کربلایی مجتبی رمضانی

به نخ چادر مادر قسم
۹۹/۱۰/۳۰ : به نخ چادر مادر قسم به غبار شال حیدر قسم به حریم شاه بی سر قسم پای این علم میمیرم   به همین روضه و منبر ...

با بال زخمی پر زد
۹۹/۱۰/۳۰ : با بال زخمی پر زدُ، از آشیونه بردنش گرمی خونواده رو، از توی خونه بردنش شبا رو گریه میکنم، آخه شبونه بردنش   به ...

خاک به سر من
۹۹/۱۰/۳۰ : خاک به سر من مونده زیر دست و پا مادر من  زدنش جلوی چشای تر من   خاک به سر من  آخرش جلو چشه پدر ...

ته خوشبختی یه عاشق وقتی
۹۹/۱۰/۳۰ : ته خوشبختییه عاشق وقتیبه اربابش میره به اذن زهرامقطع الاعضامیشه پر میگیره کی گفته مردهعلم زمین خوردهمگه شهید ...

یعنی یه روزی ممکنه
۹۹/۱۰/۲۱ : یعنی یه روزی ممکنه  صاحب حرم باشیُ من  از سمت پایین پا بیام ورودیِ باب الحسن   دارم تصور ...

حرومیا از راه رسیدن
۹۹/۱۰/۲۱ : حرومیا از راه رسیدن حریم خدا رو به آتیش کشیدن  اونا که به جز خوبی از ما ندیدن  خوشیمونو از ما ...

آهای شما که تک به تک
۹۹/۱۰/۲۱ : آهای شما که تک به تک رفتین و کیمیا شدین مدافعان حرمِ دختر مرتضی شدین   التماس دعا نگاهی هم به ما کنید التماس ...

عقده هایی به سینه دارم
۹۹/۱۰/۲۱ : عقده هایی به سینه دارمآرزوی مدینه دارم " ای شه کربلا ثاراللهیا حسین یا اباعبدالله " آرزو دارم عطشان باشمزیر دست تو ...