
نوکر بودن همهی ایل و تبارم
تو که آقای منی
به دلم سر میزنی
تو خودت خواستی که باشم حسنی
تو سراغم اومدی
درِ خونهم رو زدی
تو گدانوازی رو خوب بلدی
«مولا، مولا یا حسن جانم»
سَر و سرداری ، زادهی کرّاری
شجاعت و دلاوری و جَنَمی مثل بابات داری
شیر صفّین، سردار جملی تو
مثل حیدر، پهلوون و یلی تو
طوفان میشه، تا که میگی یاعلی تو
تیغ صُلحت میبُره
سَرِ تسلیم نداره
سکوتت عینِ تیغ ذوالفقاره
عزت دنیا حسن
ما عزیزیم با حسن
تو مُعِزُالمومنینی یا حسن
«جانم، جانم یا حسن جانم»
شاعر: داود رحیمی
سبک: محمدجواد صادقیان
-----------------------------------
📋 به نبی ثمری به علی پسری
سرود امام حسن (ع)
صوت : 30 اردیبهشت 98 - هیئت فدائیان - سرود - شبِ میلادِ خیلی دلم شاده
ویدیو : 30 اردیبهشت 98 - هیئت فدائیان -سرود - شبِ میلادِ خیلی دلم شاده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نبی ثمری ، به علی پسری
تو به پیکر فاطمه بال و پری
تو به شام سیاه دلم سحری
تو فقط به اشاره دلم ببری
نرسد احدی به نجابتِ تو
به فصاحت لهجه و صولت تو
به متانت و هیبت و شوکت تو
به قداست و عزت و غیرت تو
اَنْتَ الصّاحبُ الخُلقُ الحَسَن
حسن حسن حسن
اَنْتَ العالِمُ السِرّ و عَلَن
حسن حسن حسن
«مولانا حسن، مولانا حسن»
تو خدای کرم شهِ محترمی
تو غریب مدینه و بیحرمی
تو امام منی و تو سرورمی
تو حساب و کتاب و تو محشرمی
تویی شاهِ من و منم آدمِ تو
و پناه من آن دژ محکم تو
و خجالتِ من نده این همه تو
که فزون بوَد از سر من کم تو
ذکر آسِمونا و زمین
حسن حسن حسن
استادِ یَلِ ام البنین
حسن حسن حسن
(اَنْتَ الصّاحبُ الخُلقُ الحَسَن
حسن حسن حسن
اَنْتَ العالِمُ السِرّ و عَلَن
حسن حسن حسن)
«مولانا حسن، مولانا حسن»
تو تمام قشنگی هر غزلی
و تو کوه نمک، ولی از عسلی
تو شبیه خدا و علی ازلی
تو همیشه بمانی و لَم یَزَلی
زِ جمالِ تو "قَلَّ بیانِ" همه
ز کمال تو "کَلَّ لسانِ" همه
بوِد از سرِ خان تو نانِ همه
بنما تو دعایی به جان همه
ای بانیِ رزق عالمین
حسن حسن حسن
ای اربابِ اربابم حسین
حسن حسن حسن
(اَنْتَ الصّاحبُ الخُلقُ الحَسَن
حسن حسن حسن
اَنْتَ العالِمُ السِرّ و عَلَن
حسن حسن حسن)
«مولانا حسن، مولانا حسن»
به قشنگیِ تو احدی نبُوَد
به شجاعتِ تو اسدی نبود
و به جز نفست مددی نبود
تو بتاب، قمر، عددی نبود
زِ تو مستم و هی دمِ هو بزنم
چه نیاز که لب به سبو بزنم؟
نکند که به غیر تو رو بزنم
نه که رو بزنم، سرِ او بزنم!
تو کریمی و بنده گدا شدهام
به هوای تو سر به هوا شدهام
من اسیر بلای شما شدهام
تو رها بکنی که فنا شدهام
سرمستم گدای تو شدم
حسن حسن،حسن
فَتَبارک به آقای خودم
حسن حسن حسن
(اَنْتَ الصّاحبُ الخُلقُ الحَسَن
حسن حسن حسن
اَنْتَ العالِمُ السِرّ و عَلَن
حسن حسن حسن)
«مولانا حسن، مولانا حسن»
شاعر: داود رحیمی
سبک: امیرحسن سالاروند
صوت : 31 اردیبهشت-هیئت فدائیان - سرود - به نبی ثمری به علی پسری
📋شاعر به هر شعر ترش دارد علاقه
مدح امام حسن (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاعر به هر شعر تَرَش دارد علاقه
آری به میز و دفترش دارد علاقه
چون با ارادت مینشیند مینویسد
از خط و خال دلبرش؛ دارد علاقه
من دلبری دارم که بعد قرنها هم
دنیا به ذکر اطهرش دارد علاقه
عمری به دیدار تماشای جمالش
تنها نه ما، پیغمبرش دارد علاقه
آنقدر سبک خطبههایش حیدرانهست
"اَصبَغ" به فیض منبرش دارد علاقه
او را به جان فاطمه باید قسم داد
از بس به شخص مادرش دارد علاقه
پیش از عقیله آمده با شوق خدمت
زیرا به زینب خواهرش دارد علاقه
یارب نکن بیرونمان از خانهی او
خیلی به هیئت نوکرش دارد علاقه
کِی میروید از محضر او دست خالی
وقتی به مسکین درش دارد علاقه
هر نام پاکش میبرد دل را به نوعی
موسی به اسم شُبَّرَش دارد علاقه
مشغول مداحی او در عرش جبرییل
میخواند از تورات و میخواند از انجیل
@narimani_matn
هر سائلی یک دفعه شد مهمان شُبَّر
سیراب شد از چشمهی احسان شبر
پلکی زد و رزق خلائق را فرستاد
روزی ما میریزد از مژگان شبر
معنای رحمانیت حق را ندیدیم
جز در میان مهر بیپایان شبر
هرگز به چشم نوکری ما را ندیده
آقا شدیم از لطف اِستحسان شبر
حاجت به دندان نیست وقتی میگشاید
از کار ما صدها گره دستان شبر
بعد از حدیث منزلت باید بخوانیم
موسیست محو صورت خندان شبر
جای صفورا خالی است امشب بگیرد
گلبوسهای از گونهی تابان شبر
ما هم به قربان همان خال سیاهش
وقتی که هارون میرود قربان شبر
سنگین تر از ایمان کل انبیاء است
در وقت میزان کفهی ایمان شبر
با دست تقدیر خدا پیوند خورده
از ابتدا جان شُبیر و جان شبر
مضمون به این خوبی فقط جایش همین جاست
عشق برادر به برادر بیش از اینهاست
دُرِّ علی، دردانهی طاها حسن بود
قبل از حسین آیینهی زهرا حسن بود
چشمان او تنها تجلی گاه توحید
پر میشد از عطر خدا هر جا حسن بود
یوسف کمی تا قسمتی از حسن رویش
زیباتر از زیباتر از زیبا حسن بود
جبرییل هم در سایهسارش قد کشیده
روزی رسان عالم بالا حسن بود
شاگرد پای درس پیکارش ابوالفضل
آموزگار حضرت سقا حسن بود
گفتند کوه صبر زینب را ولیکن
الگوی ناب زینب کبری حسن بود
یاد خدا یاد امام عصر باشد
تسبیح قاسم یاحسین و یاحسن بود
صلحش قیامی همچو عاشورا رقم زد
بنیانگذار کربلاییها حسن بود
در کربلا هم با حسینش دم گرفتیم
در هر زیارت ذکر پایین پا حسن بود
از اولین اجدادمان بر ما رسیده
انگیزهی ماندن در این دنیا حسن بود
دل نازکی که هر شب خود را سحر کرد
در همنشینی با جزامیها حسن بود
هر کس که پیدا کرد توفیق زیارت
ورد لبانش ما رایت اِلا حسن بود
از پاکی دامان مادر فیض برده
تا وقت جان دادن هر آنکس با حسن بود
مردی که تا پایان عمر غصه دارش
خیری ندید از کوچهها تنها حسن بود
از غربت او دم به دم باید بخوانیم
یک بیت روضه دست کم باید بخوانیم
فرقی ندارد بزم اشک و بزم شادی
باید که باشد گفتمان اعتقادی
باید گریزی زد به افکار مدرس
در بیتهایی هم سیاسی هم عبادی
دشمن به خود آرایش جنگی گرفته
شاید نظامی نه، ولیکن اقتصادی
فردا سرافرازی نصیب ملت ماست
با رونق تولید؛ تولید جهادی
از دسترنج خویش سفره پهن کردیم
بر لقمهی دشمن نداریم اعتمادی
ما وارث ایثار گردان کمیلیم
با اقتدا کردن به ابراهیم هادی
از مرد بودن یک کت و شلوار دارند
بر هر چه نامرد است دارم انتقادی
گفتند از اخراج مهاجر یا مجاهد !!؟؟
چشم دلم روشن... غلطهای زیادی ...
تاریخ از ابناء ایران مینویسد
از غیرت مردان افغان مینویسد
تا فتنهای نسل ابوسفیان علم کرد
شمر زمانْ فکر جسارت بر حرم کرد
با یک اشاره اَبرهه زیر و زبر شد
با فجر صادق شام ظلمانی سحر شد
امروز ناموس پیمبر در خطر نیست
جز لکهای ننگ از دواعش بیشتر نیست
امروز هم آمادهی اذن جهادیم
محکم به پای آرمانها ایستادیم
خاری به چشم شور عمال یهودیم
خود شاهد جان کندن آل سعودیم
سردار و سرباز مجاهد بیشمار است
انگیزهی لشگر نشان ذوالفقار است
با این طریقت در مسیر اقتداریم
از جنس سرویم و چهل سال استواریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندیم
با معنویت در دو عالم سربلندیم
در فصل سختی چشم تهران هم به طوس است
این مُلکِ ایران بیمهی شمس الشموس است
شاعر: علیرضا خاکساری
----------------------------------
📋دوباره نگاه کرمت
سرود امام حسن (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوباره نگاه کرمت
دلمو داره میکِشونه
همه توو صف دیدنتن
نکنه دلم جا بمونه
ببین چی سرم آوردی
ببین التماس چشمامو
یه روزی رو پات میمیرم
تعبیر کن این رؤیامو
یه روز...
میاد گدا توو حرمت
یه گوشهای میشینه و
میبوسه خاک قدمت
«حسن، صدای قلب من
حسن، منو صدا بزن»
آغوش تو بازه همیشه
که درِ خونهت محشریه
الهی فدای تو بشم
کار تو فقط دلبریه
یه جوری بهت وابستهم
کنارم نباشی میمیرم
بَرات شبای قدرو
از دست تو میگیرم
دلم...
خوشه به لطف و کرمت
تموم عاشقای تو
میدن به زهرا قَسَمت
«حسن، صدای قلب من
حسن، منو صدا بزن»
تاج شاهی روی سَرشه
گدایی که با تو طَرفه
قرار دلای بیقرار
ایوون طلای نجفه
بگو کِی دل من میشه
برای زیارت عازم
یه روزی میام میفتم
رو خاک بابالقاسم
دلم...
برا حرم میزنه پَر
بیا و توو شبای قدر
منو یه کربلا ببر
«حسین، صدای قلب من
حسین، منو صدا بزن»
📋واسه دلهای بی قرار قرار رسیده
سرود امام حسن (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واسه دلای بیقرار قرار رسیده
واسهی دل پاییزم بهار رسیده
آباد شدم، آباد شدم، آباد شدم
که پسر صاحب ذوالفقار رسیده
خونهی علی٫ چه غوغایی شده
پسر علی٫ تماشایی شده
اومده از راه٫ همونی که خدای کرمه
همون آقایی٫ که همیشه سایهی سرمه
'حرمش قلبم، کی میگه این آقا بیحرمه۲'
«جانم، 'حسن جانم۳'»
آسمونیا رو ببین چه حالی دارن
شیرینی میخوان از علی چه بیقرارن
با جون و دل، با جون و دل، با جون و دل
صدقه برای حسن کنار میذارن
دلِ پریشون ٫ شد آوارهی تو
دخیل همه ٫ به گهوارهی تو
اشکای شوقه ، اگه حال دلا بارونیه
آره پایانِ ٫ شب تاریک پریشونیه
ریسه بندونه ، همه مدینه چراغونیه
«جانم، 'حسن جانم۳'»
اگه که تو بگی بمیر برات میمیریم
ما رو بُکُشنَم از این خونه نمیریم
جشن تو رو، جشن تو رو، جشن تو رو
سال دیگه توی حرم خودت میگیریم
لباسای سبز٫ برات میپوشیمو
زندگیمونو٫ یهجا میفروشیمو
عربستان و٫ میکوبیم و دوباره میسازیم
حرم نامی٫ که نمونه نداره میسازیم
جوری که چشمِ٫ حسودا رو درآره میسازیم
«جانم، 'حسن جانم۳'»
شب ولادتی ببین به شور و شینیم
اینو میدونی که یه عمره زیر دِینیم
داد میزنیم، داد میزنیم، داد میزنیم
کَرَم حسنه که نوکر حسینیم
شده حسنم ٫ هوایی حسین
یه روزی میشیم ٫ فدایی حسین
حسنی هستیم٫ آقا به خاطر دعای تو
خیلی بیتابه٫ دلا برا پایین پای تو
همهچی داره٫ آدمی که شده گدای تو
«جانم، 'حسن جانم۳'»
شاعران: داود رحیمی
محمدجواد صادقی
ویدیو : 30 اردیبهشت 98 - هیئت فدائیان -سرود - واسه دلهای بیقرار قرار رسیده
----------------------------------
امشب رو دستای زهرا
خورشیدِ طٰهٰ میتابه
سبط اکبرِ رسولالله
برادر بزرگ اربابه
ماه کنعانه، حسن جانه
تفسیر قرآنیِ لؤلؤ و مرجانه
«پسر علی و فاطمه
ماشاالله ، ماشاالله ، ماشاالله
کریمترین عالمه
ماشاالله ، ماشاالله ، ماشاالله»
سوزِ قرآنش دل برده
کوچه میشه باز راهبندون
همتای زهراست توو رأفت
همتای حیدر توو میدون
پورِ کرّاره، سپهداره
استاد رزم عباس علمداره
مرجع میر علقمه
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله
کریمترین عالمه
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله
«پسر علی و فاطمه
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله
کریمترین عالمه
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله»
هرچی از مرتضی میگیم
حتما مجتبی هم داره
هم کریم ابن کریم و
هم کرّار ابن کرّاره
هرچی که خواستیم ٫ حسن داده
دومین حیدر اولین امامزاده
پسر بزرگه حیدره
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله
امیر و دلیر و صفدره
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله
«پسر علی و فاطمه
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله
کریمترین عالمه
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله»
هرکی نوکر حسن شد
ثوابش رو حسین میده
هرکی صدا زد یا حسن
جوابش رو حسین میده
عشق داداشه، خاطرخواشه
خوش به حالش هرکی نوکر این آقا شه
به دوتا امام عالمین
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله
هم به حسن هم به حسین
ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله
شعر: داود رحیمی
امیرحسن سالاروند
----------------------------------
📋 نیمه ماه مبارک فیض کامل میشود
مدح امام حسن (ع)
*بخش اول صوت*
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نیمهی ماه مبارک فیض کامل میشود
غالباً اینجا سلیمان نیز، سائل میشود
با دوتا جمله گدا را شاه کردی ای کریم
شک ندارم سورهاش یک روز نازل میشود
مدتی را مست باید بگذرد از کوچهها
هرکسی یکبار با چشمت مقابل میشود
در نمازت باد وقتی میخورَد قدری به موت
در مدینه چند هفته قبله مایل میشود
یک پرنده آفرید از گِل، کجایش معجزهست
بینگاه تو همان عیساش هم گِل میشود
با فقیران مینشینی شاه خاکی، خوش مآب
پس به تو جای حسن باید بگویم بوتراب
معجزه یعنی نفسهایت که سلمانساز بود
در کویر خشک هم نام تو بارانساز بود
خطبه میخواندی هدایت گردد انسانی ولی
وصلهی روی عبایت هم مسلمانساز بود
ذوالفقارت یک دَمش صبر است، یک دَم هم سکوت
صلح تو تا سالهای سال جریان ساز بود
گرد و خاکی میشود وقتی که پلکی میزنی
چشمهایت از قدیم انگار طوفانساز بود
مرتضایی، جلوههایت جلوههای بوتراب
رنگ سربند تو هم زرد است، پس با این حساب...
جبرئیل این بار میماند خودش در این سخن؛
لا فَتىٰ اِلاّ عَلى یا لا فَتىٰ اِلاّ حسن
------------------------------
📋 و اذا زلزلت حسن آمد
مدح امام حسن (ع) بحر طویل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعر از اینجا به بعد طوفان است
واژه در واژهاش رجزخوان است
روز روزِ سپردن جان است
جنگ با یل کجایش آسان است
این حسن نه، علیِ دوران است
دومین مرتضای میدان است
خم ابروش اصل برهان است
کشته در هر طرف فراوان است
تیغ و خود و زره پریشان است
و زمین هم هنوز حیران است
وقتِ از شیر دم زدن آمد
"وَ اِذا زُلْزِلَتْ" حسن آمد
جمل است این، خودت که میدانی
مرد کم داشتند زن آمد
بین میدان سر و صدا شده است
این تویی یا علی دوتا شده است؟!
مجتبی رفته مرتضی شده است
با علی جات جابهجا شده است
ذوالفقارت ز جاش پا شده است
چه سری از بدن جدا شده است
زلفت از چندجا رها شده است
تیغ، گرمِ بروبیا شده است
تنِ دشمن هجا هجا شده است
حق شمشیر تو ادا شده است
مرتضای مکرّر است این مرد
محشر بعد محشر است این مرد
با جمل رفتنش همه دیدند
بچهی شیر خیبر است این مرد
واژه سَمتم گُسیل شد مست است
شعر بحر طویل شد مست است
بیخیال قلم و دفتر و شعر و من و وزن و غزل، عشق است تورا شاه کرم، شیرِ نرِ جنگ جمل، از لبت جام عسل ریخت، غزل ریخت، به میدان که رسیدی تو سر لشکر کفار همینطور اجل ریخت
چه خونی کف میدانِ جمل ریخت
دم تیغ تو مِی ریخته جان مست، جهان مست، رجز مست و زبان مست، نفس، دل، ضربان مست
و مست است زره خوود و سپر و تیغ حمائل، سر دستار، برازندهی تو نیست مگر بیشتر از واژهی سردار
بزن نعره؛ بدانند که هستی پسر حیدر کرار
شتر را به زمین میزند این طرز نگاهت صد و ده بار
زمین است و زمان است و هیاهو
زده سربند به ابروی خمت رو
و جمل پیش تو زانو زده شمشیر تو سرمست هنوز از دَم هوهو
که هُوَالحق و هُوَالحَیّ و هُوَالجود و هوالفَضل و هوالسَّیِّد و سادات، جهان مات، به یک ذات، رسیدند سهتا ذات، تویی یا که علی یا که پیمبر، نشده یک نفر این را کند اثبات
باز هم غُرّید تیغت، شیرمردی مرحبا
چهارتا پای شتر را قطع کردی مرحبا
زیر پاهای تو خاک افتاده در جوش و خروش
میرسد هوهوی تیغت در دل میدان به گوش
چشمهایت میکشاند آسمانی را به زیر
نفخ صور دیگری شد با نفسهایت امیر
در سپاه مرتضی با چشم فرمان میدهی
تو شبیه حیدر کرّار جولان میدهی
همزمان شمشیر تو درگیر شد با چند سر
رنگ سربند تو دارد سرخ میگردد دگر
جان فدای هوهوی سرمست شمشیرت امیر
بزم شعرم را به هم زد بانگ تکبیرت امیر
----------------------------------------------
📋 از سه چهار سالگی دل دیوونم اسیر نامته
سرود امام حسن (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از سه چهار سالگی دل دیوونهم اسیرِ نامته، نامته
کام من مست حسن یافتن از دوروبر جامته، جامته
کنج دربارته، حسن، حسن
هرکی بیچارته، حسن، حسن
من کارم نوکریِ تو
تو کَرَم کارته، حسن...
کارته اینجور دیوونهم کنی آقا
آوردیم اینجا، بیخونهم کنی آقا
واسه غلامیت نشونم کنی آقا
به سمت کهکشون روونهم کنی آقا
آخرالامرم اینه دورت میگردم
کل رفیقامو من دیوونه کردم
از بس همش میگم تویی دوای دردم
فدای پادشاه منحصر به فردم
«جانم حسن جان، حسن جانم حسن جان»
فال نیک همه در دست کریم ابن کریم افتاده، افتاده
چند ساله زن و بچهمو سر سفرهشون نون داده، نون داده
جون به قربونته حسن، حسن
کنج مِیخونته حسن، حسن
این دل و میبینی آقا
خیلی دیوونته، حسن...
بر شبِ تارِ همین میکده سوگند
مثل تو کٖی دید آخه کودک دلبند
خورده دلم به بند قنداق تو پیوند
مردونگیِ علی خوب رسید به فرزند
«جانم حسن جان، حسن جانم حسن جان»
به اتفاق برادر دوتا عشقین دوتا محشرین، محشرین
حسن حسینی میشه، حسین حسن، خیلی مثل همین، محشرین
بَه چه تلفیقیه حسن
کشتی میگیره با حسین
فاطمه میگه یا حسن
کهکشون میگه یا حسین...
وقتی نقاب افتاد از رخت خدا گفت
حضرت جبریل برات دود کنه اسفند
ملائکه میگن کسی نیست به تو مانند
چیزی ندیدم از تو جز رحمت و لبخند
حرفهی مخصوصته بنده نوازی
الهی که باشی از این گدا راضی
هیئت تو مجموعهی آدم سازی
عشق غلاماته کنن دیوونه بازی
«جانم حسن جان، حسن جانم حسن جان»