شور
خورشید کوفه رو به خسوفه حسین من
بر گرد شها میا تو به کوفه حسین من
کوفه نامردی دیده بوی تنهایی میده
گفتی برو ولی میگم حسین نیا
تنها گذاشتنم در بین کو چه ها
تا حرف هر شبه ببزم شبانه ای
اینجا ندارد از مردی نشانه ای
ای حسینم
شب رفت صبح رسیده سپیده حسین من
کوفی برا تو نقشه کشیده حسین من
کوفه نامردی دیده بوی تنهایی میده
یکی گفت از گهواره یکی فکر گوشواره
داری میای ولی شش ماه رو نیار
تیر سه شعبه ای مانده در انتظار
کوفی نگو بگو نامرد روزگار دنبال خنجر است دنبال نیزه دار
ای حسینم
**
صوت : شب اول محرم 95_شور_خورشید کوفه رو به خوسوف