روضه
گهواره بیتابی چرا، علی نمیخوابی چرا
پر شده از صدای تو تموم دشت کربلا
ترک ترک شده لبات، الهی بارون بگیره
غنچه نشکفته من، دوباره باز جون بگیره
علی بودن سخته برات، وقتی تو خیمه ها باشی
هی دست و پا میزنی تا، فدایی بابا باشی
حرمله در کمینته ، حرمله نامرده علی
گمون کنم تیرو کمون، با خودش آورده علی
کسی بهت آب نمیده، آه همه بی اثره
نکن تلظی پسرم، ببین بابا تشنه تره!
رقیه میخونه برات" فالله خیر حافظا"
تو میری و پشت سرت، میشکنه قلب خیمه ها
گلوی نازکت مگه، سه شعبه رو تاب میاره
غصه نخور عزیزکم، زهرا برات آب میاره
بارون خون میباره از، زمین به سمت آسمون
حجت قبول شد پسرم، آخه نشون به این نشون
کاش بدونن که گردنت، طاقت نیزه نداره
کاش بدونن تو کاروان، تو خانوما یه مادره
شونه به شونه با عمو، حرومیا دور و برت
برو که مادر میخونه، وإن یکاد پشت سرت
خدا کنه که بعد تو، بچه کوچیک نبینه
غنچه ای رو دست کسی، از روی شاخه نچینه
صوت : شب هفتم محرم 96 - هیئت میثاق - روضه - گهواره بیتابی چرا؟ علی نمی خوابی چرا
زمزمه
با گلوي تو اين تير، عزيز بابا
مي كند كار شمشير، عزيز بابا
آه
سرت آويزان شده، پدر سرگردان شده
لبانت خندان شده
حرمله ميكند خنده، به حال و روز زار من
گشا دو چشم و بنگر اضطرار من
(يا علي اصغر مدد)
خيمه ها قحط آبست، كجايي سقا
باز رقيه بي تاب است، كجايي سقا
آه
پريشان حال رباب، بخواند با اضطراب
علي جان لالا بخواب
سرباز كوچكم لالا، شدي چه خوش قد و بالا
رفته به علقمه با مشك خود سقا
(يا علي اصغر مدد)
يا وجيهاً عندالله، علي اصغر
دست ما و دامانت، به روز محشر
اي
عموي صاحب زمان، كه شد چشم آسمان
ز داغ تو خونفشان
ذبح عظيم قرآني، مانده به جان ما داغت
دخيل عالمي باشد، به قنداقت
(يا علي اصغر مدد)
صوت : شب هفتم محرم 96 - هیئت میثاق - زمزمه - حرمله میکند خنده، به حال و روز زار من
مقتل
منبع: تذكرة الخواص؛ سبط ابن جوزی: ص252
لَمّا رَآهُمُ الحُسَينُ عليه السلام مُصِرّينَ عَلى قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ، وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، ونادى: بَيني وبَينَكُم كِتابُ اللّهِ، وجَدّي مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله، يا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمي؟! ... فَالتَفَتَ الحُسَينُ عليه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ يَبكي عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى يَدِهِ، وقالَ: يا قَومِ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ، فَجَعَلَ الحُسَينُ عليه السلام يَبكي ويَقولُ: اللّهُمَّ احكُم بَينَنا وبَينَ قَومٍ دَعَونا لِيَنصُرونا فَقَتَلونا. فَنودِيَ مِنَ الهَوا: دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّة.
ترجمه: وقتى حسين عليه السلام ديد كه آنها بر كُشتن او پافشارى مىكنند، قرآنى را گرفت و آن را باز كرد و بر سرش نهاد و ندا داد: «كتاب خدا و نيز جدّم محمّد، فرستاده خدا، ميان من و شما [، داورى كند]. اى مردم! براى چه خونم را حلال مىشمريد؟! ...». همچنين حسين عليه السلام، به سوى يكى از كودكانش كه از تشنگى مىگريست، رفت. او را بر سرِ دست گرفت و گفت: «اى قوم! اگر بر من رحم نمىكنيد، بر اين كودك، رحم كنيد». در اين حال، مردى از آنان، تيرى به سوى او انداخت و ذبحش كرد. حسين عليه السلام مىگريست و مىگفت: «خدايا! ميان ما و گروهى كه ما را دعوت كردند تا ما را يارى دهند، امّا ما را كُشتند، داورى كن». در اين هنگام، از آسمان، ندايى رسيد: «او را وا گذار اى حسين، كه او را در بهشت، شير مى دهند»
صوت : شب هفتم محرم 96 - هیئت میثاق - مقتل حضرت علی اصغر علیه السلام
زمینه
خونه غرقِ در آه حسرته
خونه بی بابا شام غربته
دوباره شب رسید و غم، رسید و داغ و درد
صدای طفل من گرفت از بس که گریه کرد
دوباره قاب عکسشو گذاشته روی پاش
خیره شده به سوی در، شاید بیاد باباش
خدا کنه بخوابه و راحت شه از تموم غصههاش
لالا لالا گلم بخواب
لالا لالا گلم بخواب
(لالا لالا لالا لالا)
چشماتو ببند روی درد و غم
خواب خوش ببین مرد کوچکم
دیگه تو مرد خونه ای! تو سایهی سرم
باید مثل بابا بشی مدافع حرم
تو هم یه روز بزرگ میشی یه پهلوون میشی
قد میکشی و باعث غرورمون میشی
تو هم یه روز مثل بابا شهید راه عشق و خون میشی
تو اصغری منم رباب
لالا لالا گلم بخواب
(لالا لالا لالا لالا)
بعضیا به ما طعنه میزنن
شکوهای نکن ای عزیز من
بابا فقط به خاطر خدا فدا شده
به خاطر خداس که غم نصیب ما شده
اگرچه طعنه میزنن ولی تو لب بدوز
نبینم از کنایهها خسته بشی یه روز
میسوزونه دل منو زخم زبون خیلیا هنوز
کسی تو رو نده عذاب
لالا لالا گلم بخواب
(لالا لالا لالا لالا)
صوت : شب هفتم محرم 96 - هیئت میثاق - زمینه - دیگه تو مرد خونه ای! تو سایهی سرم
شور
ای آیات سورهی مریم، حسین
یحیای پیمبر خاتم، حسین
عیسای شهید محرم، حسین
ثمر جان طاها
نور چشمان زهرا
قوت قلب مولا
ارباب با وفا
(یاحسین یابن الزهرا)
قامت بسته ای که قیامت کنی
در خونت وضوی شهادت کنی
حق را روی نیزه عبادت کنی
سرت ای روح توحید
روی نی همچون خورشید
به همه عالم تابید
لب تشنهی شهید
(یاحسین یابن الزهرا)
پر میگیره دل به هوای حسین
سر میذاره پایین پای حسین
رو لبهاشه روضه برای حسین
شب جمعه ها زهرا
میگه ظهر عاشورا
«قَـتَـلوکَ عَـطشانا»
خورشید نیزه ها
(یا حسین یابن الزهرا)
صوت : شب هفتم محرم 96 - هیئت میثاق - شور - ای آیات سوره مریم حسین
نجوا با امام زمان (ع)
دو چشم تو مُحَرّم در مُحَرّم
پر از اندوه و اشک و حزن و ماتم
فقط یک حرف از غمهات کافیست
ز یادم میرود غمهای عالم
بیا تا قلب خسته جان بگیرد
بیا تا غصهها پایان پذیرد
بیاور با خودت مشک عمو را
بیا تا کودکی عطشان نمیرد
ببین از دست رفته، صبر و چاره
صدای مادری آید دوباره
شده لالایی اش: «برگرد آقا
به حق این گلوی پاره پاره»
صوت : شب هفتم محرم 96 - هیئت میثاق - مناجات - بیا تا کودکی عطشان نمیرد
دست نوشته شهید
گاهی اوقات انسان بعضی واژه ها را به اندازه معنی تحت الفظیاش، درک و حس میکند و واضح است که آشنایی با آن و فهم از آن برایش محدود است و اما هنگامی میرسد که انسان با آن واژه ها زندگی میکند و روح خود را با روح آن معانی میآمیزاند و آنگاه دیگر محدودیتی نیست که دنیای دیگری است، حال و هوای دیگری است و بقولی عالمی دیگر...
و از جمله آن واژه ها "هجرت است و غربت" عجب دنیایی است این دنیای هجرت و غربت
که هم تلخ است و هم شیرین، هم غم است و هم شادی، هم درد است و هم درمان، هم تشویش است و هم آرامش...
و بالاخره هم بی کسی است و هم با صاحب همه کسان بودن...
به راستی وه که عجب جلوه ای دارد این هجرت و غربت
«در عشق اگر چه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن»
صوت : شب هفتم محرم 96 - هیئت میثاق - دست نوشته شهید سید محمد علی رحیمی