حاج محمود کریمی

۱ بهمن ۱۳۹۷ 9982 0 نظر

ای خلایق خاک فرزندان تو 
قلب احمد در لب خندان تو 
راستی بوسیده پای بوذرت 
خلد مشتاق بلال و قنبرت 
عالمی پشت درت سائل شده 
مائده بر فضه ات نازل شده 
بوستانت فادخلوها آمنین 
هر گلش بر شاخه یک روح الامین 
دست خیل انبیا بر دامنت 
روح پیغمبردر آغوش تنت 
روی تو با چشم حیدر دیدنی است 
دستت از سوی پدر بوسیدنی است 
بنده ای اما خدایی بنده ای 
تا خدا دارد خدایی، زنده ای 
حسن تو مرآت حسن ابتداست 
وجه تو باقی است، چون وجه خداست 
مشتی از خاکت وجود آدم است 
هر گل بستان تو یک مریم است 
نامت از نام خدا مشتق شده 
تو شدی میزان حق تا حق شده 
مهرت از سوی خدای لم یزل 
آب و خاک و باد و آتش از ازل 
در ولادت مریم نیکو سرشت 
پیکرت را شست با آب بهشت 
بلکه دست عصمت مریم درست 
آب کوثر را به اندام تو شست 
روی تو خورشید پیش از ابتداست 
نور تو تا وسعت ملک خداست 
هرچه رفتم در ثنایت پیشتر 
غرق گشتم در تحیر بیشتر 
چشم خود تا بر عروجت دوخته 
از براق معرفت پر سوخته 
لیلةالقدری که حی پاک گفت 
بر محمد هم "وَ ما ادراک" گفت 
گرچه در بین خلایق زیستی 
آنکه خلقت کرد داند کیستی 
روح حوا، مرغ باغ یاس تو 
رزق آدم، دانة دستاس تو 
چشم کل خلق بر دست پُرت 
زلف حورا رشته های چادرت 
تا بگیرد از تو درس خویشتن 
با توجبریل امین شد هم سخن 
او که واقف از جلال و جاه توست 
فارغ التحصیل دانشگاه توست 
ای که عصمت از حجابت پا گرفت 
کی به جز تو رو، ز نابینا گرفت 
حمد و تکبیر و دعا دلداده ات 
سجده برده سجده بر سجاده ات 
ای دعا برده به درگاهت نیاز 
از نماز توست پرواز نماز 
آسمان بر لب زند مهر سکوت 
کز دهانت بشنود ذکر قنوت 
هر کلامت خلق را خیراکلام 
بر سلامت از سوی داور سلام 
قل هوالله است دامنگیر تو 
کرده حق فخریه بر تکبیر تو 
تا کند در محضرت عرض سلام 
پیش پایت کرده پیغمبر قیام 
روح عصمت تشنه تطهیر توست 
لیلة القدر خدا تفسیر توست 
چادر تو سایبان انبیاست 
جامه ات از نور قدس کبریاست 
قلب هستی خانه خشت و گلت 
قاب قوسین الهی منزلت 
آسمان لبریز از احسان توست 
باغ جنت عاشق سلمان توست 
وصف تو در آیه اللهُ نور 
چشم بد از آستانت دور دور 
انبیا در بیتت ای دخت رسول 
پای نگذارند بی اذن دخول 
صاحب البیت تو حی داور است 
زائر هر روز آن پیغمبر است 
حیف بیت کبریا را سوختند 
قلب ختم الانبیا را سوختند 


صوت : فاطمیه97 - شب چهارم - مدح - ای خلایق خاک فرزندان تو
--------------------------------------------------------

ای بی نشون من کجایی

ای مهربون من کجایی

قربون قلب داغ دارت

دردت به جون من کجایی

یابن الحسن آجرک الله

بی تو هوا دلگیر و سرده

دوریت منو بیچاره کرده

دلخوش به اینم که یه روزی

خورشید با تو بر میگرده

آقا جان

عاشق نیست اونکه چشمشو بست

تو انتظار صبح خوابید

عاشق اگه باشی شبونه

میری به استقبال خورشید

ای نوش جون عاشقی که

از دست دنیا نیش خورده

از نور زههرا روز محشر

مهری به پیشونیش خورده

عاشق همونه که سپرده

به دست زهرا زندگیشو

آزاده از دل بستگیها

مولا خریده بندگیشو

دلتنگ اون یار قدیمم

یاری که تشنه رفت از هوش

سر بند یا زهرا به سر داشت

ترکش نشسته بود به پهلوش

میگفت مادر جان کجایی

با یاد پهلوی شکسته

تو لحظه های آخرش دید

که بانویی پیشش نشسته

اون بانویی که مادری کرد

جای تموم مادراشون

از مادراشون خیلی بهتر

میخوند لالایی براشون

افتاده با دست شکسته

اون مادر الان توی بستر 

با بچه های خسته دورش

مولا غریبونه نشسته

شمع و گل و پروانه از تن

آتیش گرفتن از سر شب

صبر خدای صبر سر رفت

وقتی که خون جاری شه از لب

گل چادر گل دارت

تب دستای تب دارت آتیشم زده

نفست که خراب میشه

مثل شمعی که آب میشه

حال من بده

نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن

چی شد اون خنده ها آخه یه حرفی بزن

ای که با من بسته لب در کلام

پلک برم میزنی جای سلام

شبا ساکت و بیداری

ولی معلومه درد داری

بین هر نفس پر اشک سکوت تو

پر گریه قنوت توکنج این قفس

بیا امشب بزار خودتو جای من

چه کنم فاطمه پاشو یه حرفی بزن

شمع و گل پروانه هستند

آتیش گرفته ان از سر شب 

صبر خدای صبر سر رفت وقتی که خون جاری شد از لب

دلکندن مولا شبیه حال حسین و زینبین شد

حال همون روزی که زینب محلا حسینم رو لبش شد


صوت : فاطمیه97 - شب چهارم - روضه - ای بی نشون من کجایی
----------------------------------------------------

ای به طوفان کربلا قتلگاه تو کعبه روحم

سینه داغ دیده ات سپرم

نیزه ها سایبان زخم پرت

زخمها چون ستاره بر بدنت

بدن پاره تر ز پیرهنت

خون روان از گلوی عطشانت

ای پدر و مادرم به قربانت

به تن بی سرت نزاره کنم

زخمهای تو را شماره کنم

کاش جای سر مطهر تو

میبریدن سر ز خواهر تو 

بدن تو که بهتر از جان است

پای تا سر تمان قرآن است

از سم اسب طوطیا کردم

با سر نیزه جا به جا کردن

قامتت زیر کوه غم شد داغ

نفسم گشته روضه گودال

اهل کوفه چقدر پست و بدن

روضه خوان تو را زدن زدن

میبرند از کنار قتله گهم

کس نخواند رفیق نیمه رهم

آنچنان از غمت کنم زاری 

که شود اشک ناقه ها جاری

زره ات گشته زخمهای تنت

بدنت پاره تر زپیرهنت

دوش دائم تو را صدا کردم

در نماز شبم دعا کردم

الهی بشکنه دست مغیره

میون کوچه ها بی مادرم کرد

ای وای مادر

بیشتر شده ورم ابرو

دردسر شده ورم بازو

مدتی شده که نخوابیدی

نه به این پهلو نه به اون پهلو


صوت : فاطمیه97 - شب چهارم - روضه - ای به طوفان کربلا نوحم
-----------------------------------------------------------

بیشتر شده ورم ابرو

دردسر شده ورم بازو

مدتی شده که نخوابیدی

 

نه به این پهلو نه به اون پهلو

مثل نیلوفر پرپری مادر

فکر حال من دختری مادر

وانمود میکنی بهتری مادر

مادرم گریه کن تا یکم سبک تر بشی 

پلک بهم میزنی داری سخت نفس میکشی

بیشتر شده ورم ابرو

دردسر شده ورم بازو

مدتی شده که نخوابیدی

 

 

نه به این پهلو نه به اون پهلو

تو نماز شب بین اشکای

جاری و هق هق بعد هر آیه

بی قراری برا درد همسایه

ناله بی صدا قرق شب  و میشکنه

هل میشه مجتبات تا که هر کی در میزنه

تو دعا کردی و یه نفر هم لیاقت نداشت

 هر کی سر میزد به ما نیت عیادت نداشت

مطمئنم همه که پر از قفس میکشی

پر سو جو میکنم تو هنوز نفس میکشی

درد میکشی میدونم سخته قرق آتشی میدونم سخته

بعد سرفه ها رو لبت میشه پر  خون لخت میدونم سخته

بیشتر شده ورم ابرو

دردسر شده ورم بازو

مدتی شده که نخوابیدی

 

نه به این پهلو نه به اون پهلو

بی قرار زمین آسمون سرخ

زندگیمون سیاه خونمون سرخ

حرفای امشبت  مثل خون سرخ

میگی امشب به ما که قرار بعدی کجاست

هر چی گفتی فقط همه صحبت کربلاست

تو کنار اون بدن پرپر

ناله میزنی بمیره مادر

قتله گاه و تویی و خون بدن بی سر

سر بی پیکر

وای غریب مادر


صوت : فاطمیه97 - شب چهارم - زمینه - بیشتر شده ورم ابرو
----------------------------------------------------

پر تب و تابه دل بی قرارم

اگه تو بری زهرا جان کسی رو ندارم

گل چادر گلدارت ، تب دستای تب دارت

آتیشم زده

نفست که خراب میشه

مثل شمعی که آب میشه

حال من بده

نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن

چی شد اون خنده هات آخه یه حرفی بزن

تو که پریشونی دلخوشی کدومه

برای علی بعد از تو همه چی تمومه

شبا ساکت و بیداری ، ولی معلومه درد داری

بین هر نفس

پر اشک سکوت تو  ، پر گریه قنوت تو

کنج این قفس

بیا امشب بذار خودتو جای من

چه کنم فاطمه پاشو یه حرفی بزن

بار غمت افتاد روی دوش زینب

داری میگی اون اسرارو توی گوش زینب

شب آخره و حالا

بی امون میشه گریه ت با

دیدن حسین

با این اشکای خاموشت

می گیری توی آغوشت

پیرهن حسین

نفسات میگه این دم آخر حسین

شده ورد لبت غریب مادر حسین


صوت : فاطمیه97 - شب چهارم - زمینه - پر تب و تابه دل بی قرارام
---------------------------------------------------------

دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه

قلب من و محبّت و مهر و ولای فاطمه

طبع من و قصیدة مدح و ثنای فاطمه

جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه

به بذل دست فاطمه بخاک پای فاطمه

 

منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه

رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا

دل بولاش داده‌ام تا بکجا کشد مرا

گر بزمین زند مرا وربه سماء کشد مرا

درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا

پای برون نمی‌نهم، از سر کوی فاطمه

وانشود لبم مگر، بگفتگوی فاطمه

 

منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه

مهر و محبتش بود طینت من سرشت من

ز دوستیش آبرو داده بروی زشت من

روضة بی‌چراغ او مینوی من بهشت من

شکر خدا که گشته این قسمت و سرنوشت  من

سنگ محبّت و را بر سرو سینه میزنم

بیاد خاک قبر او داد مدینه می‌زنم

مرغک طبع من شده طوطی او هزار او

کبوتر دلم زند پر بسوی مزار او

قلب شکسته‌ام بود در همه، زار زار او

شفا گرفت چشم من ز خاک ره گذار او

خانة کوچکش بود کعبة آرزوی من

از آن خوشم که فضه‌اش نظر کند بسوی من

رشتة چادرش اگر بدست انبیاء رسد

شعار فخر انبیاء بعرش کبریا رسد

از لب جانفزاش اگر زمزمة دعا رسد

جان ز نوای گرم او به جسم مصطفی رسد

کسی که قدر و هل اتی گفته خدا بوصف او

کجا قصیده‌های من بود رسا، به وصف او

فاطمه‌ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش

باحترام می‌کند قیام در برابرش

بدست و سینه و جبین بوسه زند مکررش

بوی بهشت یافته از دم روح پرورش

مادح او کسی بجز خدا شود، نمی‌شود

حق سخن به مدح او ادا شود، نمی‌شود

منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم

سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم

اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم

ز شعلة محبتش داده ضیاء به محفلم

در آیم از دری دگر گر از دری براندم

نمی‌روم ز کوی او چه خواندم چه راندم

عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه

جنّت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه

هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه

احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه

آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه

گفت از آن سبب نی من به فدای فاطمه

کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند

کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند

پیرهن عروسی‌اش به سائلی عطا کند

کسی که خاک فضه‌اش دوای دردها کند

چگونه رد کند ز خود مریض دردمند را

مریض دردمند را فقیر مستمند را

-به پیش بهر جود او محیط کمتر از نمی

گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی

همان عطای اندکش فزون بود ز عالمی

مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی

دل بولاش بسته‌ام  در آرزو نشسته‌ام

تیر غمش مگر رسد به سینة شکسته‌ام

ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو

ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو

میوة معرفت خورد روح الامین ز باغ تو

نور دهد به دیده‌ها تربت بی چراغ تو

قسم به قبر مخفی‌ات، قسم بخاک تربتت

خون، دل پاره پاره ام، گشته بیاد غربتت

کاش بجای مشعلی سوزم در کنار تو

کاش جو اشک زائری افتم بر مزار تو

کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو

کاش بجای محسنت سازم جان نثار تو

فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم

تربت مخفی تو را به اشک شستشو کنم

ای که خزان شد از ستم بهار زندگانیت

گشته خمیده سرو قد بموسم جوانیت

مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانیت

قسم به عمر کوته و به رنج جاودانیت

عنایتی عنایتی «میثم» دل شکسته‌ام

 

رو بسوی تو کرده‌ام دل به غم تو بسته‌ام


صوت : فاطمیه97 - شب چهارم - واحد - دست من و عنایت لطف
-----------------------------------------------------------

ای به طوفان کربلا قتلگاه تو کعبه روحم

سینه داغ دیده ات سپرم

نیزه ها سایبان زخم پرت

زخمها چون ستاره بر بدنت

بدن پاره تر ز پیرهنت

خون روان از گلوی عطشانت

 پدر و مادرم به قربانت

 

روی زمین افتادی سر به دامن مادر دادی

ای وای من از اینهمه زخمی که بر پیکر داری

ای وای حسین

به تن بی سرت نظاهری کنم  

زخم های تو را شماره کنم

کاش جای سر مطهر تو 

میبریدن سر خواهر تو

بدنت را که بهت از جان است

پای تا سر تمام قرآن است

از سم اسب طوطیا کردم

با سر نیزه جا به جا کردن

ای وای غریب گیر آوردنت

تا قتله گاه رسوندنت

به نیزه ها سپردنت

با پیرهنت کشوندنت

ای وای حسین وای حسین

روی زمین افتادی سر به دامن مادر دادی

ای وای من از اینهمه زخمی که بر پیکر داری

قامتت زیر کوه غم شد داغ

نفسم گشته روضه گودال

اهل کوفه چقدر پست و بدن

روضه خوان تو را زدن زدن

میبرند از کنار قتله گهم

کس نخواند رفیق نیمه رهم

آنچنان از غمت کنم زاری 

که شود اشک ناقه ها جاری

زره ات گشته زخمهای تنت

بدنت پاره تر زپیرهنت

روز اول که دیدمت گفتم 

آنکه روزم سیه کند این است

ای وای غریب گیر آوردنت

تا قتله گاه رسوندنت

به نیزه ها سپردنت

با پیرهنت کشوندنت

 

ای وای حسین وای حسین


صوت : فاطمیه97 - شب چهارم - شور - ای به طوفان کربلا نوحم
-----------------------------------------------------

کلید واژه ها : شب اول فاطمیه اول - حاج محمودکریمی97 - کریمی97 - فاطمیه97کریمی - شب اول کریمی - کریمی فاطمیه اول - فاطمیه اول - فاطمیه کریمی - فاطمیه97 - فاطمیه اول97 - فاطميه 97 - محمود کریمی فاطمیه 97 - کریمی فاطمیه 96 - متن مداحی فاطمیه - متن مداحی - متن مداحی - متن مداحی فاطمیه 97 - متن مداحی زمینه - متن زمینه - متن شور - متن مداحی محمود کریمی فاطمیه 97 - فاطمیه اول - فاطمیه دوم - فاطمیه سوم - فاطمیه آخر - ایام فاطمیه محمود کریمی97 

 

 

 

 

 

 

گزارش 3
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حاج محمود کریمی می باشد.