ایستگاه صلواتی

۲۵ مهر ۱۳۹۶ 816 0 نظر
«ثروتمند نبود، مال چندانی نداشت، خودش یک اتاق داشت با زن و چندین فرزند؛ امّا آن چیزی که داشت، تمام و کمال می گذاشت برای زائر امام حسین(علیه السلام).» دوستم می گفت؛ وقتی که پیاده به کربلا رفته بود، دیده بود اینگونه بخشیدن ها را. حیرتزده بود. می گفت: «آدم می ماند!» براستی هم آدم می ماند!
 


آدم می ماند از کسی که در طول سال، هشتش گرو نُهش است و محرّم که می شود، بی تاب «خرجی» دادن است. جوری دست و پا می زند که شده یک نان و پنیر به دست عزادار حسین بن علی(ع) برساند که انگار زن و بچّه اش گرسنه مانده اند. خدا، خوب جبران می کند. برایش در بهشت سفره ای می اندازد «که تمام انسانها و جنّیان از آن سفره سیر برمی خیزند.»(1)

آدم می ماند از کسی که هر چیزی درمی آورد، نصفش را برای امام حسین(ع) می گذارد. که چه؟ «که این حسین(ع) است که دار و ندارم را به او مدیونم! بگذار خرجی کنم و سفره ای بیندازم تا همه ببینند مولای بی همانندم را!» «خدا هر یک درهمش را، می کند هزار درهم.»(2) هر یک ریالش را، می کند هزار ریال! هر یک سنتش را، هزار سنت... خداوند کاری به واحد پولش ندارد؛ او به محبّتی می نگرد که درباره ی محبوبش حسین(ع) است. 

آدم می ماند از کسی که در دل خودش عشق زیارت است؛ امّا چون بدن ناتوانی دارد، آنان را که می توانند به زیارت عشق می فرستد. گویی که گفته باشد: «عاشقی! درک می کنم... برو و ارباب بگو: عاشقی سلام رساند...»

آنگاه که اینگونه می شود، «به هر يك درهمى كه خرج كرده و انفاق نموده، حق تعالی همانند كوه اُحُد حسنات برایش  منظور مى فرمايد و باقى مى‏ گذارد؛ بر او چند برابر آنچه متحمّل شده و بلا و گرفتارى ‏هایى كه به طور قطع نازل شده تا به وى اصابت كند، دفع مى ‏نمايد و مال و دارایى او را حفظ و نگهدارى مى ‏كند.»(3)
آدم می ماند. هم از آدمها، هم از خدای آدمها...

گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ایستگاه صلواتی می باشد.