گل های گلدون من دیگه بویی نداره
چشم های ام البنین دیگه سویی نداره
ماه من خالیه جات تو شب های مدینه
میچکه فراق تو با اشک های سکینه
هی میگه مادر (بیشتر ...)
العطش خیمه ها، ناله و اشک رباب ساقی لب تشنه رفت، در پی یک قطره آب زاده ام البنین رفت ولی بر نگشت سوخت دل مادری آب میسر نگشت امید زینب شد نا امید جی (بیشتر ...)
قدم می زنم سحر ها را
گرفتند از این آسمان قمر هارا
چقدر خاک سرش ریخته است
معلوم است رسانده است به خانوم کسی خبر ها را
نگاه کن سر پیری چه بی عصا (بیشتر ...)