هیئت محبان اباالفضل العباس

۶ آبان ۱۳۹۵ 547 0 نظر



من بهترین ِ مردم را کشته ام!!

"سنان بن انس"، سَر مطهر امام حسین علیه‌السلام را نزد "عمر بن سعد" آورد تا جایزه بگیرد

"سنان" وقتی بر در خیمه عمر بن سعد رسید با صدای بلند شروع به خواندن این اشعار کرد:

أوقر رکابی فضّة و ذهبا

انا قتلت الملک المحجّبا

قتلت خیر الناس أمّاً و أبا

و خیرهم إذ ینسبون نسبا

"رکاب اسب مرا باید از طلا و نقره پُر کنید که من شاه پرده‌نشین را کشتم. کسی را کشته‌ام که پدر و مادرش بهترین مردم بودند و چون مردم نَسَب خویش را گویند نَسَب او از همه بهتر و والاتر است!!"

عمر بن سعد با شنیدن این اشعار عصبانی شد و با چوبی که در دست داشت بر او زد و گفت:

«ای دیوانه!! چرا چنین سخن می‌گویی؟ به خدا قسم اگر این حرفها به گوش ابن‌زیاد برسد گردنت را می‌زند

انساب الاشراف، جلد ۳، صفحه ۲۰۵

تاریخ طبری، جلد ۵، صفحه ۴۵۴

تذکرة الخواص، صفحه ۲۲۸

کوفیان خوب می دانستند چه کسی را کشته اند!!

 

 

گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هیئت محبان اباالفضل العباس می باشد.