امشب مدینه خواب راحت کرد مادر
اما تو را خیلی اذیت کرد مادر
همسایهایت را دعا کردی این شب
هر شب فقط پشت تو غیبت کرد مادر
چشم و سر و پهلویم امشب درد دارد
درد تو هم بر ما سرایت کرد مادر
بابا تو را میشست دیدم رفت از حال
وقتی به بازوی تو دقت کرد مادر
این زخم سینه عاقبت کار خودش کرد
زهرا تو را قسم به دیده تربه حال التماس حیدر
بگو چه بر سر تو آمد میان شعله پشت آن در
زهرا دوباره غرق خون سبو شد چو حمله ور به در عدو شد
شنیدم از صدای محسن که میخ در کجا فرو شد