#زمینه
آه زهرا چرا نمیتونی بری راه زهرا
کربلایی# محسن محمدی پناه
آه زهرا چرا نمیتونی بری راه زهرا (۲)
آه باز زهرا شده قباله دردسرساز زهرا
ای زهرا صورتت کبود شده زهرا
گلم را پرپر کردن جای لگد روی برگرت
نفس کشیدن بی تو مساوی است با مرگ
تبر به دوشای شهر تیشه زدند به ریشه ات
به فضه گفتی آخر شکسته بار شیشه ات چراغ خونم زهرا بمون بمونم زهرا(۴)
قلبم سوخت دل حسن برای تو هر دم سوخت
چادر سوخته حتی برا غم آجر سوخت
آه مادر سوخت کاشکی میشد بگم فقط محجر سوخت(۲)
غلاف شمشیر بدجور گرفته بازوها تو
فشار دیوار و در شکسته پهلوهاتو
کنار جسمت زهرا میلرزه زانوی من
خراب نکن با رفتن حالم را بانوی من چراغ خونم زهرا بمون بمونم زهرا(۶)
جان زهرا دیدم که پشت دری آن زهرا
در زهرا گرفته ازت تغاص خیبر زهرا
آه زهرا رفتی به زیر دست و پا وای زهرا
لگد به پهلوت اوج جنایته تاریخه
سوختگی سینه ات از حرارت اون میخه
لگد به پهلوت اوج جنایته تاریخه
کنار جسم خونیت حسینت دق کرده حسن چقدر با چادر نشسته هق هق کرده
فاطمه همیشه هر وقت خبری میشد تو میدان جنگ علی بود به بابات کمک میکرد.
هر وقت برمیگشتیم همه جای مدینه حرف از علی بود.
همه برای هم تعریف میکردند دیدی علی چه کار کرد.
صوت : زمینه | آه زهرا چرا نمیتونی بری راه زهرا مداح | کربلایی محسن محمدی پناه
چه غوغایی شد فاطمه حالا پاشو ببین همه جا حرف علی هه.
پاشو ببین میگن زانوی مرد خیبر خم شده.
این سخن ورد زبانها افتاد بی بی آخر علی از پا افتاد.