حضرت آیتالله حاج سید محمد جواد آیتاللهی در سخنرانی شب 19 ماه رمضان؛درجمع هیئت رزمندگان اسلام یزد ضمن عرض تسلیت به پیشگاه حضرت صاحبالامر(عج) به مناسبت سالروز ضربت خوردن مولیالموحدین علی(ع)، با اشاره به اینکه کسی را جز خدا و رسول(ص) یارای شناخت مقام شامخ امیرالمؤمنین(ع) نیست، خاطرنشان کرد: در حدیث نورانی از وجود مبارک پیامبر(ص) آمده است: «یَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُکَ وَ مَا عَرَفَکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ غَیْرُ اللَّهِ وَ غَیْرِی.»[1]
علی جان! خدا را کسی نشناخت جز من و تو، مرا کسی نشناخت جز خدا و تو، تو را هم کسی نشناخت جز خدا و من
اگر بخواهیم قطرهای از دریای فضائل علی(ع) را بیان کنیم، باید پای درس خداوند متعالی،که خالق حضرت است برویم، خداوند علی شناس است واو باید به ما فضائل مولی را تعلیم دهد که خداوند اول معلم است«الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ »[2] باید ببینیم خداوند متعال امیر وجود را چگونه برای ما معرفی میفرماید.
لقب امیرالمومنین را چه کسی برای مولی قرار داده است؟
این استاد سطح عالی حوزه علمیه افزود خداوند متعال لقبی را به حضرت علی (ع)عنایت فرموده که قبل از مولی وبعد از آقا به هیچکس عنایت نفرموده وفقط این لقب مخصوص مولی است که روایت از حضرت رسول است که فرمود«لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ کُنْتُ مِنْ رَبِّی کَقَابِ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی فَأَوْحَی إِلَیَّ رَبِّی مَا أَوْحَی ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ اقْرَأْ عَلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَمَا سَمَّیْتُ بِهِ أَحَداً قَبْلَهُ وَ لَا أُسَمِّی بِهَذَا أَحَداً بَعْدَهُ» [3]
وقتی که به سوی آسمانها سیر داده شدم و به معراج رفتم، فاصله من با خداوند، مانند دو کمان یا کمتر از آن بود. خداوند آنچه را که باید به من وحی کند، وحی فرمود. سپس فرمود:ای محمّد، به علیّ بن ابیطالب امیر مؤمنان، سلام برسان." پس من هیچ کس را قبل از او "امیرالمؤمنین" نخواندم و بعد از او هم، این لقب را به کسی نخواهم داد
این لقب مختص آقا علی بن ابیطالب است ما نمیتوانیم هیچ شخص دیگری را حتی پیامبر وائمه طاهرین را به این لقب بخوانیم
از چه زمانی حضرت علی ملقب به امیرالمومنین شد؟
امام جمعه موقت یزد در ادامه با اشاره به روایتی از حضرت رسول(ص) بیان کرد: در عالم زر خداوند حضرت مولی را ملقب فرموده به امیرالمومنین،
«لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَتَی سُمِّیَ عَلِیٌّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا أَنْکَرُوا فَضْلَهُ سُمِّیَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ آدَمُ بَیْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ [4] قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ بَلَی فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی أَنَا رَبُّکُمْ وَ مُحَمَّدٌ نَبِیُّکُمْ وَ عَلِیٌّ أَمِیرُکُمْ»[5]
اگر مردم می دانستند چه زمانی علی علیه السلام امیرالمؤمنین نامیده شده است، فضل و برتری او را انكار نمی كردند. او امیرالمؤمنین نامیده شد در حالی كه آدم میان روح و جسد بود. خداوند فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی.
پس خدای متعال فرمود: من پروردگار شما، محمد پیامبر شما و علی امیر شماست.
آیا با وجود حضرت رسول باز هم حضرت علی امیرالمومنین است؟
این خطیب توانا در ادامه خاطر نشان کرد حتی با وجود وحضور حضرت رسول(ص) هم باز مولی علی امیرالمومنین اند علاوه بر خداوند تمام ملائک نیز مولی را با این لقب صدا میزنند
«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:كُنَّا جُلُوساً مَعَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله إِذْ دَخَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیهما السلام فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.فَقَالَ عَلِيٌّ ع وَ أَنْتَ حَيٌّ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ نَعَمْ وَ أَنَا حَيٌّ.
ابن عباس گوید:
در محضر رسول خدا –صلی الله علیه و آله- نشسته بودیم که علی بن ابیطالب –علیهما السلام- وارد شد و عرض کرد: السلام علیک یا رسول الله، و رسول خدا (ص) جواب داد: و علیک السلام یا امیرالمؤمنین و رحمة الله و برکاته.
علی (ع) عرض کرد: [مرا امیرالمؤمنین میخوانید] در حالی که شما زندهاید؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری، در حالی که من زندهام.
يَا عَلِيُّ مَرَرْتَ بِنَا أَمْسِ يَوْمِنَا وَ أَنَا وَ جَبْرَئِيلُ فِي حَدِيثٍ وَ لَمْ تُسَلِّمْ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع مَا بَالُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مَرَّ بِنَا وَ لَمْ يُسَلِّمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ سَلَّمَ لَسُرِرْنَا وَ رَدَدْنَا عَلَيْهِ.
ای علی، دیروز بر ما عبور کردی در حالی که من و جبرئیل مشغول گفتگو بودیم اما سلام نکردی. جبرئیل گفت: امیرالمؤمنین را چه شده که از ما گذشت و سلام نکرد؟ به خدا اگر سلام میکرد شاد میشدیم و جواب ایشان را میدادیم.
فَقَالَ عَلِيٌّ ع يَا رَسُولَ اللَّهِ رَأَيْتُكَ وَ دِحْيَةَ الْكَلْبِيَّ اسْتَخْلَيْتُمَا فِي حَدِيثٍ وَ كَرِهْتُ أَنْ أَقْطَعَ عَلَيْكُمَا فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ دِحْيَةَ وَ إِنَّمَا كَانَ جَبْرَئِيلَ ع فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ كَيْفَ سَمَّيْتَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟
پس علی (ع) گفت: یا رسول الله، شما و دِحْیهی کَلْبی را دیدم که برای گفتگو خلوت کردهاید، خوش نداشتم که کلامتان را قطع کنم.
رسول خدا (ص) فرمود: او دحیه نبود، بلکه جبرئیل بود. به او گفتم: چگونه او را امیرالمؤمنین نامیدی؟
فَقَالَ كَانَ اللَّهُ أَوْحَى إِلَيَّ فِي غَزْوَةِ بَدْرٍ أَنِ اهْبِطْ إِلَى مُحَمَّدٍ فَمُرْهُ أَنْ يَأْمُرَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَنْ يَجُولَ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ فَإِنَّ الْمَلَائِكَةَ يُحِبُّونَ أَنْ يَنْظُرُوا إِلَيْهِ وَ هُوَ يَجُولُ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ. فَسَمَّاهُ اللَّهُ تَعَالَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ.
جبرئیل گفت: در هنگام غزوهی بدر، خداوند به من وحی فرمود که به سوی محمد (ص) فرود آی و او را بگو تا امیرالمؤمنین را امر کند که میان دو لشگر جولان دهد و بتازد، زیرا که فرشتگان نگاه کردن به او را در حالی که بین لشگریان جولان میدهد دوست میدارند. پس خدای متعال او را امیرالمؤمنین نامیده است.
فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَمِيرُ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ أَمِيرُ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ لَا يَتَقَدَّمُكَ بَعْدِي إِلَّا كَافِرٌ وَ لَا يَتَخَلَّفُ عَنْكَ بَعْدِي إِلَّا كَافِرٌ وَ إِنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ يُسَمُّونَكَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ.[6]
سپس رسول خدا (ص) ادامه داد: پس تو ای علی، امیرِ هر که در آسمان است و امیرِ هر که در زمین است میباشی. و بعد از من کسی بر تو پیشی نجویَد مگر کافر، و کسی از تو واپس نایستد و سرپیچی نکند جز کافر. و همانا اهل آسمانها تو را امیر المؤمنین نامیدهاند.
آیت الله آیت اللهی افزود انچه از احادیث مهم است درایت وفهم حدیث است نه فقط نقل کردن وروایت کردن آن فلذا چند نکته از این حدیث برداشت میشود
نکته اول: در این حدیث خداوند سبحان،پیامبر اکرم،جبرئیل و تمام ملائک مولی علی را امیرالمومنین خطاب میکنند
نکته دوم:مولا علی در زمان پیامبر هم امیرالمومنین هستند
نکته سوم:ادب امیرالمومنین است که حتی نمیخواهد حتی با سلام صحبت خصوصی پیامبر را قطع کنند
نکته چهارم: ملائکه همیشه مشتاق دیدن مولی علی هستند تا جایی که پیامبر شب معراج هم که به معراج رفتند دیدند مشابه مولا انجا هست که وقتی سوال کردند جواب آمد چون ملائک مشتاق دیدار امیرالمومنین هستند مشابه حضرت راخداوند خلق کرد
مطلب پنجم:حضرت علی امیر علی الاطلاق است یعنی نه فقط امیر بر مومنان است که حضرتش امیر بر کل خلایق است در تمام مکان ها وتمام ازمنه؛اماچون فقط مومنان هستند که از وجود حضرت استفاده میکنند امیرالمومنان لقب گرفتند
مطلب ششم:امیر همه ی آسمانیان و زمینیان وهمه ی خلائق امیرالمومنین است یعنی امیر پیامبران هم مولی علی است
امیرالمومنین به چه معنا است؟
سخنران مراسم درادامه اظهار داشت دو معنا برای امیر بیان شده است
معنای اول یعنی رهبر وبزرگ وسید قوم ،پس امیرالمومنین یعنی آقا وامیر وصاحب اختیار مومنان وخلائق
اما معنای دوم یعنی اینکه تمام خلائق و تمام مردم هر علم ودانشی که دارد از حضرت امیر است که روایت دارد«عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ سُمِّیَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ لِأَنَّهُ یَمِیرُهُمُ الْعِلْمَ أَ مَا سَمِعْتَ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ نَمِیرُ أَهْلَنا»[7]
جابر گوید: به امام باقر علیه السّلام عرض کردم: قربانت گردم، چرا امیرالمؤمنین علیه السّلام «امیرالمؤمنین» نامیده شد؟ فرمود: چون آن حضرت مردم را از علم اطعام میکند. آیا نشنیدهای کتاب خدای عزّوجل را که میفرماید: «وَ نَمِیرُ أَهْلَنَا»
معلم جبرائیل کیست؟
آیت الله آیت الله در پایان مطالب خودباتوجه به معنای دوم امیرالمومنین اظهار داشت: حضرت علی انقدر مقام وعلم دارد که حتی معلم واستاد جبرئیل است که روایت دارد
«أنّ جبرئيل - عليه السّلام - كان جالسا عند النبيّ صلّى اللّه عليه و آله فدخل عليّ عليه السّلام فقام له جبرئيل عليه السّلام فقال النبيّ صلّى اللّه عليه و آله لجبرئيل: أتقوم لهذا الفتى؟فقال جبرئيل: إنّ هذا له عليّ حقّ التعليم، فقال صلّى اللّه عليه و آله: كيف ذلك التعليم يا جبرئيل؟ فقال: لمّا خلقني الله تعالى سألني: من أنت؟ و ما اسمك؟ و من أنا؟ و ما اسمي؟ فتحيّرت في ردّ الجواب، و بقيت ساكتا، ثمّ حضر هذا الشابّ في عالم الأنوار، و علّمني الجواب، فقال هذا: قل: أنت الربّ الجليل، و أنا العبد الذليل، و اسمي جبرئيل؛ و لهذا قمت إجلالا له و عظّمته.»[8]
روزى جبرئيل در خدمت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - مشغول صحبت بود كه حضرت على - عليه السلام - وارد شد. جبرئيل چون آن حضرت را ديد، برخاست و شرايط تعظيم به جاى آورد.
پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود: ای جبرئيل! از چه جهت به اين جوان تعظيم مى كنى؟ عرض كرد: چگونه تعظيم نكنم كه او را بر من، حق تعليم است!
فرمود: چه تعليمى؟ عرض كرد: در وقتى كه حق تعالى مرا خلق كرد، از من پرسيد: تو كيستى و من كيستم؟ من در جواب متحير ماندم، و مدتى در مقام جواب ساكت بودم كه اين جوان در عالم نور به من ظاهر گرديد، و اين طور به من تعليم داد كه بگو: تو پروردگار جليل و جميلى و من بنده ذليل و جبرئيلم. از اين جهت، او را كه ديدم، تعظيمش كردم.
----------
[1]:بحارالانوار؛ج۳۹،ص۸۴
[2]:سوره الرحمن آیه ۱_۴
[3]:بحارالانوار؛ج۳۷،ص۲۹۱
[4]:سوره اعراف آیه ۱۷۲
[5]:بحارالانوار؛ج۳۶،ص۱۷۸
[6]:بحار الأنوار؛ج۳۷، ص۳۰۷
[7]:بحارالانوار؛ج۳۷،ص۲۹۳
[8]:انوار النعمانیه؛ج ۱،ص۱۵