برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 16-01-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
کی میشود بیایی و نیلوفر آوری *** گلهای رنگ رنگ به هر دفتر آوری
باران شوی، بهار شوی، غنچه غنچه گل *** لب وا کنی، گلاب خوش قمصر آوری
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان خوبم. خانمها و آقایان، حاج آقای ماندگاری سلام علیکم، خیلی خوش آمدید. سال نو بر شما مبارک باشد.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و صلاة و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله. من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان عزیز و شنوندگان رادیو قرآن عرض سلام و ادب و احترام دارم. سال نو را تبریک میگویم. ماه رجب را تبریک میگویم که عید اولیای خداست. سال 96 هم با ولادت حضرت زهرا(س) عجین بود و هم با ماه رجب آغاز شده است. امیدواریم سال بندگی، سال خدمت، سال ظهور آقایمان امام زمان باشد. به همین جهت به آقایمان توسل میکنیم. دعای سلامت حضرت را برای نورانی شدن برنامه و اینکه دعای حضرت شامل حال ما شود بخوانیم. (قرائت دعای سلامت امام زمان) دسته گل صلواتی را به محضر آقایمان تقدیم کنیم.
شریعتی: از تهران پایتخت عشق و ایمان، با برنامه سمت خدا در خدمت شما هستیم. تشکر ویژه و مخصوص از بینندهها و شنوندههای مخصوصمان داریم که ما را همراهی میکنند و لطفشان مایه دلگرمی ماست. امسال هم حاج آقای ماندگاری اینجا هستند که به سؤالات شما پاسخ بدهند. سؤالاتی که امروز برای شما انتخاب کردیم انشاءالله بتواند گرههای زیادی را از زندگی همه ما باز کند. من اولین سؤال را بخوانم.
عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای شریعتی، کارشناسان و دست اندرکاران برنامه سمت خدا دارم. قبل از عید داشتم برنامه سه ستاره را در تلویزیون میدیدم. خدا را شکر که برنامه شما هم جزء برنامههای منتخب تلویزیون بود و از این بابت به شما تبریک میگویم. همینجا جا دارد که من از دوستانی که به برنامه ابراز علاقه و لطف کردند و این برنامه را به عنوان برنامه مورد علاقه خودشان انتخاب کردند، تشکر کنم. انشاءالله در مسیری که باید باشیم همه ما قرار بگیریم. در گفتگوی تهیه کننده شما در آن برنامه، ایشان خاطرهای را از یکی از دوستانشان تعریف کردند که دوست ایشان علی رغم تنگناهای مالی که به واسطه کسادی شغل ساختمانی برایشان ایجاد شده پیشنهاد پذیرفتن نمایندگی انحصاری پخش یک محصول چینی را که برایشان پر درآمد هم بود نپذیرفتند. حرفشان این بود که من با خودم فکر کردم با قبول کار این محصول انحصاری چینی حداقل پنجاه کارگر ایرانی را از کارشان بیکار میکنم و شرایط مالی و زندگی آنها را به شرایط نامساعد امروز خودم تبدیل میکنم. چه نگاه خوب و ارزشمندی داشتند. ایشان ادامه میدهند یعنی ایشان آسایش دیگران را بر آسایش خودش مقدم داشته بود. واقعاً خدا خیرشان بدهد و انشاءالله خیلی زود گره از کارشان گشوده شود. آدمهای اینچنینی در زمانه ما کم هستند یا حداقل ما آنها را نمیشناسیم. از آن زمان به بعد من به فکر افتادم که چقدر خریدها و رفتارهای ما منجر به بیکاری و شرمندگی کارگران و تولید کنندههای ما در نزد خانوادههایشان میشود. چقدر جوانهای ما که جویای کار هستند فرصتهای شغلی از آنها سلب میشود. الآن سؤال برای من این است که برنامههای دینی تلویزیون در این زمینه چه کار کردند یا چه کار میخواهند بکنند؟ خیلی ممنون و متشکر هستم. با شعار امسال مقام معظم رهبری هم تناسب دارد که حاج آقای ماندگاری پاسخ شما را میدهند.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. من با توجه به حرف شما که با شعار امسال تناسب دارد، یک مقدمه کوتاهی را در پاسخ به این سؤال اشاره کنم. شما میدانید، بینندههای عزیز میدانند و دوست و دشمن میدانند که دشمن در تهاجم نظامی نتوانست غلبه بر ما پیدا کند. خیلی ضربه زد. بیش از دویست هزار شهید در دوران جنگ داشتیم. خرابیها و نابسامانیهایی داشتیم. ولی دوست و دشمن دارند اعتراف میکنند که نظام اسلامی ایران در نبرد هشت ساله پیروز شد. خاطرهی سی ثانیهای بگویم. راهیان نور بودم. سال گذشته و سال قبلش هم این صحنه را دیدیم. جمعی از جوانان عراقی این طرف راهیان نور آمده بودند. گفتم: آن طرف هم بود. گفتند: آنجا راهیان نور نبود. صدام لعنة الله علیه پدران ما را با زور آورد با شما جنگیدند. طرف شما بچهها با عشق آمدند جنگیدند. با اعتقاد آمدند. این اعتقاد آمد پشت حرکت اینها و همه مردم آمدند و به حرف امامشان گوش کردند و با تمام توان آمدند و دشمن را نابود کردند. در تهاجم نظامی دشمن نتیجه نگرفت. در تهاجم سیاسی هم علیرغم شعارهایشان 22 بهمن نشان میدهد که دشمن نتیجه نگرفته است. همچنان 22 بهمن ما بعد از 38 سال انقلاب پرشور است. تهاجم فرهنگی هم با اینکه خیلی ضربه زده است باز هم دشمن نتیجهای که میخواسته نگرفته است. راهپیمایی اربعین، حضور جوانان ما در محافل مذهبی محرم و صفر در زیارتگاهها، هفته آینده در مراسم اعتکاف باز نشان میدهد دشمن به نتیجهای که میخواسته نرسیده است. آخرین پایگاه دشمن بحث تهاجم اقتصادی است، در تهاجم اقتصادی هم اگر بتواند ضربه بزند، نتیجهاش این است که مردم ما را زمینگیر میکند، دولت را نا کارآمد نشان میدهد. من میخواهم بگویم: همچنان که مردم عزیز ما آن روز با یک اعتقاد در سنگر جبهه نظامی آمدند، در 22 بهمن همه نوع افرادی هستند. افرادی که ما وقتی نگاهشان میکنیم، میگوییم: شاید اینها انقلاب و اسلام را هم خیلی قبول نداشته باشند. اما با یک اعتقادی در راهپیمایی 22 بهمن آمده و میگوید: میخواهم روی سردمداران آمریکا را کم کنم که بدانند ما دست از انقلابمان برنداشتیم. آن اعتقاد را ما ایثار نام نهادیم. ایثار یعنی معامله با خدا، معامله با قیامت، ایثار نمونهای است که تهیه کننده برنامه جناب آقای رکنی عزیز در برنامه سه ستاره اشاره فرمودند.
ایثار معنی آیه قرآنی است که در وصف اهلبیت در سوره انسان است. «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيرا» (انسان/8) فاطمه زهرا، امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین و فضهی خادمه(سلام الله علیهم اجمعین) غذای خودشان را دادند به کسانی که نمیشناختند. مسکین و یتیم و اسیر که از اسرای مشرکین بود. مسلمان هم نیست. سهم و خوراک خودشان را به او دادند. برای چه؟ این امروز با شعاری که میدهند: چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است که نمیسازد. معامله با خدا کردند. «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه» (انسان/9) ایثار آن روز مصداقش این عمل اهلبیت(ع) بود و مصادیق دیگر هم داشت. ایثار زمان جنگ این بود که پدران و برادران و عزیزان ما جبهه رفتند، شهداء، آزادگان و جانبازان، و مادران پشتیبانی کردند. مادر میتوانست بچه را در آغوش خود نگه دارد. ولی کوله پشتی را بست و آمادهاش کرد.
ایثار سیاسی مردم در 22 بهمن این بود که یک روز از کار و زندگی و تفریحشان در روز تعطیل میگذرند و در صحنهی حضور سیاسی میروند. تبلور پشتیبانی مردم از نظام اسلامی در انتخابات و 22 بهمن و روز قدس است. مردم انصافاً دنیا را انگشت به دهان کردند. ایثار مردم در محرم و صفر و اربعین که گفتنی نیست. ملت مظلوم عراق و ملت عزیز ایران برای برپایی عزای ابی عبدالله و مجالس اهل بیت چه میکنند. غذایی که خودش میخواهد بخورد، خودشان برنج در خانه ندارند برای هیأت امام حسین میبرند. ماشینش را در اختیار میگذارد. پولش را در اختیار میگذارد. اینها ایثارهای مصادیق ایثار امروزی است. ما در جبهه اقتصادی چه ایثاری باید بکنیم؟ مدل ایثاری که این جوان عزیز کرده است. میتوانست نمایندگی فروش محصولات چینی را قبول کند و یک پول خوبی هم به جیب بزند. از این پول گذشت و از درآمدش گذشت و خودش را ندید که پنجاه کارگر ایرانی با هر نمایندگی که این قبول میکند، بیکار نشوند. این ایثار است.
سنگر تهاجم اقتصادی و دفاع اقتصادی تولید و اشتغال است. یعنی اگر همه مردم در صحنه تولید ایرانی باشند، و تولید ما روز به روز بهتر شود، همه سر کار باشند، ما در جنگ اقتصادی هم بر دشمن غلبه کردیم. حالا تولیدات ایرانی که اینقدر آقا اشاره میکند و اخلاق و وجدان هم میگوید، من میگویم اقتصاد مقاومتی که شعار دفاع در جنگ اقتصادی است، این در واقع یک شعار اسلامی ایرانی است. اگر میخواهیم ایران و نظام اسلامی سر پا باشد، اگر میخواهیم عزت ما به جا باشد، باید اقتصاد مقاومتی که شاه بیت آن تولید و اشتغال است را پاس بداریم. تولیدات ایرانی سه دسته است. یک تولید ایرانی که مرغوبترین در دنیا است، من اگر مرغوب ترین در دنیا را مصرف کردم، هنر نکردم. از آن سر دنیا هم دنبال برنج ایرانی هستند. دنبال زعفران و فرش ایرانی هستند. دنبال صنایع دستی ایرانی هستند. خوب من اینها را مصرف کردم نمیتوانم افتخار کنم که کالای ایرانی مصرف کردم. از آن سر دنیا میآیند مصرف میکنند، خیلی منت نگذاریم.
یکسری از کالاها هم مرغوبیتش مساوی با مشابههای خارجی است. هیچ آدم عاقلی انگیزه ندارد مشابه خارجیاش را بخرد، مگر اینکه بخواهد پز بدهد. با همان کیفیت و قیمت ارزانتر مشابه ایرانی آن را میخرد و مرغوبیت آن مساوی است. همه حرف ما این است که در مورد کالای ایرانی که مرغوبیت آن احتمالاً از مشابه خارجی آن پایینتر است. اینها خودش دو دسته است. یک دسته این است که من محصول ایرانی را نگاه میکنم. مثل این لیوان که برای یک شرکتی است. میبینم این لیوان نسبت به ده سال پیش بهتر که نشده، بدتر هم شده است. ما اصلاً توصیه نمیکنیم اینها را حمایت کنید. چون این دیگر هیچ ربطی به دنیا ندارد. تو میتوانستی بهتر تولید کنی. روایات میگوید: امروز خودت وقتی مساوی دیروز باشی، سرت کلاه رفته است. محصولت هم مشابه دیروز باشد، سرت کلاه رفته است. این خسارت نتیجه عملکرد خودمان است. اما یکسری از محصولات ایرانی که خیلی هم هست، یک روند رو به رشدی را طی میکند. دیروز اگر کیفیتش بیست بود، امروز سی شده است. فردا انشاءالله چهل میشود. روزی برسد که کیفیت آن به شماره صد برسد. این محصول را ایثارگرانه حمایت کنیم. من الآن میخواهم کالای ایرانی بخرم که محصولش رو به بهبود است، در واقع دیگران به من میگویند: تو داری پولت را دور میریزی. خوب برو مشابه خارجیاش را بخر. بهتر برایت دوام میکند. اینجا میتوانم آن ایثار امروزی را به رخ بکشم. من کالای ایرانی را خریدم، مرغوبیت آن کمتر از کالای خارجی است. ولی میدانم رو به بهبودی است. من اگر این را بخرم، دهها و صدها و هزاران و کارگر بیکار نمیشوند. همت میکنند انشاءالله که ما همینجا به صنعتگران و تولید کنندگان میگوییم: ما از این طرف داریم مردم را به سمت شما سوق میدهیم. اما شما هم به خودتان کمک کنید. به نظام اسلامی کمک کنید. این ایثار چیست؟ این ایثار این است که من از مرغوبیت بهتر گذشتم که خودم کیف کنم تا ده تا و صد تا و هزار تا کارگر ایرانی اولاً بیکار نشوند و وقتی هم بیکار نشد، قطعاً ورژن بعدی مرغوبیتش برای من بیشتر میشود. این مصداق ایثار امروزی است. من و شما که میگوییم: ما پیرو اهلبیت هستیم. ما که میخواهیم حیات و ممات ما حسینی باشد. اگر ایثار دیروز امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا غذا دادن خودشان بود، اگر ایثار این جوان نپذیرفتن نمایندگی محصولات چینی است برای اینکه پنجاه کارگر ایرانی بیکار نشوند، ایثار من و شما هم در مباحث اقتصادی استفاده از تولیدات ایرانی با مرغوبیت احتمالاً کمتر ولی رو به بهبود، معامله با خداست. خدایا من با تو معامله کردم. که اینها شب دست پر به خانه بروند و جلوی خانواده شرمنده نشوند و روز به روز هم کیفیت کالای ایرانی بهتر شود. کیفیت بهتر شود و پرچم ایران بالا برود.
شریعتی: شما خودتان هم خاطرات بعضی از علمای گذشته را نقل کردید که اینها زندگیشان همینطور میگذشت.
حاج آقای ماندگاری: در حالات علمای ایران است که میرفتند میوهها و کاهوهای پلاسیده را میخریدند، خانواده میگفتند: چرا پولت را دور ریختی؟ میگفت: من پولم را دور نریختم. من این میوهها را خریدم، میتوانیم سالمهایش را جدا کنیم و استفاده کنیم. ولی این بنده خدایی که باید چراغ مغازهاش روشن باشد تا جلوی خانوادهاش شرمنده نشود، اگر هر شب ده درصد از میوههایش ضایعاتی داشته باشد، ورشکست میشود. من با خدای خودم معامله کردم. من نمونه ایثار امروزی را در ازدواجها مثال میزنم. یک رسم خوب مردم امروز ما در ازدواج هدیه دادن است. مثلاً برادر عزیز و خواهر گرامی شما در ازدواج دختر و پسر یا اقوامتان یک هدیه پنجاه هزارتومانی برای شما آوردند. اگر شما هدیه پنجاه هزار تومانی بردید با آن آدم معامله کردید. ولی اگر گفتید: من که دستم میرسد یک مقدار از خودمان کم بگذاریم و برای این بنده خدا یک هدیه صد تومانی ببرم. یک هدیه دویست تومانی ببرم. میدانید زندگی آنها نوپا است و اولش احتیاج به کمک دارد. خدایا با تو معامله کردم. اگر کمکش نکنیم احتمال دارد ازدواج نکند. احتمال دارد به طلاق بکشد. احتمال دارد به شغل حرام برود. هزاران احتمال وجود دارد که همه داریم در جامعه از آن آسیب میبینیم. ولی این همان چیزی است که باز همه دوست داریم اگر کربلا بودیم زیر خیمه امام حسین یارها بیشتر بودند. همه غصه میخوریم که حسین یاور ندارد! اگر میخواهید بچهها را زیر پرچم ارزشهای حسینی نگهداریم، امروز یک ارزش حسینی ازدواج زود و با حمایت دیگران و ازدواج ارزان است. بیاییم کمک کنیم. به نیت یاری امام حسین، آقاجان من یک ارزش مکتب شما را در حد خودمان یاری کردیم. به خدا من طلبه کوچک قول میدهم، خدا اسامی کسانی که اینطور با خدا معامله کنند، در ازدواجها به هر طریقی خدمت کنند که طرف به طلاق کشیده نشود، به گناه کشیده نشود. به بی ازدواجی فکرش ختم نشود. در اقتصاد هر کسی تلاش بکند تولید ایرانی رونق پیدا کند. تولیدکننده ایرانی حمایت شود، از تولیدکنندگان عزیز هم تقاضا میکنیم که اگر قرار باشد تسهیلاتی که به تولید میدهند، هجده درصد سود از تولیدکننده بگیرند، خود تولید پانزده درصد سود داشته باشد هیچ عقلی به سمت تولید نمیرود. از این طرف سپردههای مردم 22 درصد سود داشته باشد. تو را به خدا اگر میخواهید تولید رونق بگیرد، به سپردههای مردم سود کمتر بدهید تا کسی هوس نکند پولش را ثابت در جایی بگذارد. در چرخه تولید برود. به تسهیلات تولید چهار درصد سود بیشتر ندهید، بگذارید سود تولید اگر پانزده درصد شد، تسهیلات چهار درصد شد، تولید کننده میگوید: میارزد، ده دوازده درصد برای خودم میماند. الهی شکر! این کمک دولتمردان میشود. کیفیت بخشیدن به تولید کمک خود تولیدکنندگان میشود. من و شما و مردم عزیز برویم تولید ایرانی را هرچند مرغوبیت آن کمتر است، به نیت معامله خدا با ایثار بخریم، کمک مردم میشود. وقتی دولت و تولیدکننده و رزمنده و حمایت کننده همه با هم بیایند در یک خط انجام وظیفه کنند، به خدا مثل جنگ، دفاع مقدس، مثل مقابلههای دیگر ما دشمن دیگر هیچ غلطی نمیتواند بکند.
شریعتی: پس چکیده صحبتهای شما این میشود که بعضی از کالاها مرغوبیتش خیلی زیاد است. این هنر نیست که ما این کالا را بخریم. یک وقتی کیفیت آن مساوی است، خوب این را میخریم و ما با مبلغ کمتری آن کالا را میخریم و از آن استفاده میکنیم. آنجایی که کیفیت پایینتری دارد نیاز به ایثار انسان دارد.
حاج آقای ماندگاری: نیاز به اعتقاد دارد. همان اعتقادی که در دفاع مقدس، همان اعتقادی که در 22 بهمن، همان اعتقادی که ما را در عاشورا به میدان آورده است، همان اعتقاد باید ما را در مسأله اقتصادی بیاورد، که آن هم اعتقاد به ایثار یعنی معامله با خدا و معامله با قیامت است.
تو نیکی میکن و در دجله انداز *** که ایزد در بیابانت دهد باز
شریعتی: انشاءالله هیچ مردی شرمنده زن و بچهاش نشود. همه کمک کنیم که همه مردها و تمام کسانی که به نوعی سرپرست خانوار هستند، دست پر به منزل بیایند و سفرهشان همیشه پر باشد که شرمنده زن و بچهشان نشوند. از این دست پیامها کم نداریم که واقعاً داغ دل ما و آقای رکنی و همه کارشناسان ماست و انشاءالله به زودی زود همه این مشکلها مرتفع شود و ما هم در این اتفاق مبارک سهم داشته باشیم.
با سلام من مادری معتقد و پایبند به انجام فرایض دینی هستم. دو فرزند پسر دارم که سن بین 20 تا 23 سال را دارند. از زمانی که سن کمتر داشتند، با تشویق نمازشان را میخواندند. اما حالا که بزرگتر شدند نماز نمیخوانند و وقتی ببینند که دیگر خیلی ناراحت هستم، یک وعده میخوانند ولی باز بیخیال میشوند. هر طریقی هم که بگویی از تشویق یا تهدید و آموزههای دینی و حتی قهر کردن و تحویل نگرفتن اینها را امتحان کردم ولی فایده نداشته است. به دعا و استغفار هم متوصل شدم، اما نه اینکه فکر کنید دعا برای هدایت آنها را کنار گذاشتم. ولی از این بابت خیلی ناراحت هستم و از این بابت هم خیلی عصبانی میشوم و نمیتوانم باور کنم که بچههای من بینماز باشند. بچهها میگویند: اینکه نماز بخوانیم به تو ارتباطی ندارد. تو چرا دخالت میکنی؟ در واقع به هیچکس ارتباط ندارد. چون این بین بنده و خداست که نماز بخوانیم یا نخوانیم. من به آنها میگویم: آخر من سرپرست شما هستم و این حق را دارم که چیز خوب و خداپسندانهای را برای شما بخواهم و از روی دلسوزی است. کدام پدر یا مادر است که به شکل حقیقی چیز خوب برای بچههایش نخواهد. اما آنها همچنان بیاهمیت به حرفهای من هستند و ناگفته نماند اطلاعات آنها در رابطه با فریضه نماز کم نیست و باور کنید دیگر درمانده شدم. لطفاً در رابطه با وظایف پدر و مادر به عنوان سرپرست اگر مطلب قانع کنندهای هست بفرمایید تا من به آنها انتقال بدهم.
حاج آقای ماندگاری: من ابتدا روی سخنم با این دو جوان عزیز است. دو جوان از قول مادرشان 20 تا 23 ساله که نمازخوان بودند. الحمدلله جای شکر دارد. با تشویق هم نماز میخواندند. این هیچ اشکالی ندارد. پدر و مادرهای عزیز از کودکی به سفارش امام رضا(ع) بچهها را با تشویق به آموزههای دینی ترغیب کنند. الآن نماز نمیخوانند. این آسیب روح بزرگوارانه این دو جوان عزیز است. باید به این برسیم که در آخر حرفهایم میگویم. گاهی به خاطر مادر میخوانند که این خیلی خوب است. اینقدر مادرشان را دوست دارند و احترام برای مادر قائل هستند که من از این دو جوان تشکر میکنم. یکی میگفت: حاج آقا ما در خانه میگوییم: برای پدر الله اکبر! گفتم: عیب ندارد. نماز بخوان، اشکال ندارد! سفری بودیم، یک نفر گفت: حاج آقا بی رودروایسی شما، الله اکبر! گفتم: شما بخوان. همین که بچهها به خاطر مادر الله اکبر میگویند و نماز میخوانند، من از اینها تشکر میکنند. مادر بزرگوار ایشان از این دو جوان تعریف کرد که اطلاعات دینی خوبی دارند. این هم باز جای تشکر دارد. یک مادر دلسوز و مادر مهربان و خیرخواه خیلی جای تشکر دارد.
من میخواهم اول به این دو جوان عزیز بگویم: نمیدانم چرا نماز نمیخوانید اما سه تا احتمال میدهم. احتمال اول اینکه با اینکه اطلاعات شما در بحث اطلاعات دینی قوی است، شاید کسانی برای شما شبهه ایجاد کردند که اصلاً از کجا معلوم قیامتی باشد. خدایی باشد و قیامتی باشد. یعنی اصل اعتقاد شما به نماز خدای نکرده اعتقاد شما به دین، اعتقاد شما به قیامت یک تزلزلی در آن ایجاد شده است. یادی از زلزلهی امروز هم در مشهد مقدس امام رضا بکنیم. زلزلهای شده که خدا را به آبروی امام رضا قسم میدهیم این قصه را بخیر بگرداند و خدا آسیب دیدگان را یاری کند و همه ما را یاری کند و با عزیزانی که آسیب دیدند ابراز همدردی میکنیم. امیدواریم با همت خوب مردم ایران و همت مسئولین خدمتگزار این زلزله کمترین آسیب را به بار بیاورد. به اعتقادات عزیزان این زلزله وارد شده است. من جواب امام رضای مهربان را که امروز سر سفره ایشان مهمان هستیم، به این دو جوان عزیز هدیه میدهم. دو جوان 20 و 23 ساله نازنین که قبلاً نمازخوان بودید. اگر احتمال میدهم نماز نخواندن شما به دلیل نقص در اعتقادات و تزلزل در اعتقاد باشد، امام رضا اینطور فرمودند: اگر قیامتی نباشد آنهایی که نماز خواندند و روزی هفده رکعت وقت گذاشتند خیلی ضرر نکردند. روزی هفده بار بالا و پایین رفتند. یک ماه در سال یک وعده غذا نخوردند. قیامتی نبوده، خدایی هم نبوده، اینها سر کار بودند. پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال، ضرر خیلی نکردند. یک ضرر کوچک کردند. یک مقدار نسبت به اعتقادی که هیچ اساس و پایهای نداشته خودشان را معطل کردند. این اگر قیامتی نباشد. ولی اگر قیامتی باشد که هست، شما دو عزیزی که در نماز سهل انگاری میکند، هرکسی که بینندهی برنامه هست و نماز نمیخواند، به تعبیر امام رضا خیلی ضرر کرده است. چون آن طرف دیگر پنجاه سال و شصت سال نیست. ابدیت است. «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى» (بقره/197) همین هفده رکعت نماز ما که هفتاد سال هم بخوانیم چند دقیقه میشود؟ صد سال هم بخوانیم چند دقیقه میشود؟ این بار برای سفر بینهایت است. پس اگر خدای نکرده مشکل شما در نماز نخواندن و این همه مادرتان حرص میزند، شما گوش به حرف نمیکنید، این پاسخ امام رضا است. به تعبیر شما خیلی از برکات نماز و روزه هم در دنیا از دست ندهید. بزرگان ما فرمودند: موفقیت میخواهید نماز اول وقت، سعادت میخواهید نماز اول وقت، آرامش میخواهید نماز اول وقت، باز شدن گرهها را میخواهید نماز اول وقت بخوانید.
احتمال دوم میدهم که نماز نخواندن شما بخاطر تنبلی باشد. وقتی معلم شما میبیند شما تنبلی میکنی و تکالیفت را انجام نمیدهی حرص میخورد. آیا تکلیف انجام ندادن شما به معلم آسیب میزند؟ نه معلم درسش را میدهد و میرود. ولی چون شما را دوست دارد، حرص میخورد. این مادر براساس آیه شریفه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً» (تحریم/6) دارد حرص میخورد. مربی شما و دلسوز شماست. مادر است! میبیند از این سفره پر برکت نماز دو تا فرزند عزیز و دلبندش محروم هستند. چرا با یک تنبلی هم به خودتان آسیب میزنید؟ هم دل مادر را میشکنید؟ هم عاقبت خودتان را خراب میکنید؟ هم نگاه خدا را از خودتان برمیدارید؟ احتمال دوم که انشاءالله تنبلی را کنار بگذارید. باور کنید با نماز انس بگیرید مشتری میشوید. آنهایی که وارد وادی نماز شدند میگویند: چه ضرری کردیم نماز صبحها را به وقت نخواندیم! احتمال سوم میدهم که شما از من و امثال من که نماز خوان هستیم یا از مادر و پدر شما که قطعاً نماز خوان هستند و اطرافیان یک اشکالاتی دیدید. فدای شما شوم، من اشکال دارم چرا رابطهتان را با خدا قطع کردید؟ چرا خودزنی میکنید؟ چرا خودتان را میزنید؟ نماز نخواندن آسیب زدن به خودت، نماز نخواندن قطع رابطه با خداست. یعنی در واقع شما دارید حوض وجود خودمان را با چشمه الهی قطع میکنید. اگر من و امثال من و اطرافیان شما که ادعای تدین داریم، خطا کردیم، اشتباه کردیم. همینجا هم میخواهم یک تذکر به خودم و امثال خودم و همه متدینها بگویم. اگر خطا کردیم و دروغ گفتیم و غیبت کردیم، خلاف انجام دادیم. نه تنها یک گناه کردیم. دو گناه کردیم. امثال این جوان را از نماز دور کردیم. یعنی من دروغ گفتم، خدای نکرده بچه من دید. میگوید: اگر قرار است نمازخوانها دروغ بگویند، پس من نماز را کنار بگذارم.
پس اگر این دو جوان بخاطر اعتقاد جواب امام رضا، اگر بخاطر تنبلی است، به خودشان لطمه نزنند. اینهایی هم که گفتند: نماز خواندن و نخواندن ما چه ربطی به شما دارد؟ من یک داستانی بگویم. پسری در نوجوانی در برفها میرفت. بابا میگفت:پسرم در برفها نرو. سینه پهلو میکنی. گفت: به شما چه ربطی دارد؟ من مریض میشوم. گفت: من پدرت هستم. ما پدر هستیم. ما مادر هستیم. دلمان میسوزد. گفت: هیچ ربطی به شما ندارد. پدر صبر کرد. این آقا پسر بزرگ شد. مرد شد. قیامت شد. خدا به او بچه داد. پدر قنداق بچه را برداشت و در برفها برد. پسر گفت: دیوانه شدی؟ چرا این کارها را میکنی؟ گفت: به تو چه ربطی دارد. بچه میخواهد برف بازی کند. گفت: من پدرش هستم این پاره تن من است. گفت: یادت هست آن روز برف بازی میکردی. تو هم پاره تن من بودی! فدای شما بشوم! شما هم پاره تن این مادر هستید. این مادر وقتی میبیند شما از سر سفره نماز بلند میشوید و میروید، در واقع شما از خیمه امام حسین بیرون رفتید و دارید در خیمه یزید میروید و مادر غصه میخورد. یک توصیه هم به مادر بزرگوار داشته باشم. مادر و پدرهای عزیز شما خیلی هستید که میگویید: دختر و پسر ما نماز نمیخواند. حجابش را کنار گذاشته، شما وظیفه دارید بیتفاوت نباشید. بیشتر از این وظیفه ندارید. حالا بیتفاوت نباشم، دغدغه مند باشم یعنی چه کنم؟ 1- همین کارهایی که شما کردید. تذکر بدهید. دعا هم بکنید. تشویق هم بکنید. اما گاهی وقتها دعا بکنید ولی ساکت باشید. سکوت کنید چون گاهی گفتن شاید اثر عکس بگذارد. هم راجع به حجاب و هم راجع به نماز سکوت کن ولی در دلت اینقدر دغدغه و دعا داشته باش که اینها بفهمند. اصلاً نمیخواهد مستقیم بگویی. جلوی بچهات سر به سجده بگذار، زار زار گریه کن. بچهات اگر سرطانی بود چطور گریه میکردی؟ حالا نماز است، گریه کن. بگو: خدایا من شیر بیحیا به او ندادم. پدرش لقمه حرام به او نداده است. من اشک برای امام حسین را با شیر قاطی کردم به او دادم. ای خدا من چه غلطی کردم، چه گناهی کردم که بچهام بینماز شد؟ گریه کن بچهات گریه تو را ببیند. مستقیم چیزی به او نگو. این دغدغه مندی است. بیخیال نباش. بیتفاوت نباش، ولی گاهی وقتها مستقیم هم نگو. چون مستقیم بگویی جوان است. «الانسانُ حريصُ على ما مُنِعَ» شاید خیلی تکرار کنیم بدتر کند. خدایا به آبروی محمد و آل محمد و به آبروی امیرالمؤمنین که در آستانهی ولادت امام بزرگوار هستیم، قسمت میدهیم مشکل بینمازی بچههای ما را خودت به عنایت خودت حل بفرما.
پیرمردی به امیرالمؤمنین گفت: آقا من عاشق شما هستم، بچه من با شما مشکل دارد. حضرت فرمودند: یک کاری کن در مسیر من باشد. امیرالمؤمنین دغدغه این پیرمرد را دیدند که برای بیدینی بچهاش میمرد. در مسیر امیرالمؤمنین که قرار گرفت حضرت یک نگاه ولایتی به او کردند. تصرف در وجود او کردند. پسر سرش را انداخت، از اسب پایین افتاد و به قدمهای امیرالمؤمنین افتاد. اشک شوق در چشم پیرمرد آمد. چرا گریه میکنی؟ گفت: خوشحال شدم. شما بچه مرا شفا دادی. یا امیرالمؤمنین ولادت شما نزدیک است. یک نگاه ولایتی به همه جوانهای ما که از نماز و حیاء و حجاب و دیانت فاصله گرفتند، به آبروی همسرت زهرای مرضیه یک نگاه ولایتی به اینها بفرما، عشق به نماز را به همه ما عنایت بفرما.
شریعتی: وقتی داشتم این سؤال را میخواندم، یک نکتهای توجه مرا جلب کرد که این مادر چقدر با دغدغه دارد این مطالب را بیان میکند. پیگیری کردن و پیام دادن و نوشتن این نامه و احساس کردم محبت و مهر مادری یک تجلی و جلوهی کوچکی از لطف و محبت بیکران خدای متعال است. او چقدر غصه ما را میخورد.
حاج آقای ماندگاری: خدا غصهی ما را میخورد که ما در دامن شیطان برویم. امام زمان هم غصه ما را میخورد و یقین دارم که جوانان عزیز ما که خدا و امام زمان را دوست دارند به خاطر جلب محبت بیشتر خدا و اهل بیت به نماز و حیاء وحجاب بیشتر رو کنند.
شریعتی: کسی به من در دوران نوجوانی میگفت: هروقت که اذان و حی علی الصلاة را میشنوی، بدان خدا چشم انتظار است و خدا را منتظر نگذار. انشاءالله همه ما سر سفره نماز باشیم و از برکات آن بهرهمند شویم. امروز صفحه541 قرآن کریم، آیات پایانی سوره مبارکه حدید در سمت خدا تلاوت میشود.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ «25» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِيمَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «26» ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ «27» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «28» لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «29»
ترجمه: همانا ما پيامبرانمان را با معجزات و دلايل آشكار فرستاديم و همراه آنان كتاب (آسمانى) و وسيله سنجش فرو فرستاديم تا مردم به دادگرى برخيزند و آهن را كه در آن نيرويى شديد است و منافعى براى مردم دارد فرو آورديم (تا از آن بهره گيرند) و تا خداوند معلوم دارد چه كسى او و پيامبرانش را به ناديده و در نهان يارى مىكند. همانا خداوند، قوى و شكستناپذير است. و همانا نوح و ابراهيم را فرستاديم و در نسل و خاندان آنان نبوّت و كتاب را قرار داديم، پس بعضى از آنان هدايت يافتند، ولى بسيارى از آنان فاسقاند. سپس به دنبال آنان، پيامبران خود را پى در پى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى آنان آورديم و به او (كتاب آسمانى) انجيل داديم و در دل كسانى كه او را پيروى كردند، رأفت و رحمت قرار داديم و (اما) ترك دنيايى كه از پيش خود در آوردند، ما آن را بر آنان مقرّر نكرده بوديم، مگر (آن كه) به قصد جلب خشنودى خداوند (انجام دهند) ولى آنگونه كه بايد حقّ آن را مراعات نكردند. پس به كسانى از آنان كه ايمان آورده بودند، پاداش داديم، ولى بسيارى از آنان فاسق و نافرمان بودند. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خداوند پروا كنيد و به پيامبرش ايمان آوريد تا از رحمت خود، دو بهره به شما عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به وسيله آن (در دنيا و آخرت) راه را طى كنيد، و گناهان شما را ببخشد و خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است. تا اهل كتاب گمان نكنند كه مسلمانان، راهى به فضل خدا ندارند (و همه امتيازات و الطاف دو چندانى مخصوص آنان است) و بدانند كه فضل (و عنايت، تنها) به دست خداست، او به هر كس بخواهد آن را مىدهد و خداوند داراى بخشش بزرگ است.
شریعتی: سلام میکنیم به امام رئوف، امام رضا(ع) و همانطور که حاج آقای ماندگاری اشاره کردند به واسطه زلزلهی اخیری که در خراسان رضوی رخ داد انشاءالله این آسیبها کم و کمتر شود و مصدومین حادثه هم به زودی زود درمان شوند، و جانباختگان این حادثه هم مهمان سفرهی امام رضا شوند.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. با مدد از وجود نازنین امام رضا(ع)، آیه 28 سوره حدید، من در بحث اقتصادی مقاومتی گفتم: ما بیاییم حرفهای خدا و رسول خدا را باور کنیم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ» حرفهای خدا را رعایت کنید. حرفهای پیغمبر را هم مثل حرفهای خدا باور کنید. دو نصیب از رحمت خدا را به شما میدهیم. نور هم به شما میدهیم. دیگر در زندگیتان گیر نمیکنید. مردم در جنگ نظامی تجربه کردند، در جنگ سیاسی تجربه کردند، در جنگ اقتصادی هم باور کنیم.
شریعتی: قبل از اینکه نتیجه نظرسنجی گذشته را بخوانیم. این نکته را متذکر شوم که فردا برنامهای که تقدیم حضور شما خواهد شد با حضور حضرت آیت الله ناصری خواهد بود. سه قسمتش را دوستان عزیز ما در روزهای اولیه سال دیدند، و کل آن سه قسمت را در یک مجموعه کامل فردا میتوانید ببینید. خیلیها گفته بودند که ما سفر بودیم و فرصت نشد ببینیم.
نظرسنجی که ما در جلسه گذشته مطرح کردیم و پاسخش را دوستان فرستادند این بود که گفته بودیم در نظر سنجی گذشته بسیاری از مخاطبین کوتاهی خانوادهها را دلیل اصلی بی اطلاعی برخی از نوجوانان وجوانها از آموزههای اولیه دینی میدانند. به نظر شما دلیل کوتاهی خانوادهها در این مسأله چیست؟ عدم اولویت مسائل دینی برای خانوادهها، 59 درصد از مخاطبین ما به این گزینه رأی دادند. عدم ارتباط صحیح بین والدین و فرزندان 16 درصد، بی اطلاعی خانوادهها از این مسائل 14 درصد، واگذاری کامل امر آموزش دینی به مدارس 6 درصد و عدم رغبت فرزندان به یادگیری این مسائل 5 درصد بوده است.
حاج آقای ماندگاری: با توجه به سؤالی که قبل از تلاوت قرآن داشتیم، دغدغهی دینی یعنی حرکت این مادر. مادر برای بینمازی بچههایش، بچهها را رها نکرده است. همچنان که وقتی بچهها غذا نمیخورند، رهایشان نمیکند. همچنان که وقتی بچهها لباس درست نمیپوشند رهایشان نمیکند. همچنان که برای مسائل دنیایی پدر و مادر بچه را رها نمیکنند، حتی بعد از ازدواج هم دنبالشان هستند و کمکشان میکنند، ما دوست داریم در مسائل دینی هم به آنها تذکر بدهیم. همچنان که خدا به پیغمبر فرمود: «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر» (غاشیه/22) «وَ ما عَلَيْنا إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ» (یس/17) حالا گاهی وقتها تذکر مثل این مادر به دعا است. گاهی با تشویق است. 60 درصد مردم گفتند: برای پدر و مادرها این مهم اول است. اهم اول زندگی این نیست. در حالی که برای خدا و پیغمبر و دین ما اهم اول زندگی ما این است که ما و بچههایمان از آتش غضب الهی دور باشیم. از آتش فقر دنیا هم باید دور باشیم. از آتش مشکلات دنیا هم باید دور باشیم. ولی اول گفته: «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نارا» (تحریم/6) اولویت اول را دیانت بچههایمان بگذاریم. بخدا خودمان هم استفاده میبریم. بچههای ما هم استفاده میبرند و این آیه محقق میشود که «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ» (کهف/46) بچههایمان را باقیات الصالحات خودمان کنیم. انشاءالله.
شریعتی: سؤال نظرسنجی امروز هم بخوانم و بعد انشاءالله شما به کانال ما مراجعه کنید و نظر خودتان را ثبت کنید. به نظر شما دلیل وجود برخی معضلات در سیستم بانکداری امروز کشور ما چیست؟ 1- بیتوجهی مسئولین و مدیران دولتی و بانکی برای حل مسأله 2- بیتوجهی روحانیون و نهادهای حوزوی در مقابل با این معضلات 3- بیرغبتی عموم مردم نسبت به سنت نیکو و پسندیده قرض الحسنه 4- علاقهمندی برخی مردم و صاحبان سرمایه به دریافت سودی بانکی بیشتر که نتیجه آن دریافت سود بانکی بالاتر از وام گیرندگان میشود.
به کانال ما مراجعه کنید و نظرات خودتان را ثبت کنید. اگر نکتهای نیست سؤال آخر را بخوانم و پاسخ شما را بشنویم.
سلام من یک دختر 23 ساله هستم، در هشت سالگی پدرم را از دست دادم و از آن زمان تا به حال در فقر زندگی کردم. من نمیتوانم بفهمم که چرا مسئولین به فکر ما فقرا نیستند. چرا کسی که پدرش کارمند باشد و از دنیا برود باید یک حقوق یک و نیم میلیونی بگیرد و من که پدرم دامدار بوده و بیشتر زحمت کشیده است، خانوادهاش باید کمیته امدادی و با حقوق هفتاد هزار تومانی باشند؟ آن کسی که اینطور تقسیم کرده با چه وجدانی این کار را کرده است؟ من در این مدت فشار روحی زیادی کشیدم. دلم میخواهد روزی مقابل مسئولین بایستم و بگویم: من این همه سختی کشیدم. شما حواستان کجا بود؟ هیچوقت مسئولین را نمیبخشم و مردمی که به جای اینکه دست ما را بگیرند، فقط صدقه به ما دادند و ما را تحقیر کردند.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. نیازی نیست ایشان مقابل مسئولین قرار بگیرد. ما هم که مقابل این سؤال قرار گرفتیم، احساس شرمندگی میکنیم. دل آدم به درد میآید. خدا پدر بزرگوار ایشان و همهِی پدرهای کارگر و دامدار و کشاورز و کسانی که به هر دلیلی مستمری نداشتند و از دنیا رفتند و فرزندان یتیمشان با سختی بزرگ شدند، خدا همه را رحمت کند و توفیق مناعت طبع را به فرزندان ایشان داده، بیشتر بدهد. ما اینجا میخواهیم سه وظیفه را متذکر شویم. در برابر این مشکل فقر، اهل بیت به ما یاد دادند، دین به ما یاد داده و همه شما مسئول هستید. مردم نگویند: حکومت اسلامی شده و دیگر ما نباید هیچ کاری کنیم. مردم نگویند : کمیته امداد آمده و ما نباید کاری کنیم. دولت نگوید: کمیته امداد هست و ما نباید کاری کنیم. کمیته امداد نگوید: ما هستیم و بقیه کاری نکنند. اینها اصلاً قابل قبول نیست. من سه وظیفه را سریع بگویم. میخواهم بگویم: مسئولین محترم و حکومت باید تدبیر و تکریم کنند. به قول ایشان فقط کارمندان دولتی و دستگاههای دولتی شهروند و امت این مملکت که نیستند. ما چند میلیون کارمند دولت داریم ولی هشتاد میلیون نفوس داریم. دولت باید تدبیری برای همه بیاندیشد که اگر خانوادهای با فوت پدر، در تصادف، در عملیات ساختمانی، در زلزله و سیل و هرجای دیگر پیش آمد بچههایش بیچاره نشوند. خانوادهاش بیچاره نشوند. فقط کمیته امداد نباشد که به آنها رسیدگی کند. دولت چطور برای بیمه شخص ثالث آموزش همگانی دادند، کمک هم کردند و یک فرهنگ عمومی شد. حالا بیاییم برای اینکه تمام مردم خودشان را بیمه کنند، دولت فرهنگ سازی کند. هم فرهنگ سازی کند و هم بستر سازی کند و هم تدوین قانون کند و هم کمک کند که هیچ خانوادهای نباشد که اگر سرپرست خانواده از دست رفت، فقط تنها نهاد کمک کننده کمیته امداد باشد. دولت باید وظیفهاش را انجام بدهد و ما اعتقاد داریم وقتی دولت، دولت اسلامی است از رهبری مملکت در این قصه اعتقادشان این است، خودشان میگویند: من هم مسئول هستم. ما هم مسئول هستیم. همه دولت و قانون و مجلس و قوه قضاییه همه مسئول هستند. برای این خانوادهها باید فکری کنیم. فقر اینها را به فساد میکشاند و فقر اینها را به هزار مشکل دیگر میرساند.
شریعتی: من احساس میکنم یک قشری مثل این دختر خانم و خانوادهشان از