بابا بیا ببین غم چشم تر مرا
چشمان ضرب دیده و درد سر مرا
بابا ببین که فاطمه خیلی شکسته شد
با رفتنت زمان شکسته پر مرا
بابا اجر رسالت تو به پهلوی من (بیشتر ...)
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود
زهرا میان آتش و خون در نماز بود
در را شکست آنکه نفهمیده بود که
حتی به روی او در این خانه باز بود
از فضه تا خذینی او (بیشتر ...)