مداحی های محرم 96 به محض اجرا در لینک های زیر قابل دریافت می باشد
شب هشتم محرم 95 حاج حسین سازور :
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
اهسته قدم بزن یوسف کربلای من
وداع کند اهل حرم ستون خیمه های من
میروی پاره پاره این دلم علی تویی تمام حاصلم
اینه دار مادری علی قدم بزن کمی مقابلم
تازه جوان من علی روح و روان من علی
*******
پشت سر نظر نما دل نگرانم ای جوان
بدرقه راه تو شد اشک روانم ای جوان
مرو جوان خوش صدای من به چشم تر ببین دعای من
ببین فتاده با جدایی ات چه لرزشی به دست و پای من
تازه جوان من علی روح و روان من علی
*******
با زانو رسیده ام کنار تو ای پسرم
از هر سو نیزه شده نثار تو ای پسرم
خورده بهم تمام گیسویت جدا شده دو طاق ابرویت
چگونه در بیاورم علی به دست خود نیزه ز پهلویت
تازه جوان من علی روح و روان من علی
صوت : شب هشتم محرم 95_نوحه_آهسته قدم بزن
---------------------------------------------------------------------------------------
دست زینب کمکت کرد ز جا برخیزی
ور نه با قامت بشکسته کجا برخیزی
امدی با سر زانو به کنار پسرت
این بعید است که خود باز ز پا برخیزی
کمر خم دل خون گریه لبریز ای وای
یکی از این همه کافی ابدا برخیزی
جگرم سوخت از این جسم ز هم پاشیده
هیچ امید نمی رفت شما برخیزی
از قسم های پر از گریه که زینب به تو داد
قسم فاطمه باعث شده تا برخیزی
وسط هلهله ها خصم به تو می خندد
شادمانند که با قامت تا برخیزی
دست بر سر مزن ای تاج سر آل علی
جای ان نیست که با حال عزا برخیزی
پیش این دشمن خناس مکن گریه حسین
این روا نیست که با حال بکاء برخیزی
جمع کردی بدن ریخته را بین عبا
سخت شد بر تو که از پیش عبا برخیزی
تا ابد خیر ببینند جوانان حرم
ور نه بی یار نمیشد که ز جا برخیزی
با گرفتاری این پیکر اربا اربا
با خود این زمزمه کردی که چرا برخیزی
بالای نعش تو پسرم میخورم زمین
اتش گرفته این جگرم میخورم زمین
مویت سپید گشته چنان قد کشیده ای
حق دارم ای پسرم پدرم میخورم زمین
امروز روز جشن زمین خوردن من است
کف میزنند دور و برم میخورم زمین
صوت : شب هشتم محرم 95_واحد_دست زینب کمک کرد
---------------------------------------------------------------------------------------
هی تو را گم میکنم
در شلوغی ها تو را من بارها گم میکنم
بر زمین می افتی و...
آسمانم را به زیر دست و پا گم میکنم
بزم برپا کرده اند
پیکرت را بین تیر و نیزه ها گم میکنم
با دهانِ غرق خون
تو تبسم میکنی من دست و پا گم میکنم
برگ های لاله را
در میان خارهای کربلا گم میکنم
چیدمت روی عبا
باز اعضای تو را بین عبا گم میکنم
ای عصای پیری ام
بین چوب و کعب نی آخر تو را گم میکنم
شاعر : داود رحیمی
*********
نازنین حالا که دیدی حرف حرف ناز شد
جان به لب کردی مرا تا که لبانت باز شد
دست بردم زیر جسمت تا در آغوشت کشم
ناگهان دادم درآمد برملا این راز شد
بس که جسمت ارباً اربا گشته زیر ضربه ها
تا کمی دادم تکانت پیکر از هم باز شد
حالت ترکیب جسمت شد علی در فاطمه
در شکاف فرق و پهلو بغضشان ابراز شد
زیر دست و پای دشمن دنده های تو شکست
هرچه آمد بر سرت از کوچه ها آغاز شد
یک فزع کردی تمام صورتم را خون گرفت
هر چه آمد بر سرم با یک نفس احراز شد
می شود از زخم هایت لشکر دشمن شمرد
باز کن بال و پرت را لحظۀ پرواز شد
ای مسیحا مرده بودم پای جسم پاره ات
حرمت گیسوی زینب بود تا اعجاز شد
شاعر : قاسم نعمتي
صوت : شب هشتم محرم 95_شور_هی تو را گم می کنم
کلید واژه ها :
متن اشعار محرم 96 حسین سازور - متن اشعار محرم 95 حسین سازور - متن کلیه اشعار محرم 95 - شب هشتم محرم 96 مسجد ارک - شب هشتم محرم 96 مسجد ارک - حسین سازور محرم 95 - حسین سازور۹۶ - حسين سازور۹۶ - سازور ۹۶ - سازور۹۶ - سازور محرم 96 - مناجات حسین سازور 96 - روضه حسین سازور 95 - مناجات و روضه 96 - سبک مناجات 95 - شب هشتم محرم 95 - روز هشتم محرم 96 - متن شب هشتم محرم 95 سازور - شب هشتم محرم 96 مسجد ارک - شب هشتم مداحی محرم 96 - متن مداحی محرم 96 - مناجات شب هشتم محرم 96 سازور - روضه دل انگیز شب هشتم محرم - lpvl 96 - حاج حسین سازور - حسین سازور محرم 96 - shc,v 96 - متن مداحی محرم 96 - متن مداحی محرم 95 - سبک روضه - سبک مداحی سازور - سبک روضه سازور - سبک شعرخوانی سازور - روز هشتم سازور محرم - شب 8 محرم 96 – شب 8 محرم 95