عوامل شکست قیام مسلم ابن عقیل
اشاره
مسلم علیه السلام در پنجم شوال سال 60 هجری به کوفه رسید و برای رعایت تدابیر امنیتی، مخفیانه وارد شهر شد. او پس از ورود به کوفه به خانه مختار ابو عبیده ثقفی رفت. شیعیان پس از مدتی نزد او آمدند و از وی به گرمی استقبال کردند.
سپس حضرت مسلم علیه السلام نامه مولای خود امام حسین علیه السلام را برای آنان خواند. کوفیان سراپا گوش شدند و با اشتیاق به کلمات امام گوش می دادند. اشک در چشمان همگی آنان حلقه زده بود. سپس پیش آمدند و با فرستاده امام، بیعت کردند. به دنبال آن، حاضران نیز با آن جناب، هم پیمان شدند.
بدین ترتیب، نخستین روز حضور سفیر امام در کوفه با استقبال گرم میزبانان، به رهبری حبیب بن مظاهر به پایان رسید؛ اما دشمن نیز بیکار ننشسته و در پی سرکوب قیامی بود که هر لحظه بیش تر بر تنوره آن دمیده می شد. برخی از عوامل شکست قیام نماینده امام در کوفه بدین قرار است:
1- سخن چینی و جاسوسی امویان
نعمان بن بشیر، والی کوفه بود. خبر حضور مسلم علیه السلام در کوفه به گوش او رسید. وی تصمیم گرفت برای آرام کردن اوضاع برای مردم سخنرانی کند. نعمان، انسان مسالمت جویی بود و مردم را از خشونت برحذر داشت. پس از سخنرانی وی، برخی از هواخواهان بنی امیه از فرجام سازشکاری و مسالمت جویی نعمان در هراس افتادند و یقین کردند او فردی نیست که مسلم علیه السلام را سرکوب کند؛ از اینرو برخی چهره های شاخص طرفدار بنی امیه و نیز جاسوسان امویان طی مکاتباتی، مراتب امر را به اطلاع حکومت مرکزی شام رسانیدند.
آنان طی نامه هایی، یزید را از بی کفایتی نعمان در سرکوب مخالفان آگاه ساختند؛ از جمله آنان عمر بن سعد، محمّد بن اشعث، عبد اللّه بن مسلم حضرمی و عمارة بن عقبه بودند.
نخست عبد اللّه بن مسلم، نامه ای به یزید نوشت. مضمون نامه او بدین شرح بود: «مسلم بن عقیل به کوفه آمده است و شیعیان با وی برای حسین بن علی بیعت کرده اند. اگر به کوفه نیاز داری، مردی نیرومند را به اینجا بفرست که فرمان تو را به کار گیرد و آن چنان عمل کند که تو با دشمن خود رفتار می کنی. بدان که نعمان بن بشیر در ا ین امر یا ضعیف است و یا ضعیف نمایی می کند».
پس از او عمر سعد، عمارة بن عقبه و محمّد بن اشعث نیز برای اینکه از قافله خوش خدمتی به خلیفه، جا نمانند دست به قلم بردند و نامه هایی نوشتند.
شاید از این نامه ها به خوبی آشکار شود که کوفیان تا چه اندازه به عهد خود پایبند بودند؛ زیرا چندان مدتی از نامه نگاری آنان با امام نمی گذشت و هنوز جوهر قلمهایشان خشک نشده بود که شروع به مکاتبه با یزید کردند و او را به سرکوبی مسلم علیه السلام برانگیختند.
2- روی کار آمدن عبید اللّه
ناگفته پیداست پس از رسیدن نامه هواخواهان حاکمیت به دست یزید، چه حالی به او دست داد. یزید که از همه جا بی خبر بود، پس از آگاهی از اخبار کوفه، برآشفته و پریشان شد. او که جوانی سبکسر و ناپخته بود، هیچ اقدامی را بهتر از سرکوبی سریع و شدید بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل علیه السلام ندید؛ اما برای این کار «تیغی برّنده در دست وحشی ای مست!» لازم بود. او برای این کار با مشاور خود سرژیوس مسیحی مشورت کرد.
سرژیوس که پیش تر در دربار معاویه خدمت می کرد و با مبانی و مشی سیاسی معاویه آشنا بود، پرسید:«اگر معاویه زنده بود از او می پذیرفتی؟» یزید پاسخ داد: «آری». سرژیوس گفت: «پس از من نیز بپذیر که کسی جز عبید اللّه بن زیاد درخور این کار نیست. او را فرماندار کوفه کن».
یزید به دلیل خشمی که بر عبید اللّه گرفته بود، چندان از او خوشش نمی آمد و با شنیدن نام او چهره درهم کشید. سرژیوس گفت:«این نظر معاویه است. او در آستانه مرگ، چنین پیشنهادی داده بود».
دل یزید با شنیدن این سخن، آرام گرفت. عبید اللّه در این هنگام، فرماندار بصره بود. یزید ضمن نامه ای، فرمانداری کوفه را نیز به او سپرد و نعمان را از ولایت کوفه عزل کرد.
3- بکارگیری شبکه جاسوسی پیشرفته
عبید اللّه، مسئولیت اصلی خود را ـ که برای آن از بصره به کوفه آمده بود ـ فراموش نکرده بود. هدف نهایی او سرکوبی مسلم بن عقیل علیه السلام و متلاشی ساختن تشکیلات و سازماندهی او در کوفه بود؛ از اینرو او برای موفقیت در این کار، عریفان کوفه را جمع کرد و با آنان جلسه ای تشکیل داد.
عریفان، کار مأموران مخفی امنیت و اطلاعات امروز را انجام می دادند. هر عریف، مسئولیت اطلاعاتی و امنیتی افراد گروه خود را ـ که بین ده تا پنجاه نفر بودند ـ بر عهده داشت. آنان لیستی از اسامی این افراد در اختیار داشتند و باید تمام حرکات و رفتارهای آنان را تحت نظارت بگیرند و کوچک ترین حرکتهای مخالفت آمیز آنان با حاکمیت را گزارش کنند. البته آنان صرفا جاسوس نبودند؛ اما جاسوسی از وظایف مهمشان بود.
از جمله مسئولیتهای آنان، پرداخت حقوق افراد گروه خود از بیت المال و اخذ مالیاتهایشان بود. در این باره اگر کسی از این افراد از دنیا می رفت، می بایستی نام او را از لیست مستمری بگیران حذف و با دنیا آمدن نوزادی، نام او را به ردیف آنان می افزودند. بنابراین آنها از مرگ و میرها و زاد و ولدها نیز اطلاع کامل داشتند و هر ماه، تعداد افراد لیست خود را کنترل و بررسی می کردند.
از دیگر وظایف مهم آنان، تشویق و ترغیب مردم و بسیج آنان برای شرکت در جنگها بود. همچنین قطعِ حقوق و مزایای افراد غایب در جنگ بر عهده ایشان بود. آنان در عملکردهای تبلیغاتی خود برای حاکمیت، گاه به ابلاغ دیگر دستور العملها و آیین نامه ها نیز می پرداختند.
4- ایجاد فضای رعب و وحشت
عبید اللّه با در پیش گرفتن سیاست ایجاد رعب و وحشت، فضای سنگین و خفقان زده ای بر کوفه حاکم کرد. انتشار خبر سرکوبی افرادی که به مسلم علیه السلام کمک کنند، موجی از نگرانی را بین مردم به راه انداخت. فشار سیاسی عبید اللّه به مردم، اسباب شکست فرستاده امام را فراهم آورد. بسیاری از کسانی که در ابتدا سنگ همیاری و بیعت را با آن جناب به سینه می زدند، پا پس کشیدند، اظهارات حاکم جدید و فعالیت گروههای فشار که اغلب جیره خواران حکومت، از جمله عریفان بودند، فضای مسمومی را ایجاد کرد.
در واقع، پیش بینی حکومت مرکزی برای تغییر فرماندار کوفه تا حد زیادی درست از آب در آمده بود و در گامهای نخست، اوضاع را اندکی به نفع رژیم و طبق میل آنها رقم زد؛ اما قضیه در همین جا به فرجام خود نرسید. هوشیاری و دوراندیشی فرستاده امام حسین علیه السلام بیش از آن بود که با یک تغییر، ابتکار عمل خود را از دست بدهد و هنگامی که اوضاع را بر وفق مراد خود نبیند، میدان مبارزه را تهی کند.
مسلم بن عقیل علیه السلام در این مقطع، بیش تر دقت کرد و با احتیاط، عزم و اراده جدی به فعالیتهای خود ادامه داد. نخستین تصمیم او این بود که محل استقرار خود را تغییر دهد؛ چرا که در جریان بیعت گیری از مردم و دیدار با بزرگان و سران کوفه، محل اختفایش شناسایی شد. به همین دلیل وی شبانه محل اقامت خود (خانه مختار) را ترک کرد و به خانه یکی دیگر از بزرگان کوفه به نام هانی بن عروه رفت.