بندهای که فراتر از بندهست
دختری که چو ماه تابندهست
همسری مثل او نبوده و نیست
مادری که پناه فرزند است
ما همه ریزهخوار فاطمهایم
شاهد حرف من خداوند است
فاطمه، فاطمهست پیش خدا
او شفیعهست، آبرومند است
هر که با فاطمهست پیروز است
هر که بیفاطمهست بازندهست
فاطمه دختر پیمبر ماست
فاطمه مادر پیمبر ماست
غزل عاشقانهی حیدر
شعر ناب ترانهی حیدر
آفتاب نگاه پرمِهرش
روشنیبخش خانهی حیدر
ماه تکیه به آسمان زده، چیست
سر زهرا و شانهی حیدر
نام زهراست در بین صدف
در قنوت شبانهی حیدر
یا الهی به حق زهرا بود
قسم عارفانهی حیدر
فاطمه در بلا سپر دارد
تا به سر سایهی پدر دارد
شهر در سیل رفت و آمد بود
همه جا صحبت از محمد بود
همه جا پر شده حدیث غدیر
شرح حال علی زبانزد بود
به سرش شور رهبری دارد
پیر بیچارهای که مرتد بود
مرتضی فکر کفن و دفن رسول
او پی تاج و تخت و مسند بود
او نفهمید که ولی خدا
مرتضی بود و هست و خواهد بود
مرتضی کیست؟ نفس پیغمبر
السلام علیک یاحیدر
*شاعر: احمد ایرانی نسب
صوت : 2 اسفند 96 - فدائیان حسین - مناجات - بنده ای که فرا تر از بنده است
----------------------------------
(مرتضی کیست؟ نفس پیغمبر
السلام علیک یاحیدر)
یادشان رفته لطف حیدر را
یادشان رفته شأن کوثر را
چقدر زود یادشان رفته
حرمت دختر پیمبر را
شاهد حرف من امام حسن
بین کوچه زدند مادر را
آیهی صبر را تلاوت کرد
تا علی دید شعلهی در را
دست بسته کشان کشان بردند
این علی بدون یاور را
آه بانوی خانه را زدهاند
ماهبانوی خانه را زدهاند
چشم یک شهر در تماشا بود
بدترین لحظههای دنیا بود
مادر خانواده غرق به خون
پدر خانواده تنها بود
ذکر لبهای فاطمه ، حیدر
مرتضی گرم ذکر زهرا بود
بس که حبلالمتین حاجتهاست
ریسمان هم دخیل مولا بود
پیش رویش کویر بود و کویر
پشت راهش دو چشم دریا بود
این مدینه به سینه آتش زد
سینه اش را مدینه آتش زد
چه بگویم که خون به راه افتاد
مادرم بین کوچه ، آه افتاد
مادری که پناه عالم بود
پر شکسته چه بیپناه افتاد
چه بگویم که روضه بسیار است
گذر شاه سمت چاه افتاد
عاقبت چشم باغبان در غسل
به همان لالهی سیاه افتاد
مجتبی تکیهگاه طفلان بود
وسط کار تکیهگاه افتاد
یک علی مانده و یتیمانش
آیههای کبود قرآنش
*شاعر: احمد ایرانی نسب
مادر، منم مثل تو خمیدم
تو تو کوچه من بیابون
مادر، منم مثل تو شهیدهم
تو تو خونه من تو ویرون
بازوم مث بازوته
ابروم مث ابروته
پهلوم مثِ پهلوته
اما مادر
تو تن باباتو تو صحرا ندیدی
روی جسم بابات جای پا ندیدی
صورت باباتو رو خاکا ندیدی
مادر، منم مثل تو نشستم
تو رگبار تازیونه
مادر، منم مثل تو شکستم
مث تو قدم کمونه
مثل تو پیرم مادر
پیر و اسیرم مادر
دارم میمیرم مادر
اما مادر
تو با دست بسته به صحرا نرفتی
بی رمق دنبال سرا راه نرفتی
با پاهای زخمی رو خارا نرفتی
مادر، مث تو افتادم از پا
تو با گریه من با ناله
مادر به من کل همسفرها
میگن زهرای سه ساله
چشمام مث تو تاره
شب تا سحر میباره
پلکم جراحت داره
اما مادر
تو تک و تنها تو شب تار نبودی
با لباس پاره تو بازار نبودی
تو طناب و زنجیر گرفتار نبودی
صوت : 2 اسفند 96 - فدائیان حسین - روضه - مرتضی کیست نفس پیغمبر
--------------------------------------
میدونم، پسر بدیام واسه تو
میدونم، نبودم یار مخلص تو
میدونم، دیگه نیست مادری مثِ تو
اینو هم میدونم
که حنام پیش آدما رنگ نداره
کسی نیست که منو به حساب بیاره
ولی تو میتونی بسازیم دوباره
مادر جان، کمک کن آدم خوبی شم
مادر جان، بمون برا همیشه پیشم
"یازهرا، یافاطمه ؛ یازهرا، یافاطمه"
میدونم، پیشت آبرویی ندارم
میدونم، دارم آبروتم میبرم
میدونم، که برا شما دردسرم
اینو هم میدونم
جایی غیر همین روضههات ندارم
تو گرفتاریم اینجا پناه میارم
یه گوشه میشینم دل سیر میبارم
مادر جان، میشه بازم ببخشی منو؟
مادر جان، یادم بده آدم شدنو
"یازهرا، یافاطمه ؛ یازهرا، یافاطمه"
میدونی، که چی میگذره تو دل من
میدونی، چیه چارهی مشکل من
میدونی، چیه که شده قاتل من
میدونم، میدونی
میون من و تو چه گناهایی هست
گناهایی که قلب حسینو شکست
چشای منو رو خوبیای تو بست
مادر جان، تو رو قسم به حق حسن
من مردم، یه کاری کن برا دل من
"یازهرا، یافاطمه ؛ یازهرا، یافاطمه"
*شاعر : داوود رحیمی
صوت : 2 اسفند 96 - فدائیان حسین - زمینه - میدونم پسر بدی ام واسه تو
-------------------------------------------
کوه غم رو سرم افتاد
شعله توی حرم افتاد
تا دیدم یه نانجیبی
به جون مادرم افتاد
چی کشید از در و مسمار
که گرفته دست به دیوار
من خودم فهمیده بودم
پشت بازوش ورم افتاد
با چشام دیدم که میریخت
تیکههای درِ سوخته
اینکه داره گر میگیره
چادر مادره سوخته
«نزنید مادر مارو»
دیده بودم یه حرامی
هی میزد حرف اضافه
از خداشون بود ببینن
که بابام بشه کلافه
اونی که سردستهشونه
از قرارم مستشونه
تو یه دست قبضهی شمشیر
توی اون دستش غلافه
هر کدوم آورده بودن
دو سه تا اضافه شمشیر
اما کارمون رو ساختن
با همون غلاف شمشیر
«نزنید مادر مارو»
گل یاس خونه افتاد
از گُلش گلاب گرفتن
کتاب نبی رو بستن
از علی حساب گرفتن
علی زیر بار نمیرفت
که بیاد برای بیعت
سراغ فاطمه رفتن
آخرش جواب گرفتن
همه جا دوده و آتیش
همه جا پر از غباره
مادرم میخواست بلند شه
نانجیب میزد دوباره
«نزنید مادر مارو»
*شاعر: مظاهر کثیری نژاد
صوت : 2 اسفند 96 - فدائیان حسین - واحد - کوه غم رو سرم اُفتاد شعله توی حرم اُفتاد
--------------------------------------------
چشمام خیسه، بازم عزادارم
به لب نوا دارم، برای مادر
روضهخونم، با دم وا اماه
رسیده باز از راه، عزای مادر
قبلهی حاجات ای روح مناجات ای
مادر سادات ای مادر سادات
«مادر سادات ، مادر سادات»
پاک نکردم، تو روضه اشکامو
تا که گناهامو پاک کنه این اشک
تا وقتی که، نگام کنه مادر
با روضههای در، شده عجین اشک
شفیعهی محشر، حبیبهی حیدر
دختر پیغمبر، مادر سادات
قبلهی حاجات ای، روح مناجات ای
مادر سادات ای، مادر سادات
«مادر سادات ، مادر سادات»
بانویی که مالک این دنیاست
مادر ما زهراست، فدک نمیخواد
هرجا که تو ولای حیدر نیست
دعای مادر نیست، نمیشه آباد
صدیقةالکبری، انسیةالحوراء
فاطمة الزهرا، مادر سادات
«مادر سادات ، مادر سادات»
صوت : 2 اسفند 96 - فدائیان حسین - واحد - چشمهام خیسه بازم عزا دارم به لب نوا دارم