روضه
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءَ عَذْبٍ فاذکرونی
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
وَ بِجُرد الخَیْـلِ بَعْدً القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاً تَنْظُرونی
کَیْفَ اَسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
من شهید کربلایم
سربریده از قفایم
من قتیل گریه هایم
سربریده از قفایم
نفس از پردۀ احساس زنم بر دهن از باغ ادب، عطر گل یاس زنم تا که دم از منقبت حضرت عباس زنم؛ ساقی صهبای ولا، تشنهلب جام بلا، یکّه امیر سپه کربوبلا، حیدر حیدر، قمر هاشمیان باب امامت یل افراشته قامت، قد و بالاش قیامت، صلوات پسر فاطمه بر ماه جمالش، به جلالش، به کمالش، به خصالش، همه دلباختۀ عهد الستش، اسدالله، یدالله، زده بوسه به دستش، شده تقدیم حسینبنعلی، یوسف زهرا همه هستش، همه جانها به فدایش، همه محتاج عطایش، چه بیارم به ثنایش؟ نتوان گفت به جز شیرخدا، منقبت آن پسر شیرخدا را.
پسر فاطمهی امبنین کز شب میلاد، پدر بوسه به دستش زد و مادر به تولای حسینبنعلی پرورشش داد و سپس دور سر یوسف زهراش بگرداند و به گوشش ز ره مهر و وفا خواند: که ای دستهگل یاس، پدر نام تو بگذاشته عباس، تو شمع شهدا، خون خدا و پسر خون خدایی و تو سردار سر و دستجدایی و تو قربانی مصباح هدایی، تو علمدار شه کربوبلایی تو مرا نور دو عینی تو پسر خواندۀ زهرا و فدایی حسینی به سر و دست و به چشم تو زنم بوسه که این دست و سر و چشم، همه وقف حسین است تو عباس رشیدیّ و تو سردار شهیدیّ و تو خورشید امیدی، تو کنی با سر و دست و تن و جان یاری فرزند رسول دوسرا را.
الا ای پسر حیدر کرار، اباالفضل! تویی شیر حسینبنعلی، رهبر احرار، ابالفضل! تویی قبلۀ دلهای گرفتار، ابالفضل! تویی بر سپه کربوبلا سید و سالار، ابالفضل! تو در روز جزا نیز امیری و علمدار، ابالفضل! تو صدپارهتنی از دم شمشیر شرر بار، ابالفضل! تویی وارث شمشیر علی در صف پیکار، ابالفضل! تو در دامن گهواره شدی عاشق دلدار، ابالفضل! تو را حضرت زهرا شده در علقمه زوار ابالفضل! تو شمع دل و جانی تو جگرتشنهترین ساقی دل سوخته در آب روانی تو امید جگر سوختۀ تشنهلبانی تو علمدار بزرگ ولیعصر، شه عصر و زمانی ببری پیش روی مهدی زهرا علم کربوبلا را.
تو در اوج عطش بودی و بر آب روان دست ندادی به شرار عطش دل گل لبخند گشادی سر و جان را به کف دست نهادی به حرم روی نهادی سپه از چارطرف ره به تو بستند و دل پاک تو خستند. به کف تیغ و به دستت علم و مشک، به دوشت ز حرم زمزمۀ تشنهلبان بود، به گوشت به فلک رفت خروشت که به یک حمله ز تیغت همه گشتند فراری همه گفتند که احسنت چنین نیرو و این بازو و این صولت و این هیبت و این شوکت و این غیرت و این همت و ایثار، زهی میر و علمدار زهی فاتح پیکار که با حملۀ او ریخت به هم میمنه و میسرۀ لشکر کفار، به یک حمله برانگیخته تحسین علی، شیرخدا را.
نفس از سوز عطش شعلۀ آتش شد و افتاد دو دستش ز بدن، جان عزیزش سپر مشک و به چشمش دو یم اشک، تنش بال درآورده ز پیکان به سوی خیمه شتابان و به چشمش دهنِ خشک علیاصغرِ ششماهه نمایان، جگرش خون، دهنش خشک که ناگاه بر آن مشک زدند از ره کین تیر چه تیری؟ که از آن شد جگرش چاک، همه هستی او ریخت روی خاک و دگر گشت ز جان سیر، وجودش همه آمد سپر نیزه و شمشیر و دو چشمش هدف تیر بلا گشت و سیه در نظرش کربوبلا شد؛ سر خود را به دو جانب حرکت داد سپس خواست که پیکان بلا را به دو زانوی خود از دیدۀ خونین به درآرد که مگر باز ببیند دم جان دادن خود روی امام شهدا را.
خدا را همه از سوز درون ناله برآرید سزد در غم آن جان جهان جان بسپارید به خون جگر سوختۀ خود بنگارید که عمامه فتادش ز سر و تیر جفا در بصر و سوز عطش در جگر و هر نفسش شعلۀ دل بود. نه چشمی و نه دستی و نه آبی و نه تابی که به یک ضربۀ سنگین چو یکی کوه، عمودی به سرش آمد و با پیکر صدچاک بیفتاد روی خاک ندا داد: برادر! پسر ساقی کوثر! نگهی سوی برادر، تو بیا دور کن از دور و بر ساقی اطفال حرم، اهل خطا را.
پسر فاطمه بشنید چو از علقمه فریاد علمدار، کشید از جگر سوختهاش آه شرربار، پریدش ز الم رنگ ز رخسار، روان گشت سوی علقمه با دیدۀ خونبار، نظر کرد بر آن پیکر صدچاک که افتاده روی خاک، چو آیات جدا گشته ز هم آن بدن پاک، ندا داد که ای جان برادر! قمر آل پیمبر! گل زهرا! گل حیدر! بگشا چشم و ببین هلهلۀ دشمن و اشک منِ افروخته دل را.
به خدا داغ تو سوزاند ز پا تا به سرم را؛ زدی آتش جگرم را و شکستند به قتل تو همانا کمرم را و تو گویی که نهادند دوباره به جگر داغ یگانه پسرم را به چه حالی نگرم پیکر و مشک و علم و دست ز تن گشته جدا را؟
کنار علقمه محشر به پاشد
امید خیمه ها آخر فدا شد
علم افتاد بر روی زمین و
دو دست ساقی از پیکر جدا شد
برادر غرق خونه برادر نیمه جونه
بردر کاکلش آتش فشونه
برادر مرده مرده برادر مرده درده
هنوز تو خیمه میگن برمیگرده
من که جدم علی به وقت نماز
داد انگشتری به اهل نیاز
مادم فاطمه سه لیل و نهار
نان افطار خویش کرد ایثار
من خود آن گوشوار می دادم
در به آن نابکار می دادم
پس بگو تازیانه کم بزنند
دخترم دخترانه ام بزنند
اگه سردار من سقا نمیشد
حریفی روبروش پیدا نمیشد
اگر بودش قد من تا نمیشد
پای دشمن به خیمه وا نمیشد
برادر نامیده به خاک و خون تپیده
علم افتاده با دست بریده
دامن کشان رفتتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم رو به رو شد
بیا برگرد خیمه ای علمدارم
من و تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
صوت : شب عاشورا محرم 97 - روضه - نفس از پرده احساس زنم
-------------------------------------------------
عالم همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف حسین است. اینجا در کربلا در سرچشمه ی جاذبه ای که عالم را بر محور عشق نظام داده است.
شیطان اکنون در گیر و دار آخرین نبرد خویش با سپاه عشق است و امروز در کربلاست که شمشیر شیطان از خون شکست می خورداز خون عاشق خون شهید
صوت : شب عاشورا محرم 97 - قسمتی از کتاب فتح خون ( شهید سید مرتضی آوینی )
---------------------------------------------------------
زمینه
تبر همه شاخه و برگت و چیده
قدِ من و خواهر و خیمه خمیده
به شیون زینب و ضجه ی زهرا
من آمدم در پیِ دست بریده
برادرم کجایی امان از این جدایی
دله من مثلِ تن تو شده خون با رفتن تو
دلم به این خوش بود که تورا دارم
مخدراتم را به که بسپارم
برادرم کجایی امان از این جدایی
تنِ پریشان روی دامن صحرا
سرِ شکسته روی دامن زهرا
دوان داون آمدم از پی ات ای ماه
ببین چه آواره شدم منِ تنها
برادرم کجایی امان از این جدایی
ای امیر لشکرِ من ای امید آخر من
در این شب یلدا قمرم بودی
در این گرفتاری سپرم بودی
برادم کجایی امام از این جدایی
در آتش خشکی و بغض گلویم
حرارت داغِ تو را به که گویم؟؟
تو رفتی و در دل خیمه کسی نیست
دمی که قاتل زده پنجه به مویم
برادرم کجایی امان از این جدایی
ز فرقِ تو بخدا که در این گرداب بلا
سرم جدا گردد بدنم عریان
شوند همه غارت حرم و طفلان
برادرم کجایی امان از این جدایی
صوت : شب عاشورا محرم 97 - زمینه - تبر همه شاخه و برگ تو چیده
-----------------------------------------------
یابن ولی الله سلام علیک
قمر آل الله سلام علیک
مولا یا اباالفضل سلام علیک
جان ثارالله سلام علیک
چه روی خدانمایی داری
چه دست گره گشایی داری
رجزهات تو آسمون پیچیده
عجب صدایی داری
میون خیمه اطهار
تویی تو نقطه پرگار
حرم زنده ی فریادِ
انابن حیدر الکرار
شبل ام البنین سلام علیک
نجل شاه دین سلام علیک
بطل مه جبین سلام علیک
اجل کافرین سلام علیک
عسل عاشقی سلام علیک
مَثَل عاشقی سلام علیک
ازل عاشقی سلام علیک
غزل عاشقی سلام علیک
به سرها تو سَروری یا اباالفضل
به دلها تو دلبری یا اباالفضل
به دست تو تازه محشر میشه
چه محشری یا اباالفضل
تو دادی درس غیرت رو
دفاعِ از ولایت رو
نصیب ما کن آقا جان
شهامت و شهامت رو
فضل دم به دم سلام علیک
فحل جام غم سلام علیک
ای اصل قلم سلام علیک
مصداق علم سلام علیک
ای نور هدف سلام علیک
ای سردار صف سلام علیک
ای شمس زمین سلام علیک
ای ماهِ نجف سلام علیک
به آتیش کشیدی دریا رو
نخواستی تموم این دنیا رو
ندادی به کل عالم حتی
یه مویی از دلدارو
امیر لشکر زینب
یل دلاور زینب
نذاشتی کم بشه حتی
یه مویی از سرِ زینب
صوت : شب عاشورا محرم 97 - زمینه - یابن ولی الله سلام علیک
-------------------------------------------------
بنای عالم روی عشقه
جنس صراط از موی عشقه
عشقی که سر تا پا کماله
از دولت بانوی عشقه
عشق نشونه نمیخاد خودش نشونه
عشق خودش دلیل و خودش بهونه
عشق اگه حسینی شد قیمت خونه
با تو بی بی دردام عشقه
مردن پای مولام عشقه
امروز عشقه فردام عشقه
کرب و بلا دیار عشقه
جزیره ی اسرار عشقه
تعریف ما از عشق اینه
شهید پرچم داره عشقه
عشق خودش محکم ترین را نجاته
عشق اگه گریه داره اونم نشاطه
عشق دفاع از حرم مخدراته
عالم بی مرز بی حد عشقه
آغار عشقه مقصد عشقه
مرقد عشقه گنبد عشقه
عاشقا باهم هم زبونن
محرم سر آسمونن
فقط شهیداشن که رازه
پرچم زینب و میدونن
عشق یعنی بدین به عاشقا نیابت
ای شهیدا جای ما برید زیارت
تا که روزیِ ما هم بشه شهادت
بیمار عاشق مرهم عشقه
محرم عاشق محرم عشقه
سرباز عاشق پرچم عشقه
صوت : شب عاشورا محرم 97 - واحد - بنای عالم روی عشقه
---------------------------------------------------
معنی سعادتی
هادی هدایتی
بهترین شهادتی
كشته ی ولایتی
لایق سیادتی
یا اباالفضل اباالفضل
اباالفضل با وفا علمدار لشكرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم
شاه با وفایی و
شهید كربلایی و
شاهد بزم مایی و
شمع خدا نمایی و
شورش سینه هایی
یا اباالفضل اباالفضل
اباالفضل با وفا علمدار لشكرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم
چشم دلگشایی و
چشمه ی نینوایی و
بارش نوحه هایی و
چهره ی دلربایی و
چاره ی درد مایی و
برق شیر گیری و
بنده ی بی نظیری و ی
به عاشقان امیری و
مراد هر فقیری و
بیرق این مسیری
یا اباالفضل اباالفضل
اباالفضل با وفا علمدار لشكرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم
شور آسمانی و
شبه ستارگانی و
شرار عاشقانی و
شمع فرشتگانی
یا اباالفضل اباالفضل
نور خیمه گاهی و
یك نفره سپاهی و
به خواهرت پناهی و
صلابت نگاهی و
به عرش تكیه گاهی
یا اباالفضل اباالفضل
اباالفضل با وفا علمدار لشكرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم
صوت : شب عاشورا محرم 97 - واحد - معنی سعادتی هادی هدایتی
------------------------------------------------
برکات این زمین زهراست
دم و روح اهل دین زهراست
ولی اله است مولایم
ولی ام مومنین زهراست
پسرم اگر که چون ماه است
مامِ ماه آفرین زهراست
سه ستاره داشتم یک ماه
به فدای ابی عبدالله
پسرم که خیلی آقا بود
چشماش شبیه دریا بود
شرفش به نوکریش بود و
شب و روز به فکر مولا بود
سرِ سفرش آسمون مهمون
روزی خودش با زهرا بود
سه ستاره داشتم یک ماه
به فدای ابی عبدالله
أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء
کُلُّهُم فداءً لأبی عَبدِاللهِ الحُسین
پسرم امید مادر بود
عموی علی اصغر بود
سایه ساره قاسمم بود و
پا به پای علی اکبر بود
برای غروب عاشورا
همه آرزوی خواهر بود
سه ستاره داشتم یک ماه
به فدای ابی عبدالله
پسرم شیر دلاور بود
ساقی و امیر لشکر بود
ثانی فاتح خیبر بود
با همه جهان برابر بود
برا بچه های زهرا هم
برادر نبود نوکر بود
سه ستاره داشتم یک ماه
به فدای ابی عبدالله
صوت : شب عاشورا محرم 97 - جفت - برکات این زمین زهراست
----------------------------------------------
حاج محمود کریمی - متن شعر محرم 97 - متن مداحی محرم 97 - متن کریمی 97 - کریمی 97 - محرم 97 - مداحی شب اول کریمی 97 - متن شعر کریمی - محمود کريمي 96 - محمود کریمی - محمود كريمي - مداحی - متن زمینه 97 - متن شور 97 - متن دودمه 96 - متن روضه 97 - متن شعرخوانی 97 - متن شور 97 کریمی - متن مداحی سنگین 97 - متن نوحه جدید - متن نوحه سينه زني محرم 97 - متن مداحی امام حسین - نوحه محرم - نوحه محرم 97 - نوحه محرم97 - متن و سبک مداحی 97 - سبک محمود کریمی 97 - سبک جدید محمود کریمی 97 - سبک جدید محمود کریمی