مناجات
عمرم گذشت در تب وتاب ندیدنت
جان را به لب رساند سراب ندیدنت
از روزگار دیدمو و چشمم ضعیف شد
اما گذاشتم به حساب ندیدنت
آتش فشان به سینه ام موج میزند
بر گونه ام چکید مذابه ندیدنت
از بس به راه مانده و از بس ندیدمت
چشمم به خواب رفته به خواب ندیدنت
هر چند تابه حال ندیده ام تورا
ولی عادت نمیکنم به عذاب ندیدنت
یاصاحب الزمان یاصاحب الزمان
می خواهم ببینمت اگر چه به من دهند
صد تا بهشت را به ثواب ندیدنت
من ساده گفتمو به من ساده رحم کن
از دیده ام بگیر حجاب ندیدنت
به خوبا سر میزنی مگه بدا دل ندارن
یه سرم به ما بزن ای خوب خوبان آقاجون
بخاطر من نه
.............................................
روضه
ای حرمت خانه مامور دل
ای شجر عشق تو در تور دل
نجل علی در یتیم حسن
باب همه خلق زمین و زمن
همچو علی همچو عمو ماه بنی هاشمی
چشم و چراغ شهدا قاسمی
زینب و عباس و حسین و حسن
روی دل آرای تو را بوسه زن
رشته جان طره ی گیسوی تو
پنجه ی دل شانه کش موی تو
حجله ی دامادی تو قتلگاه
ذکر خوش اهل حرم
آه آه
خلعت دامادی تو پیروهن
پیروهنی کامده برتن کفن
شمع شراره جگر خواهرت
عود دل سوخته ی مادرت
ماه وشان گرد رخت فوج فوح
اشک به چشم همگان موج موج
لیله عاشور درآن شور وحال
کرد زتو عم گرامی سوال
کی همه دم عاشق ایثار خون
شربت مرگ است به کام تو چون
غنچه ی لب هات پر از خنده شد
با سخن مرگ دلت زنده شد
کی تو مرا چون پدر ومن پسر
آیینه مادر وجد وپدر
دادن جان گر به ره دلبر است
از عسل ناب مرا خوش تر است
جام اگر جام شهادت بود
مرگ به از روز ولادت بود
بی تو حیاتم همه شرمندگیست
با تو مرا کشته شدن زندگیست
بود دل شب به سپهرت نگاه
تا که برایت ز افق صبحگاه
ظلمت شب کرد فرار از سپهر
بر سر میدان فلک تاخت مهر
صاعقه جنگ شرر بار شد
نقش زمین قامت انصار شد
هاشمیان جمله به پا خواستند
در طلب وصل خود آراستند
گشت تو را نوبت جان باختن
تیر گرفتن علم افراختن
خون دل از دیده روان ساختی
خیس به پای عمو انداختی
کی به تو حاجات مرادم بده
جان عمو اذن جهادم بده
با تو ام و از تو جهان فارغم
عاشقمو عاشقمو عاشقم
هر دو نگه بر رخ هم دوختید
هر دو به مظلومی هم سوختید
هردو بریدید دل از بود و هست
هردو گشودید به یکباره دست
هردو ربودید ز سر هوش هم
هر دو فتادید در آغوش هم
هم به هم روی حسن یافتید
هر دو ز هم بوی حسن یافتید
بس که کشیدید به من جان هم
اشک فشاندید به دامان هم
رفت زتن تاب وز سر هوشتان
سوخت وجود از لب خاموشتان
دید عمو کاسه ی صبرت تهی
نیست تورا غیر شهادت رهی
دید اگر رخصت میدان دهد
در یتیم حنشنش جان دهد
ناله برآورد بلند از نهان
داد به سختی به تو اذن جهاد
دیده به خورشید رخت دوخت دوخت
شمع صفت اب شد و سوخت سوخت
ولوله ها در حرم انداختی
هستی خود باختی وتاختی
مهر رخت گشت ز دور آشکار
ماه رویت بربد ز دشمن قرار
خصم در ان معرکه حیرت زده
گفت پیمبر به مصاف آمده
این علی اکبر دیگر بود
یا که همان شخص پیامبر بود
هم چو علی داده به آبرو گره
پیروهنش کشته به پیکر زره
بسته به خون آب جگر عین او
باز بود رشته ی نعلین او
حور ملک یا که بشر چیست این
ختم رسل یاکه علی کیست این
لب به رجز خوانی وتیغت به دست
کی سپه حق کش باطل پرست
ان تنکرونی ف انا بن الحسن
سبت البنی المصطفی الموئتمن
خواست شود کار عدو یکسره
ریخت به هم میمنه ومیسره
تو علی و کرب و بلا خیبرت
ختم رسل گشت تماشاگرت
تیغ کجت قامت دین راست کرد
آنچه نبی گفت وخدا خواست کرد
شور شهادت به سرت گر نبود
زنده یکی زان همه لشکر نبود
قلب خود اماج بلا ساختی
تیغ فکندی سپر انداختی
دید عدو نیست زره بر تنت
پاره بدن کرد چو پیراهنت
ازرق شامی
جسم لطیف تو شد ای جان پاک
چون جگر پاک حسن چاک چاک
اجر حسن را به تو پرداختند
اسب به گلبون بدنت تاختند
دید تن پاک تو آزارها
کشته شدی کشته شدی بار ها
قاتل جان تو نشد تیرها
سم سطوران شده شمشیرها
زمن بگوی چین تلاش بیهوده کردی
گلی که آب نخورده دیگر گلاب ندارد
نیزه و خنجر چه کند با دلت
گشت غریبیه عمو قاتلت
کاش نمیدید عمو پیکرت تا ببرد هدیه ی بر مادرت
کاش نمیبرد تنت این چنین
جان دهی و پای کشی بر زمین
ای وای ایی وای
پیکر کشیده شد
از کودکی که قامتش آخر کشیده شد
با دست قاتلان طفل یتیم کاکل مویش کشیده شد
پهلوش تا شکست آهی بلند از دل مادر کشیده شد
در زیر نعل اسب کار از تنش گذشت و به حنجر کشیده شد
پس با چه زحمتی جسمش در کنار پیکر اکبر کشیده شد
چندی گذشت و بعد گودال غرق خون شد و خنجر کشیده شد
حسین حسین حسین
تا خیمه گاه هم پاهاش مکرر روی خاک کشیده شد
...........................................
پیش زمینه
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرد بمیرید و زین مرگ مترسید
که زین خاک برآرید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید وزین نفس ببرید
که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مریدید همه شاه شهیرید
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیریم بمیریم وزین ابر برآییم
چو زین ابر برآییم همه بدر منیری
بمیرید بمیریید و زین مرگ مترسید
که زین خاک برآرید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید وزین نفس ببرید
که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید
بمیریم در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردیم همه روح پذیریم
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مریدید همه شاه شهیرید
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
حسین جان حسین جان
...........................................
پیش زمینه
پیغام کربلا به نجف برد یا مرتضی علی پسری داشتی چه شد
پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل یا مرتضی علی قمری داشتی چه شد
حسین حسین حسین حسین
.................................
زمینه
رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
سر و سامان دادی حالم را
تو گرفتی زیر بالم را
تو نباشی آهم میگیرد
که بسوزانم این حالم را
کودکی ام را بهانه نکن
تشنگی ام را بهانه نکن
تویی که بودی به جای پدر
یتیمی ام را بهانه نکن
رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
آرزویی جز تو در من نیس
بی تو دنیا جای مادن نیس
کار عابس این را روشن کرد
تن عاشق جای جوشن نیس
حرز تو شد جوشنم به تنم
تشنه ی خون تنم کفنم
طوری قیامت کنم که سپاه
همه تصور کنند حسنم
دور سرت بگردانم عمو
در عشق بسوزانم عمو
من مرد میدانم عمو
جانم عمو
رحمی به من که گریانم
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
مادرم رویم را بوسیده
به سرم عمامه پیچیده
زائر زهرا میگردم باز
بدنی که از هم پاشیده
خدا کند وقت مرد شدنم
شبیه اکبر شود بدنم
خداکند مثل اکبر تو
در بغلت دست و پا بزنم
من پای عهد و پیمانم عمو
بی تو نمیمانم عمو
ای ماه تابانم عمو
جانم عمو
رحمی به من که گریانم
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
----------------------------------
شور
صدا زدی عمو عمو جان دادم
رسیدم و کنارت تو افتادم
چنان رمق گرفته شد از جانم
نمیرسد به گوش تو فریادم
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
چگونه سوی مادرت برگردم
نفس بکش عزیز من دق کردم
تن تو را من از دل سنگ و تیغ
کشان کشان به خیمه ها آوردم
در آغوشم زدی پر پر گشتی هم قد اکبر
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
زیک دگر جدا شده اعضایت
حسن حسن حسن شده بابایت
ز چشم تو گرفته ام خون هارا
که میروی به دیدن بابایت
به خاک و خون کفن جسمت
تابوت حسن جسمت
صدا زدی عمو عمو جان دادم
رسیدم و کنارت تو افتادم
چنان رمق گرفته شد از جانم
نمیرسد به گوش تو فریادم
دویدم من از حرم افتان و خیزان
بگو به او هر انچه خواهی
جانم قاسم جان
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
عمو حسین
..........................................
واحد
مثل یک پدر باغبون من
سایه کم نکن سایه بون من
برای اینکه آرزوش نشه سراب بدو ن تو
یا این که دنیا رو سرم نشه خراب بدون تو
خودمو به آب و آتیش میزنم به جون تو
امام منی و عمومی عمومی همه چی تمومی تمومیه ارزومی
عمومی عمومی
نغمه ی دل اتشین من از نفس افتاد
شاخه ی گل نازنین من از فرس افتاد
گل بهاره ی چمنم قاسم
شب و ستاره حسنم قاسم
در کجا هستی
تم وشرراره مهنم قاسم
توی حلاوت سخنم قاسم
از عسل مستی
قراره من در کجا خفتی
بی صدا خفتی
عمو حسین عمو حسین
میوفته سرم پیش پای تو ای امام من من فدای تو
برای اینکه یاری عموم کنم تو این بلا
تا اینکه فصل عاشقی تموم کنم تو کربلا
بذار برم تا جونمو هدیه کنم توروخدا
امام منی و عمومی عمومی همه چی تمومی تمومیه ارزومی
عمومی عمومی
تکه تکه شد مثل اینه چشم اهویت
جای شانه دشمنت زده پنجه در مویت
خون سر و تن و پهلو کاکله
یوسف پیرهن پاره ی قافله
تاقتم برده
رفتی وداغ تو قاتل این دله
بی قرارم شده قوت بازومه قامتم بردی
شد گیسویش شکن
شد سیب دربه در بوی یاسمن
تا حرف میزند انگار میچکد عسل از بین دهن
از بس حسینی است جای زره نموده به تن این پسر کفن
پس ارث برده است از جد خویش شیر خدا ذوب حق شد
در جنگ تن به تن کشته پسر از ازرقه بیچاره تن به تن
گردن ز دشمنان پرتاب کرده یکسره با مصدره زدن
برعکس شد حسین
فریاد میزند سرشان را بزن حسن
ذکرش هوالحق است
این شاهزاده ای که خودش حق مطلق است
قاسم که میرود
پشت سرش دعای اباالفضل بدرق است
فرزند مجتبیاز رزم او هر آنچه شنیدید موسخ است
سردارها که هیچ لشکر برای کشتن او ناموفق است
نازم به این پسراو یک تنه حریف پسر های ازرق است
با ذوالفقاز خود انگار علی میان میدانه خندق است
یکبار میزند پس در هوا چرا دو سه تا سر معلق است
اینها که فرش نیست در است هر آنچه نقش زمینه هست بیرق است
...............................................
دودمه
امام عاشقان عمو جان تویی
قاسم تو مور و سلیمان تویی
من مجتبایم در دل لشکر
الله اکبر الله اکبر
درس محرم همه عزت بود
سازش با ظلم حقارت بود
ذلت تسلیم ز مرگ بدتر
الله اکبر الله اکبر
...............................................
شور
گفتا قاسم به فغان ای عمو اذن میدانم بده
عمو جانم عمو جانم عمو جانم
دست خط پدرم بین و شمشیر به دستانم بده
ای تا کنم قربان جانم ای جانان
من مهیای جهادم تو فرمانم بده
گفتا قاسم به فغان ای عمو اذن میدانم بده
عمو جانم عمو جانم عمو جانم
این منم گر پسر فاتح عرصه ی جنگ جمل
من به فرمان تو ام رودروی خیمه بل هم ازل
شیر میدانم ای عمو جانم جان سپاری شد بهر تو
احلی من العسل
گفتا قاسم به فغان ای عمو اذن میدانم بده
عمو جانم عمو جانم عمو جانم
ای که عالم ز ازل گشته فرمانبر چشمان تو
آمدم تا بگیرم حرز زهرا از دستان تو
هستم از حسن میبوسم دستت
این منم آیه ای از یاسین قرآن تو
گفتا قاسم به فغان ای عمو اذن میدانم بده
عمو جانم عمو جانم عمو جانم
زد به میدان بطل هاشمیون
قرص ماه حسین
گفتا ای قوم منم قاسمم فانیه راه حسین
اشجع الناسم دست عباسم
او حبیب من و من هم خاک پای حسین
جان کنم قربان
درره جانان
عموجانم عمو جانم
عمو جانم عمو جانم عمو جانم
زد به میدان چنان گویی در عرصه حیدر آمده
شیر نر در جمل وحیدر در بدر وخیبر آمده
میدید از خیمه عمو و عمه نیزه خورده است و به پهلو مادر امده
عمو جانم
...........................................
تک
وای شهید بی سر اومد
وای لاله ی پر پر اومد
وای تنه شبیه جسمه
علی اکبر اومد
عجب محرمی شد امسال
شهید بی سرم برگشته
بیایید بریم به استقبالش
مدافع حرم بر گشته
وای شهید بی سر اومد
مثل علی اکبرت رو خاک صحرا
فقطعوهو بالسیوف
اربن اربا
عجب محرمی شد امسال
شهید بی سرم برگشته
بیایید بریم به استقبالش
مدافع حرم بر گشته
تو به ارزوت رسیدی
تو امام حسینو دیدی
وای به سید الشهیدا تو اشبه الشهیدی
تو روضه مجسم هستی یه مملکت شده بی تابت
داری میری سلام مارو ببر به محضر اربابت
چقدر به حال تو همه حسرت خوردیم
تویی که زنده هستی و ما مردیم
عجب محرمی شد امسال
شهید بی سرم برگشته
بیایید بریم به استقبالش
مدافع حرم بر گشته
وای غمت غم وطن شد
وای سر تو بی بدن شد
اه خداروشکرعزیزم که پیکرت کفن شد
یه قطره از غم ارباب و تو دیدی حال ما این حاله
1950 زخم رو پیکره توی گوداله
همین یه جمله کفایه ای داد
که زینت دوش نبی رو خاک افتاد
ای کشته ی فتاده ی به هامون حسین من
ای سیل دست و پا زده در خون حسین من
-----------------------------
شور پایانی
سیدی ماکو مثلک الغریب
السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
چه غم زمستی ودیوانگی ورسوایی
شراب عشق تو را بی حساب میخواهد
السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
سیدی ماکو مثلک الغریب
با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گوید اگر جهنمیان یک صدا حسین
السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
السلام علیک ایها المظلوم
السلام علیک ایها الوحید
السلام علیک ایهاالفرید
السلام علیک ایهاالطریق
السلم علیک ایهالمطروح
السلام علیک ایهاالعریان