ثارالله مسجد اعظم

۲۳ دی ۱۳۹۶ 474 0 نظر

مردي که سيراب نشد

 

قاسم بن اصبغ نباته مي‏گويد: يکي از کساني که در شهر کربلا حاضر بود، براي من نقل کرد: وقتي سپاه امام حسين عليه‏السلام مغلوب شد امام عليه‏السلام بر اسب سوار شده و به سوي فرات روانه شدند. مردي از طايفه بني ابان بن دارم به نام «زرعه» گفت: واي بر حالتان! ميان او و آب حايل شويد تا شيعيانش به او نپيوندند. او اين سخن را گفت و بر اسب خود سوار شد و تاخت و لشکر هم به دنبال او رفتند و ميان آن حضرت و آب مانع شدند. امام حسين عليه‏السلام فرمودند: خدايا! او را تشنه گردان. آن مرد، تيري به چانه‏ي مبارک آن حضرت زد، امام حسين عليه‏السلام تير را بيرون کشيدند و هر دو دست خود را زير خون گرفتند و دست ايشان از خون پر شد، سپس فرمودند خدايا! من از آن چه نسبت به پسر پيغمبر تو مرتکب مي‏شوند به تو شکايت مي‏کنم. 

 

45.jpg

 

راوي مي‏گويد: زماني طول نکشيد که «زرعه» به تشنگي گرفتار شد و هر چه آب مي خورد سيراب نمي‏شد و کار به جايي رسيد که آب را برايش خنک مي‏کردند و شکر در آن مي‏ريختند و ظرف‏هاي شير و کوزه‏هاي آب حاضر مي‏کردند و شکر در آن مي‏ريختند و ظرف‏هاي شير و کوزه‏هاي آب حاضر مي‏کردند؛ اما به خدا قسم هم چنان مي‏گفت: واي بر شما! به من آب دهيد: تشنگي مرا کشت. بنابر نقلي: او به بلايي مبتلا شد که از سرما و گرماي زياد فرياد مي‏کشيد، پشتش از سرما مي‏لرزيد و در پشت سرش بخاري روشن بود و از روبه‏رو از شدت حرارت به او باد مي‏زدند و يخ بر شکمش مي‏چسباندند، به خدا قسم، در اندک زماني شکمش مثل شکم شتر ترکيد و از دنيا رفت. ( تاريخ طبري، ج 5، ص 449. )

 

 

منبع: کرامات حسينيه و عباسيه  ؛ موسي رمضاني‏پور  نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان  صفحات 65 و 66

گزارش 0
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثارالله مسجد اعظم می باشد.